در اين فيلم مي توانيد به وضوح اهميت هماهنگي عناصر شكل دهنده يك اثر سينمايي را درك كنيد، روايت همراه با بحراني كه در سراسر فيلم رنگ دارد، كادرهاي پر توهم و پرالتهاب از فضاي سرمازده جنگلي برف گرفته و حركت روي دست دوربين در لحظات درگيري، موسيقي كه حتي در لحظات مفرح فيلم خبر از يك حادثه تلخ مي دهد و صداي سر صحنه كه هرچه تلاش كنيد نمي توانيد اهميت استفاده از آن را در ساختار فيلم رسم عاشق كشي ناديده بگيريم، توجه كنيد به صداي درختان كه با ناله اي مهيب به زمين مي افتند يا صداي نفس پادگان لحظه اي كه " لطيف" از آن عبور مي كند تا دخترك را ملاقات كند، همچنين صداي جيغ" باجي "هنگامي كه پسرك پيرشده در ترس و اضطراب را مي بينند.
بازي هاي مناسب داستان گرچه در پاره اي اوقات خاطره فيلم هاي ديگر را تازه مي كند اما همچنان به طرز غير قابل انكاري قابل جابجايي يا تغيير نيستند.
معصومي از تمام امكان يك فيلمساز ايراني استفاده كرده تا در حاشيه روابط آدمهاي يك روستاي وابسته به زندگي در روابط قومي و فرهنگ ويژه منطقه اي جغرافيايي حكايتي از يك رسم ديرينه را به تصوير بكشد.
رسمي كه بوي مرگ مي دهد. رسم قتل شاهد توسط گروه قاچاقچيان چوب، هركسي از راز قاچاقچي مطلع شود توسط گروه از پا در مي آيد هر عضو گروه بايد ضربه اي به او وارد كند و در اين قتل مشاركت نمايد. اما اين حكايت تلخ با ذكاوت فيلمساز در حاشيه روابط بهترين اهالي يك روستا شكل مي گيرد. رابطه ميان" لطيف" و" ماجان" مناسبات" باجي" و" رييس پاسگاه"، "بخارده"، "ميرزا" و در نهايت" فرج" كه تنها خلق شده تا تلخ كامي را به تماشاگر فيلم تحميل كند "فرج" فيلم را آغاز مي كند و دنياي فيلم رقم مي زند، او بهانه روايت است و پسرك كه با چابكي اره به دوش مي كشد، رابطه مياني همه اين آدمها و داستانها را ايجاد مي كند او خط اصلي داستان را شكل مي دهد.
آنچه مي توان به عنوان موفقيت براي يك فيلم در نظر گرفت براي اين فيلم اتفاق افتاد. اجماع تماشاگران در رضايت از تماشاي فيلمي ايراني، آن سر رضايت تماشاگران سالن رسانه هاي گروهي جشنواره، فيلم فجر، نويسندگان سينمايي با تمام وسواس در خوشنودي از تماشاي يك فيلم از اين اثر استقبال كردند. اين همان استقبالي است كه در سطح وسيع تر در ميان مخاطبين عام جشنواره فيلم كودك و نوجوان اصفهان براي رسم عاشق كشي ايجاد شده ،استقبالي كه نتيجه فيلمي سينمايي و موفق است.
علي اكبر عبدالعلي زاده
نظر شما