در روز سوم بازدید از نمایشگاه مطبوعات فرصتی دست داد تا سری هم به غرفه های فرهنگی و ادبی بزنیم. حضور نشریات ادبی در کنار ادارات ارشاد استانها توفیقی را نیز نصیب کرد تا با اهل ارشاد هم دیدار کنیم.
تقریبا ترجیع بند اظهارات همه خبرنگاران و همکاران مطبوعاتی در نمایشگاه این است که اینجا خودمان داریم از خودمان بازدید می کنیم. البته حضور قشرهای مختلف مردمی را می توان دید اما مشخص است که نصیب چندانی از بازدیدهای خود نمی برند و در اکثر غرفه ها با مهمانانی ویژه و سیاسی مواجه می شوند.
نشریات ادبی از اختلاف طبقاتی بوجود آمده ناراضی اند ولی همین اعتراض را با مزاح طرح می کنند. زهره زنگنه و احمد وکیلیان – زوج مجله فرهنگ مردم – دالانهای منتهی به نشریات ادبی را به لانه موش تشبیه می کنند و می گویند اختلاف طبقاتی در مورد ما و شما (خبرگزاریها) کاملا رعایت شده است.
مسئول غرفه نشریه نوپای "سیمیا" بعد از اهدای مجله نورسیده اش به مهر می گوید جای خبرگزاریها حرف ندارد. نور کافی، تهویه درست و حسابی، آدمهای درجه یک و دولتی، کف پارکت، سقف موکت... .
توهم طبقاتی بودن اوضاع، بدجور آزارم می دهد. هرجا می روم متلک می شنوم. تا اینکه چشمم می افتد به مجلات جشن کتاب و رودکی که جزو ادبی ها محسوب نشده و در میان نشریات فرهنگی قرار گرفته اند. می فهمم که ایراد کار در نحوه تفکیک و دسته بندی نشریات بوده است نه قصد و غرض و دشمنی با عده ای خاص.
دوربینهای تلویزیونی هم اینجا تصاویر دلخواه خودشان را شکار می کنند. اگرچه اغلب نشریات از نحوه اطلاع رسانی و تبلیغات صداوسیما برای نمایشگاه مطبوعات گله دارند ولی یکی دو دوربین را می بینم که در حال رایزنی با غرفه نشریات حوزه علمیه برای انجام مصاحبه و تصویربرداری هستند.
سرگردانی و خستگی کودکان و خردسالان که طفلکی ها به امید فضایی فانتزی با عروسکهای تن پوش و هدایا و کتابهای کودک و خوراکی و... آمده اند، توی ذوق می زند. جمعه بود و بعضی ها دست خانواده شان را گرفته و آمده بودند. آنها هنوز فکر می کنند همه چیز مثل دوره نمایشگاه کتاب و مطبوعات است.
سالن مجلات ورزشی پر از همهمه و کرکری است. البته از شیشه های اتوبوس روی زمین خبری نیست ولی جنس کرکری ها و نگاهی به دفاتر یادبود روزنامه های آبی و قرمز دیدنی است. آبی ها برای قرمزها بدو بیراه نوشته اند و قرمزها برای آبی ها خط و نشان کشیده اند. البته از شواهد پیداست اوضاع آبی ها مثل زمین سبز، در نمایشگاه هم بحرانی است، چون غرفه پرسپولیسی ها شلوغ تر است. نکته جالب اینکه روزنامه استقلال جوان چسبیده به پیروزی. البته اینجا از مامور و پلیس ضد شورش بین طرفدارها خبری نیست و شوخیها و کرکری ها دوستانه است.
نظر شما