فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگری است که به وسیله انسان به عنوان عضو جامعه کسب شده است.
فرهنگ ملی هر سرزمینی، دارای خصوصیات و ویژگیهای خاص آن سرزمین است که تحت عناصر تاریخی، جغرافیایی، مذهبی، عقیدتی و تمام آن خصوصیاتی که رنگ و بوی خاصی دارد و به آن ملت هویتی متفاوت از دیگران می دهد. فرهنگ ملی از پایه های استقلال ملی است ، به همین دلیل مردم جامعه باید از فرهنگ خود مانند سرزمینشان دفاع کنند . در طراحی برنامه های توسعه آنچه اهمیت دارد، توجه به هویت ای ملی است. هیچ الگوی توسعه وارداتی را نمی توان به کار برد، مگر آنکه با ویژگیهای محلی، منطقه ای و ملی هماهنگی داشته و اساسا نمی توان هیچ الگویی را تحمیل کرد.
تأکید بر هویت فرهنگی شرط لازم حاکمیت و استقلال و شکوفایی تواناییهای فردی و توسعه هماهنگ جامعه است. بی تردید یکپارچگی فرهنگی که از غنای لازم نیز برخوردار باشد، ضامن تعالی و شکوفایی فردی و اجتماعی است . با در نظر گرفتن مفهوم فرهنگ، نقش و تأثیر آن در فرد و جامعه، به اهمیت و جایگاه، ضرورت حفظ ، تقویت و ارتقاء آن پی می بریم، موضوعی که در حوزه های مختلف می بایست از سوی نهادها و مراکز مرتبط با جدیت مورد توجه و پیگیری قرار گیرد .
بی توجهی به این حوزه در کشور ما چنان بوده که برای بررسی دلایل و یافتن راهکارهایی برای رفع آن، مجلس طی این هفته نشستهای متعددی را در این مورد برگزار خواهد کرد . اما سؤالی که اینجا به ذهن متبادر می شود این است که مسئولان فرهنگی کشور مشغول به چه کار یا کارهایی بوده اند که از این موضوع مهم و سرنوشت ساز غفلت شده است ؟
به نظر می رسد دستگاههای فرهنگی ما فعالیتهای خود را به برگزاری همایشها و نشستهای " سخنرانی محور" خلاصه کرده و تنها در پی انجام اموری به منظور ارائه عملکرد هستند و در این میان نتیجه و برآیند آن اهمیتی ندارد . چنانچه شاهد هستیم در طول سال همواره نشستها و همایشهای ملی و بین المللی متعددی با موضوعات مختلف برگزار می شوند که بدون هیچ نتیجه لحظه ای، کوتاه مدت و یا بلند مدتی، تنها به عنوان یک موضوع ثبت و ضبط می شوند .
شک نیست چنانچه مسئولان فرهنگی با آگاهی از رسالتهای خود و در نظر گرفتن اینکه در کشور اسلامی ایران با پشتوانه غنی فرهنگی و تمدنی، توجه به مقوله فرهنگ از اهمیت ویژه ای برخوردار و با برنامه ریزی دقیق و کارشناسی شده و در نظر گرفتن نسلهای آینده فعالیت می کردند، امروز با دغدغه ضعف فرهنگی مواجه نبوده و مجبور نبودن از مظلومیت فرهنگ بگوییم.
اما اینکه گفته می شود "مظلومیت فرهنگی" حقیقتی تلخ اما واقعی است . بسیاری از فعالان فرهنگی امروز به جای فعالیت فرهنگی و دینی ترجیح می دهند به ریسمان سیاست چنگ بزنند و تمایل دارند به جای مسئول دینی و فرهنگی، مسئولی سیاسی شناخته شده و فعالیتهای سیاسی داشته باشند .متأسفانه هستند مسئولان فرهنگی که در مواجهه با سؤالات فرهنگی از پاسخگویی طفره رفته اما همان مسئول نظرخواهی سیاسی را با فراغ بال پاسخگو است !
اگر با برنامه ریزیهای دقیق در راستای رفع ضعفهای موجود فعالیتهای عملی و تأثیرگذاری صورت نگیرد به زودی باید بر مظلومیت فرهنگ، آن هم در کشور ایران که از فرهنگ و تمدنی غنی و کهن برخوردار است گریست .
نظر شما