بر مبنای اصول سیاسی در بازی "لب پرتگاه"، بازیگر هدف در شرایطی قرار میگیرد که یا به درگیری با گروه یا کشوری که در مقابلش قرار گرفته اند مجبور گشته و یا عقب نشینی را برخواهد گزید.
طی ماههای گذشته و با تلاش تیم هستهای قبل به سرپرستی دکتر علی لاریجانی با تدوین مدالیته همکاریهای ایران و آژانس و ثبت آن به عنوان سندی رسمی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تحولی چشمگیر در روند مذاکرات هستهای ایران و غرب رخ داد.
به گزارش مهر، آنچه از آن به عنوان «میراث لاریجانی» در جریان مذاکرات هستهای یاد میشد، سبب گشت که در روند مذاکرات هستهای تهران با کشورهای موسوم به گروه 1+5، علیرغم ارجاع مسئله هستهای ایران به شورای امنیت و انسداد مقطعی مسیر دیپلماتیک که نتیجه طبیعی رویکرد کاملا سیاسی این کشورها به بحث هستهای ایران بود، مسیری نیز برای گفتگوهای فنی با مرجع اصلی و کارشناسی مرتبط با موضوع هستهای ایران گشوده شود.
نباید فراموش کرد که حرکت «فاز سیاسی» مرتبط با مسئله هستهای ایران به گونهای مشخص با دو گزارش البرادعی و سولانا گره خورده و البته با انتشار گزارش البرادعی ( در دو بخش کتبی و شفاهی ) نیمی از پازل بازی آتی 1+5 علیه ایران قابل پیش بینی شد.
همانگونه که در جریان ارائه گزارش مدیر کل آژانس به شورای حکام این نهاد بینالمللی و گروه 1+5 مشهود بود، تاثیر روند رو به رشد همکاریهای تهران – وین بر ایجاد و شکل دهی بندهای مثبت این گزارش غیر قابل کتمان بود و علیرغم حفظ ویژگی ذاتی گزارشهای البرادعی یعنی دوپهلو بودن آن، ذکر مواردی چون «برخورد شفافتر ایران با مسئله هستهای» و «انطباق پاسخهای تهران با یافتههای آژانس در موضوع سانتریفویژهای P1 و P2 » با توجه به شرایط دشوار کنونی در این خصوص، از اهمیتی بسزایی در کاهش روند فشارها بر ایران برخوردار بود. البته یادآوری این نکته نیز لازم است که «گزارش شفاهی البرادعی» که به فاصله یک هفته پس از گزارش کتبی وی به شورای حکام ارائه شد، حاوی خصوصیاتی بود که گزارش کتبی وی را در مواجهه با فشارهای واشنگتن و لندن، به سود غرب متعادل تر مینمود.
در شرایطی که قرار بود جلسه 1+5 در هفته آخر نوامبربرگزار شود انتشار برخی اخبار مبنی بر مخالفت چین برای حضور در این جلسه و البته انتظار 1+5 برای رویت آخرین گزارش سولانا از وضعیت مذاکرات خود با ایران، سبب شد تا این گردهم آیی تا ماه دسامبر به تعویق بیفتد. اما آنچه در شرایط کنونی به گونهای خاص بر روند مسائل هستهای ایران تاثیرگذار بوده، مذاکرات اخیر خاویر سولانا با سعید جلیلی بوده است.
سولانا درحالی که مذاکرات خود با جلیلی را به احتمال قوی به جهت تاکید تهران برحقوق قانونی خود، ناامید کننده خواند، گزارشی ازاین مذاکرات پنج ساعته را به پاریس فرستاد تا براساس پیشرفتهایی که درجریان این مذاکرات حاصل شده، تصمیم نهایی برای مواجهه آتی با ایران از سوی 1+5 اتخاذ شود.
بر مبنای اصول سیاسی در «بازی لب پرتگاه»، بازیگر هدف در شرایطی قرار میگیرد که یا به درگیری با گروه یا کشوری که در مقابلش قرار گرفته مجبور گشته و یا عقب نشینی را برخواهد گزید |
در چارچوب مواجهه چند ساله غرب با ایران در موضوع هسته ای، پیشروی همزمان غرب در دو جبهه فنی و سیاسی یا وین و نیویورک در مقابل ایران نکته ای قابل تامل است؛ به بیان دیگر جهان در شرایطی که البرادعی بر عدم وجود ضرورتی خاص برای اعمال تحریمهای شدیدتر علیه تهران با توجه به پیشرفت مذاکرات فنی سخن گفته بود، شاهد برگزاری نشست 1+5 برای تشدید تحریمها علیه ایران بود.
از سوی دیگر مواضع واقعبینانه نماینده آلمان پیش از برگزاری نشست پاریس نیز قابل توجه است که با اشاره به درصد بالای آسیبپذیری اروپا در جریان اعمال تحریمهای سخت علیه ایران، گفت: اگر نتوانیم همصدا شویم تنها به اقتصاد اروپا آسیب می زنیم چرا که چین و روسیه در تعاملات تجاری ایران، جایگزین اروپا خواهند شد. این مواضع در حالی که آیندهای پر سود را برای متفکران اقتصادی چین و روسیه یادآوری میکند اما در عین حال فشارهای سنگین آمریکا و اعضای اروپایی 1+5 را نیز برای آنها نوید میدهد که این قبیل مسائل به وضوح نمایانگر مشکلات پیش روی غرب جهت مقابله با «ایران هستهای» است.
****
با توجه به آخرین تحولات جاری در نظام بین الملل می توان بازی مورد نظر آمریکا برای اجرا در میدان مقابله با ایران را چنین تحلیل کرد:
1. بر همین اساس و با توجه به تلاش آمریکا برای تحمیل «بازی لب پرتگاه» به ایران، باید محور بعدی تلاش آمریکا را ترغیب سایر اعضای 1+5 به تصویب قطعنامه جدید علیه ایران ارزیابی نمود و لذا واشنگتن تلاش خواهد کرد که با دو اهرم گزارش های البرادعی و سولانا به عنوان نمایندگان جامعه بینالملل و گروه 1+5 این بازی را بر ایران تحمیل نماید.
2. نکته مذکور در حالی است که امنیت و دیپلماسی امروز ایران به طور کلی با درگیری و عقبنشینی به عنوان ملزومات بازی لب پرتگاه، هیچ نسبتی نداشته و به این ترتیب چنانچه معادله رفتاری تهران در فرآیندی قرار گیرد که به عقبنشینی یا درگیری در این روند منجر گردد، طبعا انتظار تحقق مطلوبیتهای ایران در معادله هستهای نیز به حداقل تقلیل مییابد.
3. بنابراین انزوای تهران در محیط بین الملل از مهم ترین ابزار اجرای بازی مذکور علیه ایران خواهد بود که برگزاری کنفرانس به اصطلاح صلح در آناپولیس بدون حضور ایران و با حضور تمام کشورهای تاثیرگذار عربی – اسلامی منطقه را می توان به منزله تحرک واشنگتن در این جهت ارزیابی نمود.
4. جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با مقصود آمریکا و خنثی سازی حربه انزوا علیه تهران، علیرغم وجود حواشی فراوان، حضور در نشست شورای همکاری خلیج فارس آن هم در بالاترین سطح اجرایی کشور را پذیرفته و با اتخاذ رویکرد مودت و تعمیق همکاری های منطقه ای، در جهت گسترش مناسبات خود با اعراب منطقه و به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس برآمده است.
5. ترافیک سفر مسئولان بلندپایه ایرانی ( منوچهر متکی و سعید جلیلی) به مسکو را نیز می توان تحرکی برای مقابله با تحقق خواسته آمریکا در چارچوب مذکور از سویی و تداوم همسویی نسبی روسیه با ایران در موضوع هسته ای از دیگر سو ارزیابی کرد.
نظر شما