به گزارش مهر، هرچند که غرب سعی دارد "نشست برلین" را نقطه پایانی برای حدود 10 ماه انتظار برای صدور قطعنامه جدید علیه ایران معرفی کند، اما به نظر می رسد صدور قطعنامه سوم در شورای امنیت با پیچیدگی ها و دشواری های فوق العاده ای مواجه باشد، نماد و نشان این پیچیدگی و سردرگمی را می توان در استعفای "نیکلاس برنز" که به مسئول پرونده هسته ای ایران در وزارت خارجه آمریکا مشهور بود، مشاهده کرد.
مختصات و موقعیت فعلی پرونده هسته ای ایران را می توان چنین خلاصه کرد:
1-در حقیقت چالش بزرگ 1+5 نه موضع کشورهایی مثل چین و روسیه، بلکه موضع خود آمریکا است، سردرگمی و چندگانگی مواضع واشنگتن در قبال ایران، مهمترین مشکل 1+5 است ، آمریکایی ها هنوز هم نمی دانند که باید رویکرد مسالمت جویانه و آشتی جویانه را در دستور کار قرار بدهند یا راه حل تهاجمی و بکار گیری "خشونت دیپلماتیک" علیه ایران راپیشه خود سازند.
نکته تامل برانگیز این است که هیچ یک از این دو راه، اهداف آمریکا را محقق نکرده است و راه سومی هم متصور نیست.(بوش چندی پیش سخن از افزایش مشوق های اقتصادی سر داد که همین سردرگمی را به شکل صریح تر نشان می داد).
در حقیقت چالش بزرگ 1+5 نه موضع کشورهایی مثل چین و روسیه، بلکه موضع خود آمریکا است، آمریکایی ها هنوز هم نمی دانند که باید رویکرد مسالمت جویانه و آشتی جویانه را در دستور کار قرار بدهند یا راه حل تهاجمی و بکار گیی "خشونت دیپلماتیک" علیه ایران را |
باید توجه داشت که با توجه به تعامل محدود ایران و آمریکا در موضوع عراق و نتایج رضایت بخش آن برای آمریکا و عراق، آمریکایی ها می دانند که برهم خوردن تعادل فعلی و خروج ایران از مسیر تعامل با صدور قطعنامه سوم، می تواند پیامدهای ناگواری برای سیاست خاورمیانه ای آمریکا داشته باشد.
در واقع اصلی ترین چالش 1+5 این است که مسیر و ریل و فضای قطعنامه های قبلی تقریبا مشخص بود، اما مسیر پیش روی کشورهای غربی برای قطعنامه جدید بستری کاملا مبهم دارد و در حال شکل گیری در محیطی انتزاعی است
2-با صدور گزارش ماه دسامبر البرادعی و گزارش NIE ، بهانه "فنی" برای تحت فشار گذاشتن ایران تاحدود زیادی به حاشیه رفت، دراین حالت، برای صدور قطعنامه جدید لاجرم می بایست وجه " سیاسی" پرونده پررنگ تر شود، پیدا کردن وجوه مشترک سیاسی برای تحت فشار قرار دادن ایران، برای 1+5 دشوار است.
به گزارش مهر، بر همین اساس 1+5 در نشست های اخیر خود، سطح مذاکرات را افزایش داده تا ضلع سیاسی، این ائتلاف پررنگ تر شود، گامی که در نتیجه بخش بودن آن، تردیدهای جدی وجود دارد.
ازسوی دیگر، آمریکا برای خارج کردن برگ برنده آژانس ازدست ایران، تلاش معناداری را برای برهم زدن "سرعت" همکاری های ایران و آژانس و بهانه جویی در این مسیر بکار بسته است که با واکنش خونسردانه ایران و سفر اخیر البرادعی، این راهکار هم به جایی نرسید.
3-ضلع همیشگی و پنهان پرونده هسته ای ایران، رژیم صهیونیستی بوده است، در شرایط فعلی حتی مقامات رژیم صهیونیستی که قبلا مدام بر طبل جنگ و احتمال استفاده از گزینه نظامی می کوبیدند، از موضع خود عقب نشینی کرده اند و بر راه حل دیپلماتیک برای موضوع هسته ای ایران تاکید می کنند، ( رجوع کنید به مواضع وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در سفر مسکو)
می توان گفت، اسرائیلی ها انتظار داشتند و دارند که با انتشار گزارش NIE والبرادعی و کمرنگ شدن احتمال برخورد نظامی، لااقل تلاش همه جانبه ای برای سنگین کردن وزنه " دیپلماسی" برای فشار به ایران صورت گیرد.
دراین دیدگاه با نوعی منت گذاشتن بر جامعه جهانی که ترجمه عینی و ملموس" خروج و کمرنگ شدن گزینه نظامی" باید افزایش فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر ایران باشد، پروژه فشار یا مهار ایران باید به پیش برود، این دیدگاه نیز طرفداران چندانی در 1+5 ندارد.
4- چالش عمده دیگر 1+5 برای صدور قطعنامه جدید، پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش است که آثار کاملا ملموس و خاصی را بر موضع گیری این کشورها گذاشته است.
نامزدهای جدی ریاست جمهوری آمریکا هم در نطق ها و مواضع انتخاباتی از موضع فعلی آمریکا در قبال ایران، حمایت صریح نمی کنند و حتی بعضا دم از مذاکره مستقیم با ایران می زنند، اعضای 1+5 می داند که جانشین بوش( هرکه باشد) قطعا موضع و تاکتیکی متفاوت با بوش و تیم نومحافظه کاران خواهد داشت.
چالش عمده دیگر 1+5 برای صدور قطعنامه جدید، پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش است که آثار کاملا ملموس و خاصی را بر موضع گیری این کشورها گذاشته است |
در واقع " شکل فعلی برخورد با ایران " در موضوع هسته ای معادله ای است که صرفا توسط "نومحافظه کاران" تعریف و اجرایی شده است، این واقعیت ها باعث می شود که سایر کشورهای 5+1 تمایلی برای پرهزینه کردن بازی با ایران نداشته باشند و به نوعی "وقت کشی دیپلماتیک" دست بزنند تا صاحب جدید کاخ سفید سربرسد.
5-اگر قطعنامه سوم صادر شود، می توان انگیزه مهم کشورهای 1+5 برای صدور احتمالی قطعنامه سوم را تلاش آمریکا برای القای این نکته دانست که با عدم صدور قطعنامه سوم، عملا حیثیت و مشروعیت حرفه ای شورای امنیت، با خلاء و خطر مواجه می شود که از نظر آمریکایی ها، پیامدهایی چون برهم خوردن نظم جهان و ...را به دنبال دارد.
به همین دلیل امکان اینکه 1+5 در نتیجه اقدامات اخیر بوش عملا وارد "مرحله جدید و سخت" تحریم ها نشوند و قطعنامه سوم (در صورت صدور)عملا بیشتر شبیه "بیانیه" باشد، می تواند از گمانه های جدی آتی باشد.
---------------------------
گزارش: بهمن هدایتی
نظر شما