خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: حالا کمتر از یک هفته به آغاز مهمترین رویداد سینمایی کشور زمان باقی است و هر چه به زمان برگزاری این رویداد نزدیکتر میشویم طبیعتاً تنور اخبار و واکنشها نسبت به فیلمهای راهیافته به این دوره از جشنواره هم گرمتر میشود.
پس از اعلام فهرست رسمی ۲۴ فیلم حاضر در بخش اصلی جشنواره چهلویکم، نکات و ابهاماتی درباره این ترکیب در فضای رسانهای مطرح شد که رفع آنها نیاز به توضیحات رسمی داشت، به همین بهانه سراغ محمدحسین نیرومند رفتیم که علاوهبر عضویت در هیأت انتخاب این دوره از جشنواره حکم مشاوره سینمایی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دارد و از این جایگاه هم دیدگاههایش درباره جشنواره امسال و تأثیرش بر سینمای ایران میتوانست شنیدنی باشد.
آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتگویی صریح با محمدحسین نیرومند درباره فرآیند انتخاب فیلمها و البته شرایط برگزاری یکی از متفاوتترین دورههای جشنواره فیلم فجر است.
* خیلی صریح از مهمترین ابهام و انتقاد مطرح شده در فضای رسانهای شروع کنیم؛ با توجه به انتشار فهرست نهایی ۲۴ فیلم حاضر در جشنواره امسال بهعنوان یکی از اعضای هیأت انتخاب فکر نمیکنید وزن چهرههای شناختهشده در این دوره کمتر است و با تعداد زیادی از اسامی گمنام در این دوره مواجهیم؟ این اتفاق را چگونه ارزیابی میکنید؟
این مسئله بیش از آنکه به رویکرد فیلمسازان صاحب نام برای شرکت یا عدم شرکت در جشنواره فجر مرتبط باشد به مسئله تولید طی یک سال منتهی به جشنواره فجر امسال مربوط است تا آنجا که من مطلعم تقریباً همه آنهایی که حتی احتمال رسیدن فیلمشان به جشنواره فجر را میدادند، ثبتنام کردند و تا آخرین روزها برای رساندن فیلمشان تلاش کردند. البته این اتفاقات میتواند فرصت برای دیده شدن افرادی ایجاد کند که شما به آنها گمنام میگویید.
همه چهرههای شناخته شده روزی گمنام بودهاند. گرچه من منکر رونقبخشی چهرهها به جشنواره نمیشوم، ولی فکر میکنم برای یک جشنواره هنری و تخصصی مانند جشنواره فجر اثر باکیفیت از چهرههای گمنام بر آثار متوسط چهرهها ترجیح دارد.
* نظرتان درباره تعداد بالای فیلمهایی که با سرمایهگذاری نهادهای دولتی به تولید رسیدهاند و به فیلمهای ارگانی معروفند، در این دوره از جشنواره چیست؟
در پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کرد. همانطور که خدمتتان عرض شد مدتها است که وضعیت فروش فیلمها در اکران چندان خوب نیست. از طرفی حوادث و اتفاقات اخیر نیز این مشکل را تشدید کرد. طبیعتاً در چنین وضعی سرمایهگذار رغبت چندانی به تولید فیلم نشان نمیدهد. از سوی دیگر تولید فیلم در ایران بسیار گران شده است. متوسط هزینه تولید یک فیلم حدود ۱۰ میلیارد تومان است. یک فیلم باید در اکران حداقل ۳۰ میلیارد فروش کند که هزینه تولید آن برگردد. این در شرایطی است که تورم چنین افسارگسیخته نباشد. در چنین شرایطی امکان ساخت فیلم و به ویژه فیلمهای خوب برای بخش خصوصی کاهش یافته است.
سازمان سینمایی از ابتدای سال حتی قبل از حوادث اخیر بنا بر ارزیابی که از وضعیت نگرانکننده تولید فیلم داشت آستین بالا زد و در بنیاد فارابی با جذب مشارکت از نهادهای دولتی و نیز درگیر ساختن بخش خصوصی پیگیری ساخت تعدادی فیلم را که اکثر آنها در جشنواره امسال حضور دارند را کلید زد. اما هدف سازمان سینمایی تنها تولید فیلم نبود بلکه سازمان خود را در قبال بیکاری دستاندرکاران فیلم و سینما مسئول میدانست. در تولید این فیلمها هزاران نفر از اهالی سینما مشارکت داشتهاند.
بد نیست بدانید که در چهار دوره گذشته جشنواره فجر میانگین آثاری که شما آنها را ارگانی میدانید، بیش از ۵۰ درصد فیلمهای بخش سودای سیمرغ را به خود اختصاص میدادهاند بنابراین تقریباً این رویه همیشگی تولیدات سینمایی ایران در همه سالهای گذشته بوده است
تقریباً اکثر ۲۴ فیلم جشنواره با کمک بخش خصوصی و تولید آن هم طبیعتاً توسط اهالی سینما انجام شده است. به نظرم قشنگ نیست با معرفی این فیلمها به عنوان فیلم ارگانی نقش اصلی تولیدکنندگان آن را خدشهدار کنیم. با این حال بد نیست بدانید که در چهار دوره گذشته جشنواره فجر میانگین آثاری که شما آنها را ارگانی میدانید، بیش از ۵۰ درصد فیلمهای بخش سودای سیمرغ را به خود اختصاص میدادهاند بنابراین تقریباً این رویه همیشگی تولیدات سینمایی ایران در همه سالهای گذشته بوده است.
* شائبهای بهوجود آمده است که برخی فیلمها با پروانه ساخت ویدئویی به تولید رسیدهاند و طبق آییننامه جشنواره نباید در بخش سودای سیمرغ پذیرفته میشدند؛ مانند فیلم «هفت بهار نارنج» که طبق اطلاعات سایت سازمان سینمایی پروانه آن بهصورت ویدئویی و با عنوان «هفت» صادر شده بود. چه توضیحی درباره پذیرش آن وجود دارد؟
این شائبه درباره فیلمی که نام بردید غلط است و فیلم مذکور دارای پروانه سینمایی بوده و حدود دو ماه قبل برای این فیلم پروانه نمایش سینمایی هم صادر شده است. ضمناً در خصوص موضوعی که مطرح کردید باید عرض کنم یک روال معمول در سازمان سینمایی است که سالهاست انجام میگیرد و آن اینکه برخی از فیلمهایی که پروانه ویدئویی دارند از اداره کل نظارت و ارزشیابی درخواست میکنند تا فیلمشان در شورایی که به این منظور طراحی شده بازبینی شود.
کار این شورا این است که اگر فیلمی از این دست را واجد کیفیت فنی و هنری لازم بداند به آن پروانه سینمایی میدهد. بنابراین آثار متقاضی در شورای مخصوص بازبینی شدند که از آن میان فکر میکنم ۴ یا ۵ فیلم شایسته معرفی به هیات انتخاب تشخیص داده شدند و از این میان دو فیلم که واجد مولفههای سینمایی بود مجوز حضور در بخش سودای سیمرغ را دریافت کرد.
* علیرضا معتمدی پیشتر عنوان کرده بود که فیلمش به دلیل حضور در جشنوارههای خارجی به لحاظ قانونی امکان حضور در فجر را ندارد، با توجه به اینکه در دورههای گذشته فجر فیلمهای بسیاری به همین دلیل امکان حضور در جشنواره را نداشتهاند، چگونه این فیلم در ترکیب فیلمهای جشنواره قرار گرفته است؟
متاسفانه من اطلاع دقیقی از این مسئله ندارم. خوب است این سوال را با دوستان روابط عمومی جشنواره فجر مطرح کنید.
* بلافاصله پس از انتشار فهرست فیلمها کیومرث پوراحمد با انتشار متنی از حضور در جشنواره انصراف داد و احتمال واکنش مشابه از سوی چهرههای دیگر هم وجود دارد؛ بهعنوان یکی از مدیران سینمایی چه واکنشی به این تصمیمها دارید و اساساً آیا از نظر قانونی، فیلمها از این مرحله به بعد امکان انصراف و کنارهگیری دارند؟
بنده مدیر سینمایی نیستم بنابراین تصمیمی هم نمیتوانم در این زمینه بگیرم! اما تا آنجا که مطلعم فیلمها توسط تهیهکنندگان که مسئولیت اصلی فیلمها را بر عهده دارند برای شرکت در جشنواره ثبتنام میکنند. هنگام ثبتنام از تهیه کنندگان تعهد کتبی گرفته میشود که پس از اعلام اسامی سودای سیمرغ حق انصراف و کنارگیری از جشنواره را ندارند. از ابتدا تهیهکنندگان با این شرط در جشنواره شرکت میکنند. این شرط تقریباً در آیین نامه همه دورههای جشنواره بوده است.
* شما مشاور سینمایی وزیر ارشاد هستید؛ با توجه به ترکیب ۲۴ فیلم جشنواره امسال چه دورنمایی از اکران سال آینده دارید و فکر میکنید چند درصد از این فیلمها امکان جذب مخاطب در گیشه را دارند؟
اگر به آمار فروش فیلمهای اکران شده سال گذشته و امسال که اقتصاد سینمای کشور را رونق دادهاند دقت کنید متوجه میشوید همه آنها کمدیاند و هیچکدام از آنها در جشنواره سالهای گذشته حضور نداشتهاند. سالهای قبلتر هم چنین بوده است. نمیتوان اقتصاد سینمای ایران را در سال آینده براساس فیلمهای جشنواره فجر ارزیابی کرد. متاسفانه یک مشکل اساسی امسال جشنواره فیلم فجر نبود فیلمهای کمدی است. به نظرم دوستان سازمان سینمایی برای سال آینده باید در زمینه کمک به جریان تولید فیلم کمدی فکر اساسی بکنند به ویژه آنکه مقام معظم رهبری اخیراً در دیدار با دستاندرکاران سازمان تبلیغات بر حفظ شادابی، سرزندگی، خوشحالی و خشنودی مردم تاکید فرمودند.
* نظرتان درباره ترکیب هیات انتخاب جشنواره چیست و نسبت به انتقاد یکدست بودن این ترکیب چه پاسخی دارید؟
به نظرم کسانی که سینمای ایران را دنبال میکنند با سوابق تک تک اعضای هیات انتخاب آشنایند. اما در مورد یکدست بودن هیات انتخاب لازم چند نکته خدمتتان عرض کنم. در جشنواره فیلم فجر موضوع هنر سینما و نحوه بیان در آثار سینمایی موضوعیت دارد. به همین جهت است که بیش از ۲۰ جایزه در این جشنواره در نظر گرفته شده است که تقریباً همه این جوایز ناظر به یک فعالیت تکنیکی خلاقانه است. مثلاً از جایزه بهترین فیلمبرداری بگیرید تا بازیگری تا موسیقی و حتی فیلمنامه. هیات انتخاب باید فیلمیهایی را برای بخش سودای سیمرغ انتخاب کند که هیات داوران بخش مسابقه سودای سیمرغ بتواند از میان آنها نامزدها و جایزه هر بخش را از میان آثار موجود گزینش کنند.
به عنوان کسی که سال گذشته هم عضو هیات انتخاب بودهام قاطعانه میگویم میانگین کیفیت فیلمهای امسال در بخش سودای سیمرغ بالاتر از فیلمهای سال گذشته است. در تایید این صحبتم به یک نکته جالب اشاره کنم در هیات داوری امسال بیش از ۱۵ فیلم واجد اکثریت مطلق آرا بودند
در واقع هدف اصلی مرحله انتخاب اولیه آثار برخورداری فیلمها به لحاظ استانداردهای سینمایی است. به نظر من اگر هیات انتخاب سال گذشته فیلمهای امسال را مرور میکردند تردید ندارم تقریباً ۸۰ درصد فیلمهایی را انتخاب میکردند که هیات انتخاب امسال برگزیدند. این مطلب را از این جهت عرض کردم که بحث یکدست بودن هیات انتخاب سوال چندان دقیقی نیست. هیچ هیات انتخابی فیلم خوب با استانداردهای سینمایی را نمیتواند گزینش نکند. در ۵ دورهای که بنده عضو هیات انتخاب بودهام فیلمی خوبی را به یاد ندارم که بخاطر موضوعش هیات انتخاب آن را رد کرده باشد. هیات انتخاب وظیفه ممیزی ندارد!
* برآیند نظر شخصیتان درباره فیلمهایی که در این دوره دیدهاید چیست؟
حتماً با من هم عقیدهاید که امسال سال خاصی برای سینمای ایران است. بنابراین قضاوت ما باید مبتنی بر فضای موجود استوار باشد. با این حال به عنوان کسی که سال گذشته هم عضو هیات انتخاب بودهام قاطعانه میگویم میانگین کیفیت فیلمهای امسال در بخش سودای سیمرغ بالاتر از فیلمهای سال گذشته است. در تایید این صحبتم به یک نکته جالب اشاره کنم در هیات داوری امسال بیش از ۱۵ فیلم واجد اکثریت مطلق آرا بودند. همه داوران به اتفاق به این تعداد فیلمها رای مثبت دادند. این نحوه انتخاب نشان میدهد که آمار میانگین فیلمهای خوب امسال خوشبختانه بالا است.
* فیلمی در آثار بود که برایتان غیرمنتظره باشد؟
پاسخگویی به این سوال برای من دشوار است. با این حال وقتی کارگردان اولی را میبینید که فیلم خوب میسازد ذوق زده میشوید. به نظرم فیلمهای دو سه کارگردان اول در این جشنواره تا حدودی میتوانند فیلمهایشان برای علاقه مندان سینمای ایران غیرمنتظره باشند.
* شما در سالهای گذشته ایدهآلهایی را برای سینمای مطلوب مدنظر داشتید و پیشتر هم در قالب مصاحبهها و یادداشتهای رسانهای آنها را مطرح کردهاید جشنواره امسال چقدر به ایدهآل ها نزدیک است؟
اجازه بدهید برای پاسخ این سوال بحثی درباره نگارگری ایرانی خدمتتان عرض کنم. اوج نگارگری ایران تقریباً متعلق به قرن دهم و یازدهم است وقتی شما به آثار این دوره نگاه میکنید با نوعی هنر نقاشی روبرو میشوید که متمایز از همه نقاشیهای سایر ملل است. نقاشی که صرفاً متعلق به ایران است روبرو میشود. چرا نگارگری ایران به چنین شأنی دست یافته است، برای این است که هنرمند نگارگر نقاشیاش را بر اساس رؤیتش از تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژیاش روایت کرده است. یعنی تجلی مفهوم ایرانی اسلامی در اثر هنرمند قابل رؤیت میشود. به عبارتی نقاش زیباشناسی اثرش را مبتنی بر این اندیشه هماهنگ ساخته است. وقتی هنرمند در این مسیر حرکت میکند به طور طبیعی فرم اثر نیز خود را با این حرکت سازگار میکند.
سینمای ایران در حال تغییر نسل کارگردانی است. کارگردانان جوان خوش ذوق و قریحهای که فیلم زیاد میبینند و استعداد خوبی در تکنیک سینمایی دارند در حال ظهور هستند اما به نظر میرسد جای اندیشه در سینما خالی است
من این مطلب را عرض کردم که اگر بخواهیم سینمای مطلوب و هویت مند ایرانی داشته باشیم دو اتفاق باید بیفتد. یک بحث نظری در سینمای ایران جدی گرفته شود و سینماگر تلاش کند خود را به لحاظ فکری و اندیشهای تقویت کند. سینمای ایران در حال تغییر نسل کارگردانی است. کارگردانان جوان خوش ذوق و قریحهای که فیلم زیاد میبینند و استعداد خوبی در تکنیک سینمایی دارند در حال ظهور هستند اما به نظر میرسد جای اندیشه در سینما خالی است.
سینما هنر داستانگو ابزار بیان اندیشه است تکنیک و نحوه بیان وقتی میتواند تاثیرگذار باشد که در خدمت اندیشه متعالی باشد و دوم آنکه به موازات تولید فیلم باید کار پژوهش در حوزه سینما جدی گرفته شود. اگر بخواهیم سینمای ملی داشته باشیم همچنانکه نگارههای و معماری ملی داریم باید بحث نظریهپردازی سینما مبتنی بر فرهنگ و اندیشه ایرانی اسلامی را جدی بگیریم.
وقتی از این منظر با فیلمها روبهرو میشویم سینمای ایران نه جشنواره امسال بلکه سالهاست با ایدهآلها فاصله دارد. با این حال باید گفت در غالب آثار امسال از حیث موضوعی و جریان شناسی کلی سینما یک اتفاق خوب و قابل دفاع افتاده و آن اینکه جهان فیلمها عاری از پوچی، سیاهی یا یاس آلودگی است و ضمن رعایت تنوع رنگ بندی جغرافیایی و انعکاس فرهنگها و عقاید و باورهای نقاط مختلف کشور، به لحاظ مضمونی و اندیشهای نیز دارای رویکردی قابل قبول و امیدبخش تر است.
* نظرتان درباره سینمای معترض چیست و آیا فیلمسازان میتوانند در آینده نزدیک آثاری درباره حوادث اخیر بسازند؟
کارشناسان جنگ روانی در ایران معتقد ما در ۷۰ روز درگیر بزرگترین جنگ شناختی در جهان بودیم. بنابراین حتماً این اتفاق مهم باید در اولویت تولید سال آینده قرار گیرد. اگر فیلمی با نگاه منصفانه و منطبق بر حقیقت باشد نه تنها باید ساخته شود که به نظرم حتی نهادهای مانند فارابی، اوج و حوزه هنری باید از ساخت این نوع فیلمها حمایت کنند.
مثالی خدمتتان عرض کنم. یکی از وحشیانهترین قتلهایی که در اغتشاشات اخیر رخ داد قتل بسیجی شهید مظلوم روحالله عجمیان در اتوبان کرج قزوین است. چگونه میشود نام انسان به روی افرادی گذاشت که پیکر غرق به خون این شهید مستضعف را روی آسفالتها میکشیدند، به او چاقو میزدند، لگد میزدند، سنگ میزدند. متاسفانه یک نفر از جماعت معترضان سینمایی به این اقدام بیرحمانه و وحشیانه متعرض نشد!
یکی از وحشیانهترین قتلهایی که در اغتشاشات اخیر رخ داد قتل بسیجی شهید مظلوم روحالله عجمیان در اتوبان کرج قزوین است؛ متاسفانه یک نفر از جماعت معترضان سینمایی به این اقدام بیرحمانه و وحشیانه متعرض نشد!
باعث تاسف و شرم است که یک بازیگر سینمای ایران قاتلهای بیرحم شهید عجمیان را شجاع دل خطاب کند! اگر قرار باشد فیلم شجاع دل با قهرمانان قاتل ساخته شود، طبیعتاً چنین فیلمی که جای شهید و قاتل را عوض میکند و تاریخ را تحریف میکند، نباید ساخته شود.
* بهعنوان مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این پرسش هم پاسخ دهید که آیا با توجه به حوادث اخیر و برخی موضعگیریها سیاستهای ارشاد در تعامل با چهرههای سینمایی تغییر خواهد داشت؟
نظر شخص خودم را خدمتتان عرض میکنم. به نظرم برخی چهرههای سینمایی که آنگونه که شنیدهام ظاهراً حدود ۵۰ نفر تخمین زده شدهاند- البته از بیش از ۵ هزار عضو محترم خانه سینما- به تصور آنکه اغتشاشات اخیر به یک دگرگونی ساختاری منجر میشود، بی مطالعه، احساسی و بیمحابا وارد میدان شدند. موضعگیریهای سیاسی افراطی بعضاً خلاف قانون و شرع اتخاذ کردند و نقش جدی در دامن زدن و استمرار اغتشاشات داشتند.
حتماً سیستم فرهنگی کشور نمیتواند رفتار نسنجیده و غیرقانونی آنها را نادیده بگیرد. اینکه در آینده چگونه با آنها رفتار شود را من فعلاً ایده برای آن ندارم. اما فکر میکنم رفتار آتی این افراد میتواند تعیین کننده اصلی سیاست سازمان سینمایی در تعامل با این معدود چهرههای سینمایی باشد.
* برخی سینماگران از تحریم سینما و جشنواره فیلم فجر و تحریم سینمای ایران توسط جشنوارههای معتبر جهانی صحبت کردهاند نظر شما در این باره چیست؟
به دلیل آنکه جشنوارههای جهانی یکی از ابزارهای کارآمد مدیریت فرهنگی و هنری سایر کشورها توسط سیاست گذاران کشورهای غربی است، بعید میدانم جشنوارههای خارجی کلیت سینمای ایران و دستاندرکاران آن را تحریم کنند. آنها داروهای بیماران پروانهای را تحریم میکنند اما ابزارهای نفوذ فرهنگی شان را شامل تحریمها قرار نمیدهند.
وقتی مردم کمتر رغبتی به دیدن فیلم نشان میدهند معنای دیگرش این است که آنها دیدن فیلم ایرانی را تحریم کردند! در واقع قبل از اینکه سینما توسط تعداد معدودی از سینماگران تحریم شده باشد متاسفانه مدتها است که سینما توسط مخاطب ایرانی تحریم شده است
۲۴ فیلم راه یافته به بخش سودای سیمرغ جشنواره امسال نشان داد که نباید چندان نگران این گونه حرف حدیثها بود. به نظر من تحریم واقعی جای دیگری است. در این باره لازم است مقدمهای خدمتتان عرض کنم. در بررسی اکران فیلمهای سال گذشته حدود سی فیلم اکران شده است که حدود ۲۵ فیلم آن حتی به اندازه پول ساخت خود فروش نداشتهاند.
برخی فیلمها به اندازه دستمزد پرداختی به بازیگرانش هم فروش نداشته است. متاسفانه در این ۲۵ فیلم نام کارگردانهای مطرح سینمای ایران دیده میشود! وقتی مردم کمتر رغبتی به دیدن فیلم نشان میدهند معنای دیگرش این است که آنها دیدن فیلم ایرانی را تحریم کردند! در واقع قبل از اینکه سینما توسط تعداد معدودی از سینماگران تحریم شده باشد متاسفانه مدتها است که سینما توسط مخاطب ایرانی تحریم شده است.
جشنواره امسال نشان میدهد که تولید فیلم در ایران را نمیشود تحریم کرد، اما خطر اصلی و تحریم واقعی آن چیزی است که خدمتتان عرض شد حقیقتاً دستاندرکاران سینمای ایران باید از این موضوع نگران باشند.
هر هنرمندی با هر گرایش فکری و در هر قالب هنری اگر بخواهد پیامش به مخاطبانش برسد باید چند شرط را در اثر لحاظ کند. اول قلاب است. فیلم باید قدرت جذب مخاطب را داشته باشد. به ویژه در سینما که باید مخاطب از جیب هزینه کند و بلیط بخرد تا با اثر هنرمند ارتباط پیدا کند. دوم اینکه فیلمش باید قابل فهم و درک باشد و سوم اینکه فیلمش به یاد ماندنی باشد. وقتی هنرمندی فیلمی میسازد حتی معترضانه اگر اتفاق اول که قلاب است نیفتد در واقع ارتباط و انتقال پیام صورت نمیگیرد. بنابراین برای برون رفت از بحران سینما چارهای نیست الا اینکه فیلم جذاب برای مخاطب ایرانی ساخت.
چون بحث تحریم شد مناسب است نکته مهمی را صرفاً برای ثبت! در رسانه خدمتتان عرض کنم. به عنوان لطیفه روزگار این شعر انقلابی که نسل ما در زمان انقلاب ۵۷ میخواندیم: «من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه برمیخیزند» را وقتی خانم آنجلینا جولی بازیگر هالیوودی در حمایت از اغتشاشات اخیر ایران توئیت میزند! بعد در این شرایط سینماگران مطرحهای که به هر حال نام آنان به عنوان سینماگران مسلمان شناخته میشوند، سکوت اختیار میکنند حتماً جای گلایه باقی میماند.
نظر شما