پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱ مهر ۱۳۸۶، ۱۶:۵۴

تحلیلی متفاوت/

امپراتوری ترس ، ترسیده است

امپراتوری ترس ، ترسیده است

"فلما جاوزه هو و الذین آمنو معه ، قالو الا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده ، قال الذین یظنون انهم ملاقو الله، کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله و الله مع الصابرین. آیه 249سوره مبارکه بقره .

غرب به فرماندهی آمریکا با چه هدفی به منطقه آمده است؟ آیا این لشگر کشی علیه بن لادن و ملا عمر است ؟ آیا برخورد تمدنها آغاز می شود ؟ آیا کدخدای مدعی دهکده جهانی ، قصد تادیب رعایای شورشی را دارد ؟ آیا ما به " خطر بزرگ" نزدیک می شویم ؟ آیا "امپراتوری پول و زور " ملت ها را زیر گامهای نخوت آلودش له خواهد کرد؟ آیا در کف برآمده از دهان این شتر غرق خواهیم شد؟ آیا...
این سئوالات ریشه در کجا دارد ؟ مرز میان ترس واقعی و ترسی مجازی که ساخته هژمونی رسانه ای است، چیست ؟ کافی است پیامهای رسانه ای فاصله 11 سپتامبر تا آغاز لشکر کشی آمریکا و انگلیس به افغانستان را نگاهی بیندازیم:

- هر کس با ما همکاری نکند علیه ماست.
- بعد از افغانستان نوبت عراق ، سودان و بقیه است.
- عملیات " عقاب بزرگ بزرگ ما ! " توفان علیه تروریست ها بر پا خواهد کرد.
- به هیچ کس رحم نمی کنیم و در سرتاسر جهان به جنگ تروریستها خواهیم رفت.
- و.... جان همه این پیامها یک جمله است: " هیولا، شما را خواهد خورد ، پس بچه خوبی باشید"

و سپس به این سوال پاسخ دهیم که کدامیک از شعارها و اهداف یاد شده محقق شده است؟ و چه کسی در جنگ مدعایی با تروریست ها درمانده شده و هر روز در مرداب بی اعتنایی جهانی فرو می رود.

ترس بشر از اطرافش ریشه در دو مساله متضاد دارد : ترس بر اثر جهل و ترس بر اثر آگاهی بر قدرت و عظمت یک پدیده.
شهروندان دنیای امروز می دانند که حکومت رسانه ها بر جهل مردمان بنا شده است. و خلاف آنچه باید، در دنیای سلطه طلبان " رسانه" یعنی " جهل پراکنی " نه نشر " آگاهی " . ماموریت رسانه انتشار دروغ برای توزیع ویروس ترس و در پی آن انقیاد است. ماموریت رسانه، سلب قدرت ایستادگی ملت ها است . نگاهی به گردباد رسانه ها از 11 سپتامبر تا حمله به افغانستان روند انتشار میکروب ترس را به خوبی نشان می دهد. ویروس ترس اتفاقا برای این توزیع می شود تا نکند که مدعی قوی پنجه ، پنجه بر گلوی آنها افکند و راه تنفسشان را بند کند. حال آنکه امپراتوری ترس آنطور قدرت خود را به دروغ مستحکم اعلام کرده که کم کم خودش هم باور کرده که همه جا افغانستان و عراق است .

اما پشت همه این هیاهوها و ترس پراکنی ها ، حقیقتی نهفته است که " امپراتوری ترس " سخت می کوشد همچنان نهفته بماند . حقیقتی که دیر یا زود آفاقش روشن می شود و همه " وهم زدگان " عالم می فهمند که از توهمی بزرگ (که ریشه در جهلی بزرگتر دارد) ترسیده اند. اینکه رسم حقوق بشرطلبان آمریکایی آن است که شکست های سیاسی خود را با له کردن ضعیفان و بیچارگان جبران کنند و پیش مردم سانسور شده خود ، آبرو جا به جا کنند، مساله ای عادی است . همه می دانند که " ریگان " هم برای جبران فضاحت سیاسی آمریکا در خاورمیانه و لبنان به گرانادا حمله کرد ؛ امروز که فضاحت های بوش آنقدر افزون است که حمله به ده کشور هم البته آنرا جبران نمی کند.

اما آن حقیقتی که " امپراتوری ترس " سخت در هراس بوده و در نهفتن آن تلاش می کند ، ریشه در جهل ندارد بلکه ریشه اش " آگاهی " است. آگاهی تکاندهنده ای که جنب و جوشی اینچنین عظیم فراهم آورده و باعث شده " بوش " با همه پز و پرستیژ آزادی اطلاعات و گلوبالیزم و جهان وطنی و .... نه برای افکار عمومی کشورش ، بلکه برای رقبای دمکرات خود نیز فرمان آزادی شنود و سانسور صادر کند.

همه این هیاهوها باعث نمی شود که ما پی به آن حقیقتی که پنهان می شود نبریم . هر چه رسانه ها بیشتر سر و صدا و داد وفریاد می کنند و شیپور حملات هوایی و لشکر کشی زمینی می نوازند ، این حقیقت روشن می شود که "امپراتوری ترس ، ترسیده است."  این ترس ریشه در آگاهیش از فردایی دارد که آرام آرام نزدیک می شود ، فرداری رعب آلودی که غرب به خوبی می داند از آن او نیست و آن طور که آلن دونبوا متفکر فرانسوی می گوید: " تاریخ.. از هم اکنون بازگشت خود را آغاز کرده است . غرب در همه جنگها پیروز خواهد شد مگر در آخرین آنها" . آخرین جنگ البته جنگ آگاهی و توهم و جنگ حقیقت در برابر نیرنگ است. "امپراتوری ترس ، ترسیده است" اما چرا؟

اول آنکه این شوکت قهر و ترس با همه مظالمش می داند که " عدالت اسطوره نیست" و هر چند که تسلط و عدل را افسانه ای از افسانه های درون کودکی انسانها می پندارد، اما هر روز که بر مظالمش می افزاید اضطرابش از " عدالت " حتمی در فردایی دیگر (همان فردایی که از آن هر تمدنی باشد از آن غرب نیست) افزونتر می گردد. دوم  آنکه تا حضرت روح الله( ره) ظهور نکرده بود ، به مستضعفان عالم گفته بودند که خدا انسان را فراموش کرده است و شماها گذاشته شدگانی هستید که در این دنیا  سرنوشت محتومتان زندگی در درد و مردن در بی کسی است. اما عصر خمینی (ره) که آغاز شد ، گویی پابرهنه ها و تازیانه خورده ها و درد کشیده های عالم دانستند که قدرت و بازوی سلطه گران فقط یک نقش کودکانه هالیوودی است.

با ظهور حضرت روح الله خمینی (ره) بزرگترین دروغ امپراطوری ترس افشا شد که این طالوت است که پیروز است هر چند که بارها اهل اضطراب گفته باشند " لا طاقه لنا الیوم بجالوت و جنوده ". افشا شد که " قال الذین یظنون انهم ملاقو الله کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله" . وغرب امروز از این غلبه عظیم بس می هراسد . آغازی برای یک پایان بزرگ برای غرب.

سوم اینکه هر تمدنی را قلمرویست مطابق با قدرت آن تمدن و البته این باعث نشود که بعضی فکر کنند منظور ما این قدرتهای ظاهریست که "بیت العنکبوت" هستند و به نفحه کوچکی از هم می پاشنداما در میان قلمرو غرب که بازتاب همان قدرت غرب است صد البته تا آغاز سرزمین غیب است.

طلیعه عصر " فردا" با غلبه بر ترس از همه قدرتها آغاز شده است. غلبه ای که ریشه به اتصال آدمی به غیب دارد ، غیبی که غرب با همه عظمت ظاهری در مقابل آن احساس حقارت می کند . و این تازه آغاز ترس غرب است. می آید آنکس که فریاد " وسیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون " او لرزه بر اندام همه ظالمان تاریخ بشر خواهد افکند. " الیس الصبح القریب"...

کد خبر 557362

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha