پیام‌نما

الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ‌اللَّهِ كَثِيرًا وَ لَيَنْصُرَنَّ‌اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ‌اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ * * * همانان که به ناحق از خانه‌هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خداست و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی‌کرد، همانا صومعه‌ها و کلیساها و کنیسه‌ها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر می‌شود به شدت ویران می‌شدند؛ و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری می‌دهند یاری می‌رساند؛ مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است. * * كسى كاو دهد يارى كردگار / بود ياورش نيز پروردگار

۲۲ مهر ۱۳۸۶، ۸:۲۰

نقد کتاب "زنده میری" در مهر؛

خرمشاهی: دفتر شعرم را با ترس و لرز منتشر کردم / عابدی: شعر "زنده میری" به جریان های ادبی امروز دلبستگی ندارد

خرمشاهی: دفتر شعرم را با ترس و لرز منتشر کردم / عابدی: شعر "زنده میری" به جریان های ادبی امروز دلبستگی ندارد

نشست نقد دفتر شعر "زنده میری" بهاءالدین خرمشاهی، روز چهارشنبه 18 مهر با حضور خرمشاهی، کامیار عابدی، سایه اقتصادی نیا، مریم روشن و مهدی وزیربانی در خبرگزاری مهر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این نشست خرمشاهی در پاسخ به این پرسش و نقد مهدی وزیربانی که آیا ما در فضای شعری مان باید یک شرکت کننده باشیم یا یک تاثیرگذار، گفت: مسلما خود شاعر نمی تواند این مسئله را تشخیص دهد. این منتقدان هستند که می توانند به این موضوع پی ببرند. واقعیت این است که من این دفتر را با ترس و لرز و کمی هم خجالت منتشر کردم. چیزی که من را به شعر می کشاند، رهایش و گشایشی است که شعر می آورد. یعنی آن حس و حال درونی و روانی که شعر به انسان ارزانی می کند.

بهاءالدین خرمشاهی: دفتر شعرم را با ترس و لرز و کمی هم خجالت منتشر کردم

وی افزود: من هرگز نخواستم نظم بگویم. من در ادبیات خیلی غوطه خوردم ولی این حس وحال ها، حس و حال های شعری است که به من دست می دهد. لابد از ذهن تا زبان فاصله است یا شاید مهارتم کافی نیست اما نمی توانم بگویم تجربه ام کافی نیست که چهل است که شعر نو و قدیم می خوانم. انگار به داریوش مهرجویی بگوییم چرا "مهمان مامان" مثل "آقای هالو" نیست! او سی سال پیش آقای هالو را ساخت و در دهه اخیر مهمان مامان را، ولی مهرجویی که در فیلم سی سال قبل مشاهده کردیم در این فیلم تازه نمی بینیم.

خرمشاهی اضافه کرد: اگر جامعه ادبی ما معتقد باشد که این دفتر شعر ناموفق است من باید بپذیرم. واقعا نمی توانم بگویم شعرم خوب بوده است یا نه. من همپای شاعران بزرگ نیستم اما شعر خوب زیاد خوانده ام؛ از خمسه نظامی تا سید رضا علوی. شعر خواندن برای کسی که می سراید ناگزیراست. هرچند به این قضیه هم اعتقاد چندانی ندارم که در کتاب "زنده میری" دچار روان پارگی فضا و زمان نشده ام. شاید در قالب های کلاسیکی که سروده ام وضعم بهتر باشد.

وزیربانی نیز گفت: هر شاعری به هر ترتیب در جستجوی مخاطب است اما این کتاب از این مسئله دور بوده و نتوانسته مخاطب را به خود جذب کند. اشعار هر شاعر نوعی پاسخ به جهان پیرامون خود است. مثلا ناسیونالیسم را در شعر فردوسی می بینیم و یا در شعر الیوت زوال را مشاهده می کنیم. در این دفتر شعر، خرمشاهی به دنبال چه رسالتی بوده است؟

خرمشاهی پاسخ داد: من زمانی که این دفتر را جمع آوری می کردم به خود می گفتم که نسل نو مخاطب من نیست زیرا من آدمی 62 ساله هستم که در این سن به جمع آوری دفتر شعر پرداختم. برای کسانی که از دهه هفتاد به این طرف به شعر روی آورده اند این دفتر جاذبه ای ندارد. درحال حاضر حاضر وزن مایه فرار و بیگانگی شاعر است. الان سه دهه است که شعر حاکم ما شعر بی وزن است.

وی افزود: مثل این است که در موسیقی هم نسل تاج اصفهانی باشم ولی الان با کسانی زندگی کنم که اصلا دستگاه های موسیقی را قبول ندارند و موسیقی خیلی جدید با شعرهای جدید را می پذیرند. اگر کسی در این دستگاه ها بخواند مورد پسند این نسل نیست. به هرحال سخن من در پاسخ به نقد وزیربانی این است که من یک نسل بلند ادبی با او و هم نسلان او فاصله دارم. شاید اگر من سی ساله بودم و شعری می گفتم، به جهان شعری که موردنظر منتقدان است نزدیک تر بود. من فکر می کنم فاصله ادبی موجب عدم جذب مخاطب شده است. من بعد از چاپ یک غزل در مجله شوکران با تشویق برخی بزرگان شعر مثل کامیار عابدی، سیمین بهبهانی، موسوی گرمارودی و... مواجه شدم که گفتند اگر شما با این پایه و مایه شعر می سرایید چرا شعرتان را آشکار نمی کنید؟ این تشویق در من اثر کرد و تصمیم گرفتم این مجموعه را منتشر کنم.

این حافظ پژوه در ادامه خاطرنشان کرد: به عنوان مثال "زنده میری" که عنوان این کتاب نیز هست، شعری است که پیش از چاپ خیلی ها آن را حفظ کردند اما ممکن است این شعر برای وزیربانی که منتقد و شاعری جوان است و همین طور هم نسلان او جذابیتی نداشته باشد. نمی دانم این ناشی از گناه شعر من است یا بخت من! ولی دکتر شفیعی کدکنی این شعر را تشویق کرده و آن را در مایه های شعر سنایی شمرده بود. به هرحال با عدم استقبال مخاطبان جوان از این دست اشعار، من بازهم به همین رویه شعر می گویم و نظرم این است که جوانان با شعر کهن بیشتر انس بگیرند.

در ادامه مهدی وزیربانی گفت: ما در جریان مراسم بزرگداشت فروغ فرخزاد، حسین منزوی، ملک الشعرا بهار یا شفیعی کدکنی و افراد شاخص دیگر کسانی را حاضر می بینیم که حتی مادرشان هم فروغ را نمی شناسد اما خود با شعرهای فروغ کاملا ارتباط برقرار می کنند. من در غزل شما تحولی مشاهده نمی کنم اما غزل های حسین منزوی و به خصوص ابتهاج وجود دارند که توانسته اند رابطه خود را با مخاطب جوان حفظ کنند. شما تا جایی می توانید به سرودن این اشعار بپردازید اما درها را به روی مخاطبان جوان می بندید.

خرمشاهی در پاسخ به او یادآور شد: خود حسین منزوی شعری را که من برایش سروده ام پسندید و گفت تو چرا در شعر فروتنی می کنی.

وزیربانی اضافه کرد: دفتر یک شاعر وقتی بخواهد موفق باشد باید لااقل 15 یا 20 شعر مطلوب داشته باشد ولی بعضی از اشعار شما مثل "شب چراغ" قادر به ارتباط با مخاطب نیست.

سپس خرمشاهی ادامه داد: این طور نیست که من هرچه جلوتر آمدم شعرم بهتر شده باشد. من به گذشته که برمی گردم می بینم شعرهایی که قبل سروده ام بهتر از الان بوده است ولی نمی توان به امثال من ایراد گرفت که چرا دفتر شعر چاپ می کنند.

سایه اقتصادی نیا: خرمشاهی دغدغه زبان نداشته و این مساله او را از نسل فعلی دور می کند

در ادامه، سایه اقتصادی نیا به طرح نظرات خود درباره کتاب پرداخت و گفت: سایه اقتصادی نیا گفت: به نظر می رسد شاعر در این اثر دغدغه زبان نداشته است. البته این مساله نقطه ای منفی در شعر خرمشاهی به حساب نمی آید اما فاصله شاعر را از نسل فعلی دور می کند و به خود شعر ظلم روا می دارد.

سایه اقتصادی نیا ادامه داد:: فهرست بندی این کتاب نظمی به ذهن مخاطب داده و روند شاعری و افت و خیزهای شاعر را نشان می دهد . ضمن اینکه قوالب شعری خرمشاهی از تنوع برخوردار است و یکی از مهم ترین بخش های آن نیز اخوانیات است؛ زیرا یک جور احیای سنت ادبی بوده است. می توان گفت خرمشاهی یک رسم کهن ادبی را که رو به فراموشی بوده در قالب نیمایی زنده کرده است. ضمنا زبانی هم که شاعر در اخوانیات به کار گرفته در قیاس با دیگر دفترها معاصرتر به نظر می آید.

وی با مثال آوردن از برخی اشعار کتاب، تصریح کرد: گاهی اوقات شعرهای خرمشاهی در این دفتر، صبغه توصیفی می یابد و توضیح بیش از حد شاعر مانع درک لذت ها و زیبایی های شعر برای مخاطب می شود. شاعر در جاهایی دریافت هایی شاعرانه به مخاطب ارائه می دهد اما در سطور بعد با آوردن توضیحات بیشتر لذت مخاطب را مخدوش می کند.

این منتقد ادبی افزود: درباره شعرهای طنز او هم باید گفت که بعضی از اشعار بین طنز و غیرطنز سرگردان است. در مقاطعی نیز انگار شاعر از اول قصد نداشته شعر طنز بگوید و به همین دلیل اشعار طنزمایه خود را در بخش اشعار دهه های 70 و 80گنجانده است؛ درحالی که شعرها نه به کلی طنزند و نه جدی بلکه رگه هایی از طنز با خود دارند. این مساله شعر را از لحاظ ماهیت دچار دوگانگی کرده است. عمران صلاحی هم شعر طنز و غیر طنز دارد اما با جایگاه مستقل و مجزا.

سپس بهاءالدین خرمشاهی درباره ویژگی های توصیفی شعر خود گفت: شاعر خودش متوجه نمی شود که کجای شعر اضافه است. شاملو، اخوان و بزرگانی نظیر آنها گفته اند که یکی از خصلت های شعر قدیم این بوده که شاعر یک مصرع را با مفهومی کامل می آورده و مصرع دوم برای جمع و جور کردن مصرع اول ذکر می شده است. من هم ممکن است در شعر خود توضیح زیادی داده و خود متوجه نشده باشم. مصرع "توانا بود هرکه دانا بود" شعری تمام است و باقی آن یعنی "ز دانش دل پیر برنا بود" نوعی قافیه جور کردن است.

اقتصادی نیا نیز در این باره خاطرنشان کرد: گرچه زبان و قافیه پردازی مساله اصلی شاعر نبوده و فقط گفتن حرف دل مسئله او بوده است اما این گفتن تا به شعر برسد فاصله لازم را طی می کند. خرمشاهی در مقدمه کتاب موسوی گرمارودی گفته است که با این نظر مخالف بوده که "شعر اتفاقی است که در زبان می افتد". شما گفته اید شعر در درون شاعر اتفاق می افتد. اما من فکر می کنم از درون شاعر تا صفحه کاغذ باز هم فاصله ای وجود دارد. هرچند در این اثر شاعر درگیری اش زبان نبوده و به افاده معنی پرداخته ولی شگردهایی هم به کار گرفته است. یکی از این شگردها جابجایی نقش عبارات است. مثل "حماسه پیری همان پیری حماسه" است یا... که شاعر مصرانه از تکنیک مثل کاریکلماتور بهره می برد. استفاده از روش ها و صنایع ادبی پسندیده است ولی وقتی دائم از ظرفیت های یک فن استفاده شود خواننده را متوجه تکرار و اصرار شاعر می کند.

خرمشاهی در پاسخ به این انتقاد گفت: شعر گذشته ما سرشار از آرایه های بدیعی است نه آرایه های معنوی. واقعا وقتی سعدی، حافظ یا مولانا را می بینیم که از این آرایه ها عبور نمی کنند با خود می اندیشیم مگر این آرایه ها چه چیز با خود دارند که این بزرگان از آنها نمی گذرند! به هرحال هر شاعری از یک آرایه بهره می گیرد. مثلا حافظ از ایهام، شاعری دیگر از جناس و من هم در نثر چند جمله معروف دارم که اینها جزء شگردهای من شده است. اما شعر "حماسه پیری همان پیری حماسه اس" فقط بازی نیست. از این شعر معنا می چکد. ضمن این که عقیده دارم شعرهای من حسن و عیب را با هم دارد.

کامیار عابدی: شعر "زنده میری" به جریان های ادبی امروز ما دلبستگی ندارد

به گزارش مهر، در بخش پایانی نشست نقد کتاب "زنده میری"، کامیار عابدی - منتقد ادبی - با تقسیم بندی اشعار خرمشاهی در این اثر گفت: من این کتاب را در سه مرحله جایگاه کتاب، شعرهای سنتی و نوسنتی و شعرهای نو خرمشاهی بررسی می کنم. درمجموع ذهنیت یا ساختار شعری خرمشاهی صرف نظر از استثناها تکیه بر اخوانیه گویی است که در بخشی از تحلیل های ادبی اش این موضوع هست. اشارات و فضایی که در این اشعار هست نوعی اخوانیه گویی به شمار می رود.

وی افزود: البته این موضوع سبب نمی شود درونمایه هایی که در شعر او وجود دارد یا جزو دغدغه های اوست در اخوانیات انعکاس نیابد؛ حال ممکن است بازتاب اینها به شکل طنز یا بین طنز و جد در نوسان باشد. فکر می کنم مرگ و زندگی و هستی مهم ترین دغدغه های شاعر در این کتاب است. هرچند در بعضی از اشعار یک نوع ذهنیت انتزاعی هم گهگاه سرک می کشد که تعداد آن درمجموع زیاد نیست. به هر تقدیر "زنده میری" خرمشاهی را می توانم در کنار اثری مانند "تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم" سروده اخوان ثالث قرار دهم؛ زمانی که اخوان در دوره پایانی عمرش دیگر از شعر نو و مدرنیست ادبی تا حد زیادی کناره گیری کرده بود و احوالات شخصی آشکار و کمتر پنهان را به علاوه اخوانیات در شعرش بازتاب می داد.

کامیار عابدی تصریح کرد: در این کتاب فردی فرهیخته به نام خرمشاهی حاصل نیم قرن ذوق ورزی های ادبی خود را گرد آورده است که جاهایی می تواند با مخاطب روشنفکر و خاص ارتباط برقرار کند ولی بیش از آن می تواند مخاطب سنتی تر را جذب کند. بنا به گفته خرمشاهی - که خود را شاعر نمی داند - باید اذعان کرد برخی فضلای قدیمی و نیز متاخر به این ذوق ورزی ادبی گرایش داشتند که محمدعلی همایون کاتوزیان، تقی پورنامداریان و میرجلال الدین کزازی هرکدام یک یا حتی چند دفتر شعر از بدایع ذهنی خویش منتشر کرده اند؛ با این حال هیچ یک دوست ندارند به عنوان شاعر شناخته شوند چون در درجه اول یک پژوهشگر هستند.

این منتقد در ادامه به ویژگی های فرمی کتاب اشاره و خاطرنشان کرد: این کتاب می تواند ساختار بهتری داشته باشد. هرچند ساختار کتاب به این شکل هم بد نیست ولی اگر به لحاظ تاریخی، تاریخ سروده شدن و ترتیب آنها حفظ می شد و شعرهای نیمایی و سپید یکجا و اشعار سنتی هم در یکجا می آمد در این صورت داوری و تحلیل درباره اثر آسان ترمی شد و کتاب ساختاری بهتر به خود می گرفت.

وی درباره اشعار سنتی خرمشاهی گفت: شعرهای خرمشاهی را در بخش سنتی می توان به دو قسمت کلی تقسیم کرد؛ یک گروه اشعاری که احساس می کنم در آن تاثیر سنت های ادبی چشمگیر بوده است. بخشی از اشعار سنتی با نوعی توانایی سخنورانه آغاز می شود ولی آن کشفی که در سطور اول آنها رخ داده، در ادامه چندان تکرار نمی شود. این مساله باعث شده تا قسمت هایی که جوهره شعری در آن وجود دارد در کنار بخش هایی قرار گیرد که نوعی سخنوری و نظم به حساب می آید و نمی توان از آن انتظار کارکرد شعری را داشت.

عابدی ادامه داد: به هرحال این سنت ها دست وپاگیر است. چون سنت اساسا دو بخش است؛ بخشی که می تواند به شکل ارگانیک وارد شود و در دوره معاصر جذب و هضم شود و بخشی که نظیر همان شکل قدیم، باعث می شوند صدای شاعر به گوش مخاطب نرسد. بالزاک هم عقیده دارد که سنت در ادبیات به منزله الفباست و ارزش دیگری ندارد. این قسمت از شعرها به کند شدن شعر کمک می کند. گاهی اوقات هم سنت های ادبی حضور دارد ولی قرار است در آن یک نوگرایی هم صورت بگیرد که در پاره ای از این اشعار نوگرایی نتوانسته درون آن سنت هضم و جذب شود.

وی به بیتی از خرمشاهی شامل "رودبارش مثل رکن آباد جاری از جنان / جویبارش مثل اقیانوس دلفین پرور است" اشاره کرد و ادامه داد: رودبار، رکن آباد و جنان در مصرع اول ما را با جهان شعر سنتی پیوند می دهد ولی دلفین که در زبان معاصر وارد فارسی شده، با سه عنصر دیگر همخوانی ندارد. با این حال خرمشاهی در جاهایی که نوگرایی را در متن قرار داده توفیق نیز داشته است.

عابدی در پایان به ارائه توضیح درباره قطعات طنز بهاءالدین خرمشاهی پرداخت و گفت: باید گفت بخشی از این اشعار الزاما طنز به معنای دقیق نیست. درمجموع خرمشاهی با اینکه جاهایی از شعر حسین منزوی استقبال کرده ولی به جریان های ادبی در شعر ما دلبستگی ندارد. دفتر او ارتباطی با آنچه ما به عنوان شعر معاصر می شناسیم ندارد و اتفاقا فکر می کنم این حسنی است که خرمشاهی با وجود آشنایی به جریانات ادبی به ندای دل خود گوش داده است.

کد خبر 567679

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha