به گزارش خبرنگار مهر، احمد جلالی در ابتدای نشست ضمن یادکردی از مولوی شناسان برجسته ایرانی نظیر بدیع الزمان فروزانفر و عبدالحسین زرین کوب، از سال مولانا به عنوان فرصتی یاد کرد که می توانستیم راهی به سوی سلامت و صلح درونی و بیرونی بجوئیم.
وی با آوردن روایتی از امام جعفر صادق (ع) به عنوان یکی از بنیانهای فقهی گفت: وقتی از امام درباره رفتار با کسانی که آداب و قوانین و فقه و اعتقاداتشان متفاوت از ماست سوال کردند، ایشان گفتند آنها را الزام کنید به آنچه خودشان به خودشان الزام کرده اند. این به آن معناست که مثلا اگر مسلمانی شیعه بخواهد در دادگاهی در میان زرتشتیان و... قضاوت کند باید بر اساس قواعد آنها قضاوت کند نه مطابق با باورهای خود.
جلالی ادامه داد: از این مسئله می توان به فهم متقابل انسانها از یکدیگر رسید و برخوردهای زبانی، بافتهای زبانی و فرهنگی افراد را تفسیر کرد.
وی سپس به شرح قصه "موسی و شبان" مولوی پرداخت و در حین تفسیر خود از برخورد موسی و شبان و رنجیده خاطر شدن شبان و... خاطرنشان کرد: تسبیح و ثنا باید در درون خاضع باشد و هرکس در فضای فکری و قالب زبانی خود با خدا دعا و ثنا می گوید. چه بسیار کسانی که به زبان نمی آورند اما دل و درونشان مملو از خواهش و تمناست.
رئیس کتابخانه مجلس در ادامه به مبحث معرفت شنیدنی و دیدنی از منظر مولانا اشاره کرد و افزود: مولوی از معرفتهای گفتنی عبور می کند و به معرفتهای دیدنی می رسد. او معتقد است که اصالت با دیدن است و گوش دلاله ای بیش نیست؛ یعنی چیزی است که تنها بر شنیده ها متکی است. در گوش تنها از صفات حقیقت می شنویم ولی با دیده می توان ذات حقیقت را دید.
وی تصریح کرد: مولانا به بهانه های مختلف این مبنای اصولی را در تعابیر عرفانی متذکر می شود و این کار را با قصه در قصه ها و نقب زدنهای بی شمار انجام می دهد، به گونه ای که ما در پایان حیرت می کنیم که چگونه شاعر از موضوعی به ظاهر عادی و پیش پا افتاده به مفهومی والا و ژرف دست یافته است.
این مولوی پژوه با تاکید بر تفاوت معرفت مبتنی بر گوش - که دارای جنبه توصیفی است - و معرفت متکی بر دیده - که مشاهده را عامل درک حقیقت می داند - اضافه کرد: مولانا در جای جای غزلیات و مثنوی سعی می کند از عالم شنیداری به معرفت دیداری دست یابد. اگر بخواهیم مبنای این دو نوع نگاه را در متون دینی اسلام هم بررسی کنیم می توانیم دعای عرفه امام حسین(ع) را مثال بزنیم و تفاوت این دو نوع معرفت را در آن مشاهده کنیم. معرفت دیداری که عارفان آن را توصیه می کنند از جمله معارف مورد تاکید مولوی است.
وی ادامه داد: مولانا درخصوص نحوه شنیدن - در مرحله معرفت شنیداری - توصیه می کند که راه گوش را باز بگذاریم. او سعی دارد به ما هنر شنیدن را بیاموزد. باید ببینیم امروزه چه چیزهایی مانع گفتگوی واقعی میان فرهنگها و انسانهاست؟ شاید در وهله اول باید بازهم به اصل "اولویت پرسش بر جواب" اشاره کنیم. در یک گفتگو باید اصل "ارجح بودن سوال" را بر جواب خواهی رعایت کنیم.
دکتر جلالی اضافه کرد: دانش و معرفت زمانی ممکن می شود که سوالی در میان بیاید و سوال اصیل داشتن یعنی جلوگیری از اینکه یک نظر فائق و مسلط بر دیگری است. درواقع این "پرسش" است که بن بست ذهنی و اعتقادی را می گشاید. برای اینکه سوالها انگیخته و تحول آغاز شود باید از گفتن بازبایستیم. در بسیاری از گفتگوها ما تنها وانمود می کنیم که می شنویم و در اصل در فکر این هستیم که چگونه بگوئیم.
وی افزود: هنر شنیدن در قرآن مفهومی بسیار معنوی است و روی آن تحقیقات زیادی انجام شده است. در قرآن آمده است که "اهالی جهنم می گویند اگر ما هنر شنیدن و فکر کردن بلد بودیم جایمان در جهنم نبود."
جلالی در پایان به هنر فکر کردن نزد مولانا برای سرودن دفتر دوم مثنوی اشاره کرد و گفت: مولوی پس از سرودن دفتر اول مدتی خاموش بود و وقتی پس از آن دفتر دوم را شروع می کند می گوید که من مدتی سکوت کردم تا حرف نویی بزایم و معرفتی جدید از من زاده شود. بنابراین باید به نطفه اندیشه ای حامله می شدم تا فرزند فکرم نارس به دنیا نیاید. وقتی نطفه ای در ذهن ما بسته می شود باید دوران پختگی را طی کند تا به سپیدی و تکامل برسد. تنها معرفتی که نیاز به این روند ندارد، معرفت وحیانی است که از جانب خدا به اولیایش القا می شود.
نظر شما