به گزارش خبرنگار هنري "مهر" محمد شهبا در هم انديشي نقد هنر ضمن اشاره به ريشه هاي نقد نئو فرماليستي ( نو شكل گرايانه ) گفت : بر خلاف گفته هاي آغداشلو ، بنا بر تعاليم نئوفرماليست ها، منتقد نبايد در رابطه با اثر هنري حكم ( داوري ) كند .
وي افزود : نقد نئو فرماليستي در حيطه سينما از دستاورد هاي ميانه دهه 80 ميلادي است و به همين دليل نيز بسيار جوان و پويا است . اين نگرش در حوزه سينما از سوي ديويد برودل و كريستين تامسون مطرح شده است و در واقع تازه ترين و نوظهور ترين نظريه نقد هنر محسوب مي شود . د راين شيوه بر خلاف نگرش رايج د رعرصه نقد هنري ، منتقد در پي تفسير محتوا و يا معناي اثر نيست بلكه توجه خود را به تحليل سازوكاراثر معطوف مي كند . در اين شيوه نگرش با توجه به مرگ مولف، بحث به جاي توجه به خالق اثر معطوف به مخاطب اثر است . در واقع در اين ديدگاه معنا را مخاطب مي سازد نه خالق اثر .
وي افزود : نگرش نو شكل گرايانه بيشتر به اين مي پردازد كه آثار هنري چگونه و بر چه پايه اي ساخته شده اند و چگونه واكنش مخاطب را بر مي انگيزند .
شهبا در ادامه در توضيح اين مسئله گفت : به شكل ساده مي توان بيان داشت كه د رنقد نئو فرماليسم متد و روش حفظ مي شود و جاي خود را به رويكرد مي سپارد . اين امر باعث مي شود تا نقد از جريان سنتي كه مبتني بر مدل ارتباطي شامل فرستنده ، مجراي ارتباطي ( رسانه ) و گيرنده است، فاصله گرفته و معنا را به عوان معياري براي ارزش گذاري اثر هنري قلمداد نكند . زيرا در مدل ارتباطي، اين موفقيت در انتقال معنا است كه باعث ارزشمند بودن اثر مي شود؛ اما اين امر كاملا نسبي است .
وي افزود : در نفد نئو فرماليستي ، معنا تنها يكي از اركان اثر هنري قلمداد مي شود و با اين فرض منتقد نئو فرماليست به سراغ عناصري در اثر هنري مي رود كه در همه گونه هاي آن نوع خاص هنري مورد بحث كه مشترك باشند ( براي مثال عناصر مشترك در همه فيلم ها ) مي رود.
وي درپايان افزود : با اين توصيف مشخص است در اين نگرش منتقد نداريم بلكه تحليلگر اثر هنري داريم .
هم انديشي نقد هنر (4) :
محمد شهبا : نقد نئو فرماليسم ،آخرين دستاوردنقددرجهان است

نو شكل گرايي، رويكردي زيبا شناختي به اثر هنري است كه ريشه در انديشه هاي شكل گرايان روس دارد .
کد خبر 59867
نظر شما