پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۷ آذر ۱۳۸۶، ۸:۳۲

نسل گذشته تنها خود را ترانه سرا می داند / آرمانگرایی ذات ترانه است ؛ گزارش نشست نقد ترانه های یغما گلرویی در مهر

نسل گذشته تنها خود را ترانه سرا می داند / آرمانگرایی ذات ترانه است ؛ گزارش نشست نقد ترانه های یغما گلرویی در مهر

نشست نقد و بررسی کتاب "تصور کن" (مجموعه ترانه های یغما گلرویی - نشر نگاه) 13 آذر با حضور ترانه سرا، روزبه بمانی، سعید کریمی، حسن علی شیری، امیرمحمد قاسم زاده، رضا یزدانی و بابک زرین در خبرگزاری مهر برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در این نشست که روز سه شنبه 13 آذر برگزار شد، روزبه بمانی - ترانه سرا - درباره مجموعه ترانه های یغما گلرویی با عنوان "تصور کن" گفت: تعاریف ترانه بر اساس سلایق افراد متفاوت است اما یغما از نخستین دفتر ترانه اش نشان داد که به طرح مسائل اجتماعی علاقه مند است.

دوران شعر انتزاعی به سر آمده است

وی سادگی و استفاده از تصاویر عینی را از ویژگی های ترانه های یغما عنوان کرد و گفت: حفظ مرز میان سادگی و سطحی نگری بسیار دشوار است. ترانه های ما یا همیشه به شدت آوانگارد بوده اند و ترانه سرا با استفاده از واژه هایی که به آنها اشراف نداشته، معلومات خود را به رخ دیگران می کشیده و یا خالتور محض بوده اند.

بمانی با اشاره به اینکه حتی ترانه های عاشقانه گلرویی هم دارای بعد اجتماعی هستند افزود: سوای اختلاف سلیقه ها، آنچه در کتابهای یغما می خوانیم به شدت ترانه است یعنی دارای گنجایش پذیرش ملودی است. از آنجا که ترانه به عنوان هنری غیرمستقل، در آمیزش با موسیقی شخصیت می یابد، ملودی پذیری آن بسیار مهم است.

این ترانه سرا نگاه اجتماعی یغما گلرویی را شفاف توصیف کرد و ادامه داد: گلرویی ابایی از گفتن اعتقاداتش ندارد. البته گاهی ترانه هایش به شعار تبدیل می شوند که حالا دیگر بعد از چاپ چند دفتر می دانیم که این همه سلیقه خود اوست، چرا که در مورد یک آرمانشهر صحبت می کند.

بمانی درباره استفاده از تصاویر عینی در ترانه های یغما گلرویی نیز گفت: دیگر دوران شعر انتزاعی به سر آمده است. شعر ذهنی که امروز در برخی ترانه ها وجود دارد نوعی کلاهبرداری است. به خاطر دوری از ذهنی نویسی، گرایش به سمت ترانه های ملموسی است که بتوان آنها را وارد زندگی کرد. ترانه های یغما دارای این ویژگی هستند و در زندگی واقعی وجود دارند.

وی در ادامه با انتقاد از گلرویی گفت: به نظر من پتانسیل ترانه گویی یغما بسیار بالاتر از کتابهای اوست. باید دغدغه اصلی یغما، ترانه باقی بماند و ترجمه و داستان نویسی او را از کار اصلی اش دور می کند. برخی ترانه های او هم برای بازار نوشته شده اند که اتفاقا بد هم نیست ولی مهم این است که تصویر یغما و ترانه های او نزد مردم خراب نشود.

بمانی موفقیت گلرویی را موفقیت کل "ترانه" دانست و گفت: چاپ مجموعه ترانه های یغما که جزء ادبیات شفاهی و شنیداری ماست برای ترانه سراها اتفاق خوبی است.

آرمانگرایی ذات ترانه است

روزبه بمانی با اشاره به تفاوت مخاطبان شعر و ترانه گفت: مخاطب شعر می تواند خواندن یا نخواندن کتابهای شعر را انتخاب کند اما ترانه را خواسته یا ناخواسته می شنود. نوع ادبیات شعر و ترانه با یکدیگر متفاوت است. شعر را باید چند بار خواند تا فهمید اما برای درک مضمون ترانه، فرصت چندانی در اختیار نیست.

این ترانه سرا افزود: نمی توانیم بگوییم آرمان گرایی در ترانه سرایی چه زمانی خوب یا بد است. مهم این است که این کار توسط ترانه سرا "خودخواسته" باشد و گلرویی مثلا از ابتدای "تصور کن" با مخاطب این قرارداد را می بندد که همه چیز خیالی است.

وی با بیان اینکه شعار و آرمان به ذات ترانه بازمی گردد و اجتناب ناپذیر است گفت: شاید در برخی ترانه ها وجه شعاری به ترانه لطمه بزند اما بعضی هم معتقدند نقطه اوج ترانه، شعار است و این سبک را می پسندند.

بمانی با تاکید بر اینکه ممکن است ایده ترانه سرا با شنوندگان ترانه متفاوت باشد ادامه داد: ترانه هم از ژانرهایی است که می تواند تعبیر به رای شود، چرا که شفاهی شنیده می شود و هر کس از ظن خود برای آن تصویرسازی می کند. این از ویژگی کارهای هنری غنی است. حتی ترانه های عاشقانه یغما هم به خاطر همان برداشتهای متفاوت، گاهی شنونده را دچار شک و تردید می کنند.

این منتقد، ادبیات مشرق زمین و کتب آسمانی را دارای ذات قصه گویانه معرفی کرد و گفت: گفتن و شنیدن قصه هر دو جذاب و در واقع نوعی هنر است. از آنجا که قصه ها حتی در سینما هم به تکرار می رسند ساخت و پرداخت مجدد آنها اهمیت زیادی دارد.

بمانی به ترانه سرایی و قابلیت بالای موسیقایی ترانه های نسل گذشته اذعان کرد و افزود: البته آن زمان دوره اوج ترانه بود ولی نمی توان به همه برچسب زد که نمی توانند از دایره واژگانی خاصی استفاده کند و از عبارات مورد استفاده آن نسل چشم بپوشند. همه دوره های ادبی به شدت تحت تاثیر دوره های گذشته بوده اند. مصرع یا ترکیب را می توان شناسنامه دار کرد اما مصادره واژه ها کار درستی نیست.

وی ادامه داد: متاسفانه بزرگان ترانه به جای اینکه معلم باشند بیشتر منتقدانی بد هستند. آنها بار توفیق ترانه را برای خود مصادره می کنند و کژی های آن را به دوش نسل ما می گذارند.

تعریف ماندگاری ترانه دگرگون شده است

روزبه بمانی با تاکید بر اینکه هر اثر هنری در لحظه سرایش متعلق به زمان خاصی است تاکید کرد: همانطور که ترانه سراهای دهه پنجاه به شیوه ای خاص، مفاهیم خاصی را ارائه می کردند، نسل ما هم دغدغه های خود را به ترانه تبدیل می کند.

این ترانه سرا با اشاره به تعاریفی که از ماندگاری شعر و ترانه ارائه می شود، گفت: امروزه دقیقه به دقیقه آثار جدیدی ارائه می شوند که ساختار زیبایی شناسی ما را به هم می ریزند و سلیقه ها را عوض می کنند، چرا که همه چیز با سرعت در حال تغییر است.

وی اضافه کرد: مخاطب دیگر حوصله ترانه های ذهنی را ندارد. حالا دیگر حتی اگر ترانه ای تا آلبوم بعدی ترانه سرا زمزمه شود می توان گفت ماندگار بوده است. در این ملغمه ترانه سرا و خواننده، باید تعریف ماندگاری ترانه را عوض کرد.

بمانی تاکید کرد: آنچه حافظ را برای ما از مرز زمان بیرون می آورد تفکر اوست وگرنه نمادهای عصر ما با نمادهای زمان او تفاوتهای بسیار دارد. یغما گلرویی در ترانه هایش به امضای خاصی رسیده و لحن خود را دارد و این مهم ترین اتفاق است.

وی درباره درهم آمیختگی ترانه و موسیقی با یکدیگر گفت: وقتی ترانه ای همراه با موسیقی منتشر می شود - موفق باشد یا نباشد - نمی توان آن دو را از هم تفکیک کرد. گاهی ترانه هایی که حالا حتی ماندگار هم شده اند بسیار ضعیف بوده اند اما با موسیقی ماندگار شده و پس از سالها هنوز هم زمزمه می شوند.

بمانی تصریح کرد: معیاری برای سنجش ترانه وجود ندارد. کسانی که می گویند ترانه ای قوی یا ضعیف است صرفا آن را با خودش می سنجند.

در ادامه نشست، سعید کریمی - منتقد و ترانه سرا - با اشاره به اینکه گلرویی نخستین کسی است که ترانه هایش را قبل از اجرا به صورت مکتوب منتشر کرده، گفت: پیش از این تصنیف فروشی رواج داشت و ترانه های چاپ شده هم همه اجرا شده و درواقع برای مردم نوعی خاطره موسیقایی بودند.

حتی 50 صفحه نقد ترانه هم نداریم

وی با اشاره به موافقان و مخالفان چاپ ترانه پیش از اجرا ادامه داد: مخالفان می گویند ترانه، کلام خودبسنده نیست بلکه همراه با ملودی، موسیقی و حتی کلیپ کامل می شود اما موافقان معتقدند ترانه پیشنهادی است برای اجرا به کسانی که بین سیاق موسیقایی خود و این ترانه ها هماهنگی می بینند.

کریمی ادامه داد: دست منتقد ادبی برای نقد ترانه خیلی بسته است، چرا که ترانه، هنری ناتمام است و مثل فیلمنامه ای می ماند که تا وقتی اجرا نشده نمی توان قضاوت دقیقی درباره آن داشت، چرا که ممکن است یک فیلمنامه ضعیف با کارگردانی خوب به شاهکار تبدیل شود.

وی با اشاره به اینکه حدس شکل نهایی یک ترانه در اجرا با دیدن متن آن بسیار دشوار است، افزود: تنها می توان سلامت زبان و روایت ادبی ترانه را تشخیص داد اما همه ترانه این دو ویژگی نیست.

این منتقد با گلایه از نبود نقد ترانه در کشور گفت: به جز تاریخ نگاری فعالان این حوزه، واقعا 50 صفحه مطلب درباره ترانه در ایران وجود ندارد. درست است که ما ترانه سراهای بزرگی داشته ایم ولی هیچ کدام از آنها درباره معیارهای زیبایی شناسی ترانه، یک مقاله هم ننوشته اند. اینکه نسلهای قبلی بگویند ترانه، چیزی است که ما نوشته ایم و نه جز آن، درست نیست. حرفهای گزاف درباره ترانه سرایی زیاد زده شده و در واقع فقر مطلب نظری در این خصوص نوعی شارلاتانیزم را بوجود آورده است. نسل بیژن ترقی که می گوید بعد از ما ترانه ای دیگر نبود، خودش حتی یک مقاله هم ننوشت تا ما معیارهای ایشان را درباره ترانه بدانیم.

این ترانه سرا مهم ترین ویژگی ترانه های یغما گلرویی را سیاق نگارش او دانست و گفت: انشانویسی در ترانه، انتخاب موضوع و ترانه به مثابه دوربین تلویزیونی نیز از خصوصیات ترانه های یغمایی هستند. بسامد واقعی بسیار بالایی که در ترانه های یغما وجود دارد پیش از این هم بوده است اما به علت ممیزی به سوی انفعال، بی زمانی و بی مکانی رفته است.

کریمی با تاکید بر شخصیت خاص ترانه های گلرویی افزود: در ترانه های او کاراکترهای خاصی مثل بچه ها وجود دارند که مرتب تکرار می شوند. این بچه ها مشخصا نسلی هستند که پس از جنگ نفس کشیده اند و یغما به آنها نگاه عاطفی - اعتراضی دارد. فراوانی اسامی خاص که گاهی نیر لزوم آنها را نمی فهمیم و تنها برای حفظ قافیه می آیند هم از خصیصه های ترانه های اوست.

وی با اشاره به برخی ترانه هایی دفتر "تصور کن" که نمونه مبتذل استفاده از اسامی خاص هستند، اضافه کرد: باید بین اسامی و عناصر ترانه ارتباطی وجود داشته باشد اما در بیشتر نمونه های غیر یغمایی، وقتی اسمهای خاص را تغییر دهیم و چیز دیگری به جای آنها بگذاریم اتفاق خاصی نمی افتد.

کریمی موفق ترین آهنگساز ترانه های یغما گلرویی را رضا یزدانی دانست و گفت: به خاطر جسارت هر دو اینها در معنا و فرم، بهترین هماهنگی در ساخت ترانه ایجاد شده است.

 ترانه های یغما گلرویی ژورنالیستی است

سپس حسن علی شیری - منتقد، مترجم و ترانه سرا - درخصوص ترانه های گلرویی گفت: من به ترانه های یغما به چشم رسانه ای نگاه می کنم که واگویه های ترانه سرا را منتقل می کند.

وی افزود: اگر شعر قالب قوی تری بود با شناختی که از یغما دارم حتما آن قالب را به عنوان رسانه انتخاب می کرد. ترانه های او ژورنالیستی و نتیجه گراست. در واقع حرف روز آن قدر برای یغما مهم است که اگر چند سال بعد هم کسی ترانه هایش را نفهمد برایش مهم نیست.

علی شیری با اشاره به اینکه ماندگاری ترانه اهمیت چندانی ندارد، خاطرنشان کرد: برای یغما حرف روز مهم است وگرنه می توانست از نمادهای جهانشمول تری استفاده کند. ترانه های او به خاطر ارتباط با جهان عینی مرتب تغییر می کنند و ثابت نیستند. یغما در جایی که وقایع نگاری تاریخی کرده، لزومی به جهانی کردن اثرش ندیده است.

وی با اشاره به استفاده از رسم الخط خاص و ترجیع بند در میان ترانه ها برای نخستین بار از سوی گلرویی گفت: کتابهای جدید او نشان می دهد که کارهایش به پختگی رسیده اند و ترانه ها کاملا متفاوت شده اند.

این منتقد به تعدد اسامی خاص در ترانه های اخیر گلرویی اشاره کرد و گفت: گذشته از برخی اسامی که اساسا وقایع نگاری هستند، اسامی خاص او حالت شاعرانگی یافته اند که به همین دلیل می توان از کلامی که پشت آنهاست استفاده کرد.

در بخش پایانی نشست رضا یزدانی - خواننده و آهنگساز برخی قطعه های کتاب - دلیل گرایش خود را به ترانه های گلرویی نگاه اجتماعی وی خواند.

ترانه های گلرویی تصویری است

وی با اشاره به اعتراضی بودن ترانه های یغما گفت: ترانه های او را از آن جهت دوست دارم که اجتماعی است و موضوعات خاصی را در خود مطرح می کند که در سایر ترانه ها به چشم نمی خورد.

یزدانی ادامه داد: ترانه های یغما دارای واژه های دشواری است و من خواندن واژه های سخت را دوست دارم. ضمن اینکه ترانه های او به دلیل بکر بودن مفاهیم و تصاویر و نیز عامیانه نبودن و دوپهلوگویی برجسته و قابل تحسین هستند.

این خواننده و آهنگساز اضافه کرد: سلیقه من و یغما گلرویی کاملا با هم هماهنگ است. ترانه های او کاملا تصویری است و برای هرکدام از آنها می توان کلیپهای متعددی ساخت. ترانه های او به بسیاری از سکانسها و سریالها اعتبار بخشیده است.

رضا یزدانی گفت: تاکنون بیش از 50 ترانه گلرویی را ملودی گذاری کرده ام و 4 ترانه وی را نیز در دو فیلم آخر مسعود کیمیایی - «رئیس» و «حکم» - خوانده ام.

"تصور کن" نقاشی واژه هاست

امیرمحمد قاسم زاده - نقاش و مجسمه ساز - که تصویرگری کتاب اخیر گلرویی را برعهده داشته، ساده گویی، جهانشمولی و ملودی پذیری را از مهم ترین خصیصه های ترانه های گلرویی برشمرد.

وی خاطرنشان کرد: تعهد و شهامت در ترانه های یغما گلرویی بی نظیر است. او نقاشی است که با واژه ها نقاشی می کند و به همین دلیل برای همه کارهای او می توان کلیپ ساخت.

قاسم زاده ادامه داد: او آرمانهایش را نقاشی می کند و به بی رنگی رنگ می زند تا تصور جهانی دیگرگون شده را به تصویر بکشد.

در ادامه، بابک زرین - آهنگساز - قابلیت موسیقایی ترانه های گلرویی و بازگذاشتن دست آهنگساز را از ویژگی های ترانه های او دانست.

وی در این باره گفت: آهنگساز می تواند کلمات و ابیات را با هماهنگی یغما تغییر دهد، چرا که او به کار تیمی اعتقاد دارد. یغما برای هر طیف و هر آهنگسازی ترانه های خاصی می گوید که این مسئله چند بعدی بودن او را نشان می دهد.

زرین با اشاره به علاقه اش به عاشقانه های اجتماعی گلرویی افزود: او خود را به سرعت به تفکر آهنگساز می رساند و حجم ترانه هایش آن قدر سنگین است که خود آهنگساز باید برای آنها ملودی بنویسد.

وی به تفاوت بسیار زیاد ترانه های گلرویی با دیگران اشاره کرد و گفت: در موسیقی، اول باید به مردم فکر کرد و یغما این مسئله را به خوبی می داند. او با تکیه بر کلامهای ساده و قابل اجرا به سلیقه مخاطبان پاسخ می دهد.

زرین به عنوان یکی از آهنگسازان ترانه های گلرویی تاکید کرد: نمی توان گفت موسیقی می تواند ترانه را قوی تر کند و یا آن  را به سطحی نازل بیاورد. موسیقی سلیقه ای است و حتی کارهای بد هم مخاطبان خود را دارند. باید به اندازه همان 5- 6 دقیقه ای که موسیقی را گوش می کنیم روی آن قضاوت کنیم.

یغما امروزه گری نمی کند

در پایان این نشست، یادداشت مسعود کیمیایی که خطاب به این نشست و درباره ترانه های "تصور کن" ارسال شده بود، توسط حسن علی شیری خوانده شد.

کیمیایی، گلرویی را شاعر،عکاس و فیلمساز خطاب کرده و گفته بود: دنیای یغما در ترانه هایش زخمناک است، بازگویی شخصیتهای کهنه نیست، بازگویی ساختمانهای از دست رفته نیست. دریغش فراموشی آنهاست. یعنی شبیه هیچ ترانه گویی واگویه های اجتماعی ندارد. سالهای خودش را با از دست رفته هایش، که چهره انسانی بیان نشده راوی است شعر می نویسد.

کیمیایی افزوده بود: او امروزه گری نمی کند. سازوکار زنده دارد. با سیاست سیاست گویی نمی کند. غم آوری نمی کند. شادمانه به تاریخ معاصرش نگاه می کند و انبان واژگانش پر از همین شاعرانگی هاست. شعرش در عکاسی عکس می شود و عکسهایش از همان انبان واژه هایش می آید. درود دارم به سلامت بودن جنونش که آرام است.

کد خبر 600368

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha