به گزارش خبرنگار مهر در شیراز، براساس یافته های این کاوش ها حدود هفت هزار سال پیش، فارس وارد مرحله دیگری از فرهنگ و تمدن خود شده به طوریکه دامنه نفوذ آن تا تل بندو نیز گسترش یافت.
قدیمی ترین آثار فرهنگی به دست آمده از تل بندو همزمان با دوره فرهنگی باکون الف (مکانی در نزدیکی تخت جمشید درجلگه مرودشت) است که قدمت آن به بیش از شش هزار سال پیش می رسد.
پس از آن در حدود پنج هزار سال پیش این تپه جهت استقرار دائم ساکنین قدیم آن انتخاب شده که این دوره همزمان با فرهنگ لپویی درجلگه مرودشت است. تا این زمان کمتر نشانی از تاثیر فرهنگ های پیش از تاریخ دشت خوزستان را دراین تپه شناسایی شده است.
در این زمان ساکنین تل بندو خانه های خود را با استفاده از چینه می ساختند و اموات خود را نیز درحیاط خانه هایشان دفن می کردند و به هنگام تدفین ، جسد را به شکل جنین خوابانده و دستهای او را در زیر چانها می گذاشتند ودر زیر پای اموات نیز قطعه سنگ بزرگی نهاده و کف پاهای او را بر روی این قطعه سنگ قرار می دادند.
بر اساس یافته های این تحقیقات ساکنیان منطقه مذکور به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشته به همین خاطر نیز در کنار مردگان خود ظرفی پر ازمواد غذایی می گذاشتند تا پس اززنده شدن در جهان دیگر از آن مواد غذایی استفاده کنند.
در حدود پنج هزار سال پیش ساکنان منطقه تل بندو وارد مرحله تاریخی شده اند و کشف دو قطعه مهر و تعدادی اثر مهر آشنایی ساکنان را به مالکیت خصوصی و مدیریت در فن تجارت نشان می دهد.
در آن زمان آنها قیر طبیعی را از گچساران وارد کرده و با استفاده از آن اشیا و ابزارهای سنگی می ساخته و به مناطق دیگری صادرمی کردند.
آتش سوزی وسیع و گسترده ای حدود سه هزار سال پیش درسطح تل بندو به وقوع پیوست باعث متروک شدن روستا شد و پس از آن تل بندو ماوای کوچ نشینان گشت که حتی تا چند دهه پیش نیز درسطح آن اطراق می کردند.
کشف بیش از 9 قبر در قسمتهای مختلف لایحه های متعلق به هزاره اول پیش از میلاد نشان می دهد کوچ نشینان در حدود سه هزار سال پیش از این مکان به عنوان قبرستان استفاده می کردند.
یافته های این گزارش نشان می دهد ساکنان تل بندو در این زمان افراد ثروتمندی نبوده به شدت تحت تاثیر فرهنگ شغا و تیموریان در جلگه مرودشت قرار داشتند.
در حدود سی سال قبل ساکنان تل بندو درکنار جاده شهرستان نورآباد به گچساران خانه های جدید را با استفاده از گچ و سنگ ساخته و به آنجا نقل مکان کرده اند.
اکنون از این روستای متروکه جز انبوه ویرانه های خشت و گل چیزی دیگری نمایان نیست مگرآنچه ازدل خاک بیرون آید.
نظر شما