پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۸ آذر ۱۳۸۶، ۸:۵۹

مترجمان از منتقدی خیالی می‌ترسند / آستین اولین رئالیست انگلیسی است

مترجمان از منتقدی خیالی می‌ترسند / آستین اولین رئالیست انگلیسی است

نشست نقد و بررسی ترجمه های رضا رضایی از رمانهای جین آستین عصر سه شنبه با حضور مترجم، هوشنگ رهنما و علی خزاعی فر در شهرکتاب مرکزی برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای نشست علی اصغر محمدخانی با اشاره به استقبال دویست ساله مخاطبان جهانی از آثار این نویسنده انگلیسی گفت: درباره جین آستین که آثارش همواره جزو پرفروش ترینها بوده، در سالهای گذشته بحثهای زیادی صورت گرفته است. درحال حاضر مجموعه آثار او با ترجمه رضا رضایی پیش روی ماست که توسط نشر نی منتشر شده است. کتابهای او این فرصت را به ما می دهد تا درباره جین آستین و دلیل تاثیرگذاری اش بر مخاطبان بعد از دویست سال صحبت کنیم.

زندگینامه نویسی هنوز در ایران ژانری ناشناخته است

سپس دکتر هوشنگ رهنما سخنان خود را با موضوع زندگینامه نویسی این چنین آغاز کرد: از عصر رنسانس به این سو انقلابهای علمی با عرضه پارادایم های جدید نه تنها مسیر دانش را تغییر دادند بلکه در تغییر جهان بینی ها هم موثر بودند. نظریات داروین، فروید و بارت از جمله این نظرهاست. به این ترتیب انسان قرن 21 خود و جهان را به یاری ساختارهای مفهومی جدیدی تجربه می کند. اگرچه با تغییر جهان بینی ها، پارادایم های قبلی ناپدید نشده و یا در حافظه انسان بایگانی شده اند تا به ضرورت سربرآورند و یا همچنان به نقش آفرینی خود عمل می کنند.

رهنما خاطرات، نامه ها، یادداشتهای روزانه، اعترافات و سفرنامه ها را در زمره زیرمجموعه های زندگینامه ها برشمرد و گفت: تفاوت زندگینامه و خود زندگینامه در این است که در زندگینامه، مولف زندگی دیگری را گزارش می کند و در خود زندگینامه، زندگی خود راوی دستمایه روایت قرار می گیرد؛ ضمن اینکه در اولی از سوم شخص استفاده می شود و در دومی از اول شخص.

این مترجم افزود: تاریخ زندگینامه نویسی به عصر باستان بازمی گردد که انواعی از آن برجا مانده و به فرمانراوایان و پادشاهان اختصاص داشته است. تنها نمونه های متفاوت متعلق به زندگینامه هایی از یونان باستان است که فقط به فرمانروایان اختصاص ندارد و اندیشمندان را هم دربر می گیرد.

وی به انواع زندگینامه های سنتی که بیشتر متعلق به حضرت عیسی(ع) و افراد مقدس بوده اند، اشاره کرد و ادامه داد: زندگینامه نویسان سنتی اغلب به سخنان و جنبه های معنوی قهرمانان نظر داشتند. بعد از مراحل سنتی بود که نوشتن زندگینامه از انسانهای معاصر و مدرن نیز شکل گرفت.

رهنما درباره زندگینامه نویسی در ایران گفت: تاریخ این گونه ادبی در ایران پس از اسلام، صورتی سنتی دارد و اغلب امامان و پیامبر و عرفا را دربر می گیرد. ایران از قرن چهارم به رشدی فرهنگی و ادبی رسید و از قرن نهم نمونه هایی از توجه به نگارش زندگینامه های شاعران به چشم می خورد که از جمله آنها می توان به تذکره دولتشاه و لباب الالباب عوفی اشاره کرد. این زندگینامه های جمعی مشمول همان تعریف زندگینامه سنتی می شوند. می توان گفت حتی نمونه های شرح حال شاعران و نویسندگان که بعضا در مقدمه آثارشان عرضه شده، گاهی از شیوه سنتی فراتر نرفته است. به هر شکل زندگینامه در ایران هنوز ژانری ناشناخته است.

جین آستین را می توان مثل دیکنز رئالیست دانست

در ادامه، رضا رضایی - مترجم آثار جین آستین - با تاکید بر اینکه صحبتهایش بر مبنای تجربیات شخصی او خواهد بود، گفت: آستین چنان مقامی در ادبیات انگلیسی زبان پیدا کرده که اکثر منتقدان ادبی معتقدند او مقامی را در نثر دارد که شکسپیر در درام داشت.

وی درخصوص جوانب اجتماعی، ادبی و تاریخی آثار این نویسنده زن انگلیسی خاطرنشان کرد: او در دوره ای می زیست که طبقه متوسط در انگلیس رو به شکوفایی بود و این کشور ارباب جهان به حساب می آمد. در آن زمان طبقه نوکیسه ای شکل گرفته بود که بسیاری از ارزشهای جامعه قدیم را از بین می برد و ارزشهایی تازه را پایه می گذارد.

رضایی افزود: از جنبه ادبی و تحولی که در رمان ایجاد شد باید گفت تا قبل از جین آستین رمان در انگلیس به سیاق گوتیک - دلهره آمیز و ترسناک و با نثری شاعرانه و رمانتیک - نوشته می شد. اهمیت آستین در این است که انگار بر لب مرز ایستاده است. به گونه ای که دوران رمان گوتیک در زمانه او به سر می آید. عده ای آستین را رمانتیک دانسته اند که این گونه نبود و اتفاقا او علیه رمانسهای قبل از خود می شورید. او را می توان مثل دیکنز رئالیست دانست و شباهتهایی میان آثار این دو قابل مشاهده است.

مترجم رمانهای جین آستین به عنصر طنز در آثار او اشاره کرد و ادامه داد: منظور من از طنز نه صرفا شوخی و مزاح و لطیفه بلکه ایهام و تجاهل راوی و دوپهلوگویی است. او بعضا خواننده را فریب می دهد و سپس او را از این وضعیت خارج می کند و این نکته در آثار او به وفور دیده می شود. در رمان "عقل و احساس" این طنز به صورت شوخی و ایجاد خنده دیده می شود. در دیالگوهای شخصیتهای این رمان البته کمتر شوخی را می بینیم و گاه از موقعیتهای کمدی استفاده می شود. نمونه بارز این مسئله، رفتار و کلام خانم جنینگ است که باعث ایجاد فانتزی در داستان می شود. آستین البته به عنوان راوی هم گاه متلکهایی روانه برخی تیپهای اجتماعی می کند.

وی اضافه کرد: رمان "غرور و تعصب" بطور کلی حالتی مفرح دارد. در این اثر آدمها روابطشان را سرسری می گیرند و موقعیتهای خنده دار در آن زیاد بوجود می آید. جدی ترین حرفها در این داستان به صورت متلک بیان می شوند و برخی آدمهای آن خصوصیات خنده دار و مضحک دارند. خنده مخاطب در داستانهای او به گونه ای است که هرچه جلوتر می رود تبدیل به نیشخند می شود تا جایی که اتفاقات کوچک هم معنایی جدی پیدا می کنند. اما طنزی بزرگ در این کار است و آن اینکه "قهرمان داستان الیزابت خواستگاری آقای دارسی را رد می کند اما بعد که پیشداوری هایش غلط از آب درمی اید منتظر خواستگاری دوباره او می ماند ولی دارسی هم چون آدمی مغرور است می ترسد که از او جواب منفی بگیرد و بنابراین پا پیش نمی گذارد. او کم کم به انسانی فروتن تبدیل می شود و دست به کارهایی می زند که الیزابت عاشق او می شود. این موضوع طنز بزرگ این رمان است.

نباید آستین را رمانتیک خواند

رضا رضایی در ادامه، به درونکاوی رمان "منسفیلد پارک" از نقطه نظر طنز و تراژدی پرداخت و گفت: آستین با طنز و شوخی اهالی تئاتر و روشنفکران را در این اثر دست می اندازد و آنها را مسخره می کند. در این رمان با پایان خوش هم مواجهیم اما کاملا به شکل سرهم بندی شده. می توان گفت این رمان تا فصل آخر اثری تراژیک محسوب می شود که طی آن اخلاق و مناسبات اشراف و برخی رفتارهای رایج اجتماعی را به سخره می گیرد و از ارزشهای انسانی و اخلاقی پاسداری می کند.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: اهمیت آستین در این است که شاید او اولین رئالیست به معنای تمام عیار آن در ادبیات انگلیس باشد که تصویری عینی از روزگار خود به دست داد. بنابراین نباید او را رمانتیک خواند. از نظر هنر نویسندگی و روایتگری هم آستین هنوز بعد از دویست سال در صف اول ایستاده است. هنر او داستان گویی است و می توان عناصر داستانی را در حد پخته ای در آثار او مشاهده کرد. او اگرچه از لحاظ نوع نگاه مورد نقد ویرجینیا وولف و ناباکوف هم واقع شده، اما از سوی همانها از جهت روایتگری تحسین شده است.

وی سپس به ویژگیهای زبانی و استفاده از لحن محاوره، پرداختن به موضوع زنان و مقوله ازدواج، نقد اشرافیت و پایبندی به خواننده طبقه متوسط در رمانهای آستین اشاره کرد و گفت: من خود نیز در حین ترجمه مخاطبی خاص را درنظر داشتم و با شناخت رمان خوانهای امروز کتابها را ترجمه کردم. درواقع در روش همان کاری را انجام دادم که جین آستین کرد. من معتقدم کار مترجم مثل نوازنده پیانویی است که اجرای خاص خود را از یک قطعه بتهوون اجرا می کند. می توان گفت هر پیانیست اجرای مختص خود را از یک قطعه مشهور خواهد داشت و بنابراین اثری را که خلق می کند متعلق به خود اوست.

کیفیت ترجمه را با تعداد اغلاط نمی توان سنجید

در ادامه نشست، دکتر علی خزاعی فر - سردبیر مجله مترجم - ضمن دقیق و خوشخوان خواندن ترجمه های رضا رضایی گفت: این ترجمه ها برای مخاطب طبقه متوسط خواندنی است و بعید می دانم تا 50 یا 100 سال آینده ناشر یا مترجمی باز به فکر ترجمه آثار جین آستین بیفتد. نسل امروز ما هم خوش شانس است که تمام آثار این نویسنده به یک قلم و بطور یکدست ترجمه شده است. درواقع بلایی که بر سر ترجمه انگلیسی "جستجوی زمان از دست رفته" مارسل پروست رفت، بر سر این آثار نیامد.

وی تصریح کرد: معمولا نقدهایی که بر ترجمه ها نوشته می شوند جزئی نگر هستند و عمدتا یک سری از خطاهای مترجم را درنظر می گیرند و به قضاوت درباره آن دست می زنند. از این جهت باید گفت رضایی دیکته کم غلطی نوشته است ولی اهمیت و کیفیت ترجمه را با تعداد اغلاط نمی توان سنجید.

این مترجم خاطرنشان کرد: زبان ترجمه ما درحال تحول است و نقدهای ترجمه ما نیز باید تحول پیدا کند. ما درحال پیش رفتن از جزءنگری به کل نگری هستیم و در این راه بیشتر به سبک ترجمه توجه می کنیم و معیارمان نیز در این باره زبان فارسی است و نه زبان اصلی. امروزه متن ترجمه را به عنوان متنی مستقل، ادبی و تالیفی می سنجیم و انتظار داریم متن ترجمه شده شبیه اثر باشد. درواقع چندان به تطبیق متن ترجمه با متن اصلی دقت نمی کنیم. به نظرم رضا رضایی هم قصد داشته برای مخاطب فارسی ترجمه کند و این به همان معناست. ما دیگر دوست داریم ترجمه را همچون تالیف بخوانیم.

خزاعی فر ادامه داد: زبان شناسان سبک را "انتخاب کلمه و نیز کلماتی که با آن کلمه به کار می رود"، می دانند. سبک یعنی این انتخابها یکدست باشد و به تاثیری خاص در خواننده بینجامد. پس سبک نویسنده با ترجمه الفاظ اثر او به الفاظی نظیر در فارسی به دست نمی آید چرا که این کلمات در زبان انگلیسی تعیین شده نه زبانی دیگر. پس الفاظ متن اصلی برای مترجم راهنماست و نه تعیین کننده. درواقع ترجمه ادبی کاری تالیفی و خلاقانه است.

گویی از منتقدی خیالی می ترسیم

سردبیر نشریه مترجم به فاصله نظریه تا عمل در کار مترجمان اشاره کرد و افزود: بعضا به استقلال رای نرسیده ایم و جرات پایبندی به آرا و نظرهای خود را مبنی بر اینکه نیازی به ترجمه لفظ به لفظ نیست، نداریم و گویی از منتقدی خیالی می ترسیم.

در پایان برخی مترجمان و حاضران در نشست که با نظر دکتر خزاعی فر مخالف بودند و یا آرایی دیگر را نیز پیش کشیدند به بحث و گفتگو با وی پرداختند. از جمله این افراد احمد سمیعی گیلانی بود که اعتقاد داشت، مترجم نباید در حین ترجمه به متتقد، خواننده و حتی انتشار کتابش فکر کند. او تنها باید به نویسنده و جهان فکری او نزدیک شود و سعی کند آنچه را او خلق کرده، ترجمه کند. اثری ترجمه ای است که بوی ترجمه بدهد و این مسئله با این نظر که می بایست به خواننده اندیشید، نزدیکی ندارد.

رضا سیدحسینی نیز گفت: نظر علی خزاعی فر که می گوید مترجم باید به صورت بی پروا و بی هراس از منتقدان، ترجمه لفظ به لفظ را کنار بگذارد و برداشت خود را از اثر ارائه کند، نظری خطرناک بویژه برای مترجمان جوان است. این امر ممکن است به آنان آزادی عمل بدهد تا متن و تفکر نویسنده را به فراموشی بسپارند.

پاسخ خزاعی فر نیز این بود که: مقصود من از پایبندی مترجم به آرا و نظریه فوق، عدم تبعیت از نویسنده در ساحت فکر و محتوا نبود بلکه آن چیزی است که در زبان رخ می دهد.

کد خبر 595347

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha