اغلب کارشناسان بر این نکته اجماع دارند که بدون شک یکی از موضوعات چند ضلعی بین المللی که حساسیت های فراوانی نیز بر آن وجود دارد، پس از موضوعاتی چون بحران عراق ، مسئله هسته ای ایران، موضوع استقلال کوزوو از صربستان و چالش های مرتبط با آن است که طی ماه های اخیر به یکی از مهم ترین مباحث قدرت های فرامنطقه ای تبدیل شده و بسیاری از توجهات را نیز به خود جلب کرده است.
به گزارش مهر، عمده ترین دلیل اهمیت یافتن موضوع کوزوو را باید پیش از بررسی حساسیت های ژئوپلیتیک منطقه بالکان، در بازیگران اصلی دخیل در این مسئله جستجو کرد؛ آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا، صربستان و آلبانی تبارها طرف های اصلی ماجرای کوزوو هستند که طی هفته های اخیر به گونه ای خاص دچار چالش های دیپلماتیک و لفاظی های سیاسی شده اند.
نقشه بالکان و اروپای غربی
پس از آنکه مذاکرات مربوط به استقلال کوزوو در شورای امنیت تقریبا به بن بست قطعی رسید و سفیر بلژیک در سازمان ملل با تاکید بر «عدم وجود ظرفیت های لازم» برای تداوم مذاکرات از «ناپایداری شرایط» درمنطقه حساس بالکان سخن گفت، زمزمه های اعلام استقلال یکجانبه از سوی آلبانی تبارهای کوزوو نیز جدی تر شد اما موضع قاطع روسیه مبنی بر وتوی هر گونه تصمیم مبتنی بر استقلال کوزوو از صربستان، گره دیگری به گره های ناگشوده این پرونده افزود و علیرغم وعده رهبران کوزوو برای اعلام استقلال یکجانبه پس از ۱۸ ماه مذاکرات بی حاصل با بلگراد( تا تاریخ 10 دسامبر)، این موضوع را تا زمان نامشخصی به تعویق انداخت.
در شرایط کنونی آمریکا و هم پیمانان اروپایی او بر لزوم استقلال کوزوو تاکید کرده و جبهه ای واحد در برابر ایستادگی صربستان و البته روسیه را که به شدت با هر گونه اعطای استقلال به کوزوو مخالفت می کنند، تشکیل می دهند.
آلبانیایی تبارها نیز به رهبری هاشم تاچی که به تازگی و در پی پیروزی حزب دموکرات کوزوو در انتخابات این منطقه وجهه سیاسی قابل قبولی یافته، با جلب حمایت های سیاسی غرب، هرگونه اقدام غیر از اعلام استقلال را رد می کنند.
هاشم تاچی و تونی بلر
از سوی دیگر صربستان به عنوان طرف اصلی این ماجرا، تمام تلاش خود را به کار بسته است تا ضمن جلوگیری از جداشدن بخش دیگری از خاک خود پس از استقلال مونته نگرو و سایر مناطق اقماری یوگسلاوی سابق از جمله اسلوونی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین و کشورهای دیگر که هر کدام بخشی از قلمرو سرزمینی یوگسلاوی محسوب می شدند، با نمایش نوعی تساهل و در عین حال جدیت به هر ترتیب، منطقه کوزوو را که به دلایل مختلف (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی حیثیتی) از اهمیتی استراتژیک برای بلگراد برخوردار است، از دست ندهد.
در همین چارچوب صربستان اعلام کرده تا با ارائه طرحی جهت حل موضوع کوزوو، ضمن پذیرش استقلال داخلی این استان پرحاشیه، فرصتی را نیز برای آلبانی تبارهای این بخش جهت اداره امورشان به دست خود فراهم آورد. بر اساس این طرح، بلگراد در اداره کوزوو که حدود 90 درصد جمعیت 2 میلیونی آن را آلبانی تبارهای مسلمان تشکیل می دهند، دخالتی نخواهد کرد مگر اینکه از او درخواست شود.
بلگراد پیشنهاد خود برای حل مسئله کوزوو را طرحی «مرضی الطرفین» دانسته و در تفسیر آن اعلام کرده که این طرح به معنی «تمرکز زدایی کوزوو» است و بر مبنای آن، درعین حال که اصول اتحادیه اروپا بر کوزوو حاکم خواهد شد، صربستان هم استقلال خود را حفظ کرده و مرزهایش نیز تغییری نخواهد کرد.
این در حالی است که اکثریت آلبانی تبار کوزوو، هوادار طرح مارتی آهتیساری، نماینده اسبق دبیرکل سازمان ملل برای حل این موضوع هستند که البته هدف نهایی طرف های غربی این معادله یعنی «اعطای استقلال به کوزوو» را دنبال می کند.
صحنه هایی از ناآرامی در کوزوو
علیرغم ارائه چنین طرح هایی، هدف نهایی آمریکا در موضوع کوزوو، تحقق استقلال این منطقه با وارد آوردن فشار سنگین دیپلماتیک بر صربستان است؛ برخورد ایالات متحده با صربستان تا جایی پیش رفته که بلگراد از این نوع مواجهه احساس خطر کرده و به صراحت خواستار عدم دخالت واشنگتن در امور داخلی خود شده است. آمریکا با فرض مسلم استقلال کوزوو از صربستان تاکید کرده که این استان بدون حمایت سایر کشورها نمی تواند روی پای خود بایستد و لذا سایر کشورها نیز باید از این مسئله حمایت کنند.
در شرایط فعلی مهم ترین موانع موجود در روند تحقق سیاست های مورد نظر واشنگتن برای کوزوو به چهار بخش به هم پیوسته قابل تقسیم است: حمایت قاطع روسیه از صربستان در روند مذاکرات مربوط به این موضوع نخستین مشکل آمریکا در این روند محسوب می شود که پس از تشدید منازعه دیپلماتیک واشنگتن - مسکو در خصوص استقرار سپر موشکی آمریکا در اروپای شرقی، روسیه در موضوع کوزوو به صراحت به تهدید استفاده از «حق وتو» متوسل شد؛ نوع مواجهه مسکو با این مسئله اهمیت خاص کوزوو و احتمالا عواقب منفی بعدی این استقلال برای مسکو را یادآوری می کند که گویا به مراتب بیش از مسئله هسته ای ایران برای کرملین است. نباید از یاد برد که روسیه موضوع کوزوو را خط قرمز خود خوانده و با صراحت هر گونه عبور از آن را تقبیح کرده است.
مشکل دیگر آمریکا و کشورهای همسو در این خصوص به حساسیت های موجود در منطقه بالکان و شدت ایستادگی بلگراد بر این موضوع باز می گردد؛ فضای کنونی حاکم بر صربستان در مواجهه با جدیدترین تحولات کوزوو علاوه بر آن که اتحاد و نزدیکی قطب های متضاد صرب را در بر داشته، سیاستمداران میانه روی این کشور همچون وویسلاو کوشتونیستا را نیز به اتخاذ مواضعی قاطع و اغلب تند در خصوص عواقب جدایی کوزوو از صربستان واداشته است.
وویسلاو کوشتونیتسا، نخست وزیر میانه رو صربستان
سومین مانع جبهه آمریکا در روند تحقق سریع اهداف خود در پرونده کوزوو، ماهیت مسئله استقلال کوزوو است؛ نباید از یاد برد که اگر استقلال کوزوو در کوتاه مدت منافع آمریکا در بالکان را به ارمغان خواهد آورد و شکست دیگری را بر رقیب دیرینه ایالات متحده یعنی روسیه در بازی های بین المللی تحمیل می کند اما به هرحال نفس مسیر استقلال کوزوو به جهات مختلف از جمله غیرقانونی بودن این روند با توجه به دخالت های مکرر خارجی از سویی و مسلمان بودن اکثریت استقلال طلب در کوزوو از دیگر سو آینده ای پرابهام را برای این منطقه رقم زده و محدودیت هایی را در اتخاذ تصمیمات قطعی بر آمریکا تحمیل می کند.
عامل دیگر بازیگری اتحادیه اروپاست که از سویی به هیچ وجه خواستار ایجاد درگیری جدید در بالکان نبوده و توان تحمل هزینه های آن را ندارد اما از دیگر سو نیز نباید به تقابل مستقیم با واشنگتن بپردازد و لذا همواره به اتخاذ مواضع بینابینی بسنده کرده است؛ در این میان هر چند برخی کشورهای اروپایی که در موضوع هسته ای ایران نیز به همسویی با آمریکا می پردازند، مواضع خود را مطابق با آمریکا تنظیم می کنند اما شکی نیست که در مجموعه به ظاهر یکدست اتحادیه اروپا هم مخالفت هایی با استقلال کوزوو وجود دارد و حداقل در این میان باید نگرانی کشورهای جدا شده از یوگوسلاوی سابق یا طرف های چون مجارستان، رومانی و حتی لهستان را درک کرد.
بر خلاف تاکیدات مکرر مسکو بر عدم وجود «راه حلی فوری» برای مسئله کوزوو و غیرقانونی بودن اقدامات آمریکا در این زمینه و همچنین علیرغم اعلام چندین باره رهبران صربستان و کوزوو مبنی بر لزوم حل مسالمت آمیز مسئله کوزوو، به نظر می رسد آلبانی تبارهای کوزوو با توجه به تجربه ناکارآمدی مذاکره با صرب ها، برای اعلام استقلال یکجانبه استان خود تنها در انتظار چراغ سبز آمریکا و اروپا هستند.
نهایتا با توجه به بین المللی شدن بحران استقلال کوزوو و خروج این موضوع از ابعاد منطقه ای و منحصر به دو قطب بلگراد و پریشتینا به نظر می رسد راه حل بحران ایجاد شده در بالکان را باید در لابی های پی در پی و اغلب پس پرده اضلاع مختلف معادله کوزوو و روند بده بستان های دیپلماتیک کشورهای دخیل در این روند جستجو کرد.
البته این نکته را نیز نباید از یاد برد که تمرکز ریاست دوره ای اتحادیه اروپا در منطقه بالکان و برگزیدن اسلوونی به عنوان رئیس 6 ماهه این اتحادیه، نشانه ای دیگر از توجه کشورهای اروپایی به مسائل این منطقه و احتمال بروز تحولات جدید در خصوص کوزوو خواهد بود که با توجه به نگاه نه چندان مثبت لیوبلیانا(پایتخت اسلوونی) به استقلال کوزوو، آینده ای با ابهاماتی جدید در صفحه شطرنج تحولات بالکان را رقم خواهد زد.
.......................................................................
گزارش از حامد وفایی
نظر شما