* درگروه فلسفه دانشگاه شهيد بهشتي سه گرايش تخصصي در دوره دكتري فلسفه ايجاد شده است ، آيا اين سه گرايش را گروه فلسفه ايجاد كرده است ؟
- بله، حقيقت اين است كه اين وضع نسبت به وضعيتي كه قبلا وجود داشت وتمام برنامه ها از طرف وزارتخانه ديكته مي شد بهتر است . ما در دوره كارشناسي ارشد هم با سازمان سنجش رايزني هايي كرده ايم و مقرر شده است كه 30 درصد نمره به ما واگذار شود. يعني يك سوم نمره قبولي را كه دانشجو براي ورود به دوره فوق ليسانس بايد كسب كند را به عهده ما گذاشته اند.
البته هنوز اين طرح از طرف ما به اجرا گذاشته نشده، اما در مجموع طرح خوبي است.
* در مورد دوره كارشناسي چه طور ؟
در دوره كارشناسي نيز برنامه هايي را در نظر داريم اما، اين طرح زماني قابل اجرا است كه به تصويب وزارتخانه هم برسد . نزديك به دو سال است كه هنوز جوابي نداده اند. تشريفات اداري باعث به تعويق افتادن اين گونه برنامه ها شده است. اگر تشريفات اداري اين طرح نيز كم شود و اجازه به اجرا در آمدن آن داده شود، يه نظر من تا حدودي مفيد خواهد بود .
* آيا آموزش فلسفه فقط بايد در دانشگاه انجام شود ؟
عرض كنم ، بايد دو نوع آموزش فلسفه وجود داشته باشد . البته در تمام دنيا نيز اين دو نوع آموزش وجود دارد. يك نوع آموزش فني و تخصصي است كه سر كلاس به دانشجوي فلسفه ياد مي دهند . نوع ديگر آموزش فلسفه، آموزش همگاني است كه داراي ابزاري جداگانه مي باشد.
در كشورهاي پيشرفته تعدادي كتاب خود آموز فلسفه وجود دارند كه نويسندگان آن از اول فرض را بر اين قرار داده اند كه مخاطبانشان عموم مردم هستند. البته شيوه هاي ديگري نيز مثل استفاده از رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون وجود دارند كه در بعضي از كشور عملا به اجرا در مي آيد.
در اين زمينه چند سالي است كه معاونت پژوهشي دانشگاه تحت عنوان طرح پژوهش از استادان مي خواهد كه پيشنهادهايي را ارايه كنند . بنده هم مطلبي را تحت عنوان " فلسفه عمومي " نوشته ام . در مقدمه اين مطلب آورده ام كه اين شيوه هايي كه در كتابهاي فلسفي به كار مي رود قابل استفاده براي عموم مردم نيست. البته نوشتن كتاب ساده و خود آموز هم كار هر كسي نيست . درغرب كساني وجود دارند كه كتابهاي خودآموز مي نويسند ، يعني كتابي مي نويسند كه شما آن را بدون استاد مي توانيد بخوانيد و ياد بگيريد . استادان ما نيز دركنار كارهاي فني و تخصصي ، بايد چنين كاري را در پيش بگيرند . وقتي آموزش همگاني شد و تمام اعضاي خانواده آن را از راديو و تلويزيون شنيدند كم كم مسائل و مباحث فلسفي وارد زندگي مردم مي شود.
* علاوه بر راديو و تلويزيون ، مجلات و روزنامه ها سايتهاي اينترنتي فراواني نيز اقدام به آموزش فلسفه كرده اند . نظر شما درباره استفاده از اينترنت براي آموزش فلسفه چيست ؟
استفاده از اينترنت نيز مثل بسياري از مسائل ديگر در كشور ما جا نيفتاده و يا متداول نشده است . ما مبلغ زيادي خرج تهيه كامپيوتر مي كنيم ، اما چون آموزش آن را به ما نداده اند به عنوان يك وسيله زائد در گوشه اي از اطاق مي ماند وخاك مي خورد . چون اين گونه وسايل نياز به آموزش دارد و ما اين آموزش را نداريم و اين به دليل همين عقب ماندگي است كه ما داريم . من از برخي از استادان شنيده ام كه حوصله استفاده از اينترنت را ندارند.
نظر شما