پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۳ بهمن ۱۳۸۶، ۱۰:۰۳

دلفانی در گفتگو با مهر :

اقتصاد پاشنه آشیل سارکوزی است/ قدرت روز افزون ایران در منطقه فرانسه را نگران کرده است

اقتصاد پاشنه آشیل سارکوزی است/ قدرت روز افزون ایران در منطقه فرانسه را نگران کرده است

خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: رئیس انستیتو اروپایی مطالعات استراتژیک ایران در فرانسه گفت: اساس و برنامه راهبردی سیاست خارجی فرانسه امروز بر پایه تقویت ساختار های اقتصادی مالی و حل مشکلات و بحران های اقتصادی است. اگر رئیس جمهور فرانسه نتواند در چند ماه آینده نتیجه مطلوب به لحاظ اقتصادی را ارائه کند،چرخش های اخیر سیاست خارجی فرانسه زیر سئوال خواهد رفت.

به دنبال مواضع جانبدارانه فرانسه از رژیم صهیونیستی و اظهارات نسنجیده  مقامات پاریس  به ویژه عکس العمل عجولانه این کشور به اظهارات اخیر رئیس جمهور کشورمان در بوشهر درباره رژیم صهیونیستی وبه دنبال آن احضار برنارد پولتی سفیر فرانسه در تهران از سوی مدیرکل غرب اروپا به وزارت امور خارجه، از جمله اتفاقات عرصه دیپلماتیک بوده که تا حدودی روابط تهران و پاریس را تحت تاثیر قرار داده است.

 در این زمیه با محمود دلفانی رئیس انستیتو اروپایی مطالعات استراتژیک ایران در فرانسه به گفتگو نشستیم تا ابعاد این موضوع را بررسی دقیق تری نماییم. 

خبرگزاری مهر: دلایل تغییر و تحول در سیاست خارجی فرانسه پس از انتخاب نیکلا سارکوزی چیست؟

محمود دلفانی : درست است که سیاست خارجی فرانسه پس انتخاب نیکلا سارکوزی در موضع گیری های بین المللی و سیاسی تغییرات و تفاوت های بسیار را نمایان می کند. اما این به این معنا نیست که  محورها ی بنیادین سیاست خارجی فرانسه تغییرات اساسی یافته است. به تعبیر دیگر وزارت خارجه فرانسه هنوز سیاست های راهبردی کلاسیک خود را درحوزه های گوناگون دنبال می کند و هیچ نشانه های در باره انجام تغییرات بنیادین یا تبیین و ترسیم یک دکترین نوین در سیاست خارجی فرانسه دیده نمی شود.


* اما چگونه می شود موضع گیری های اخیر دولت فرانسه را در حوزه های گوناگون به ویژه در خصوص رابطه فرانسه با ایالات متحده و تحولات ایران را تحلیل نمود؟

 رئیس جمهوری فرانسه بسیار از سوی مخالفینش مورد انتقاد قرار می گیرد که بیش از وظایف یک رئیس جمهور در تمام موارد مداخله می کند.  در حوزه سیاست ما دو جریان در بدنه حکومت فعلی را شاهد هستیم که گاه منجر به ناهماهنگی هایی نیز در تصمیم گیری های سیاسی و بین المللی گردیده است. در واقع وزارت خارجه فرانسه و کاخ الیزه هنوز به طور کامل هماهنگ نگشته اند. معمار سیاست خارجی فرانسه امروز نه وزیر خارجه و نهاد های مربوطه که مشاور ارشد دیپلماتیک رئیس جمهوری فرانسه, ژان داوید لویت, سفیر سابق فرانسه در ایالات متحده و دیپلمات و استراتژیستی با ظرفیت های بسیار بالا است . سلسله جنبان جهت گیری سیاست خارجی فرانسه درمقابل ایالات متحده بدون تردید ژان داوید لویت می باشد.طرف دیگر دستگاه وزارت خارجه فرانسه است با گفتمان و دکترین های هنوز باقی مانده از دوره ژاک شیراک.

*آیا منظورتان این است که دو گانگی در دستگاه سیاست خارجی فرانسه وجود دارد؟

به نظر من سیاست خارجی فرانسه و سیاستگزاران خارجی این کشور در چند ماه گذشته همگام و متناسب با ظرفیت های دستگاه سیاست خارجی و اصولا امکانات راهبردی کشور عمل نکرده است. این امر می تواند در آینده نزدیک مشکل یا حتی بحرانی سیاسی داخلی و بین المللی جدی برای رییس جمهوری جدید فرانسه ایجاد نماید. به تعبیر دیگر چرخش های  سیاست بین الملل فرانسه بسیار ناگهانی , چند جانبه و در بسیاری از موارد بدون مطالعه کارشناسی لازم صورت گرفت که  با رویه کلاسیک دستگاه وزارت خارجه فرانسه ناسازگاری دارد. به گونه ای دیگر می توان گفت که دستگاه سیاست خارجی فرانسه دنباله رو سیاست مداران و به ویژه رئیس جمهور و مشاور ارشدش شده است. امری که نگرانی بسیاری  از ناظران سیاسی را برانگیخته است.


*موضع گیری فرانسه و سیاست نزدیکی به ایالات متحده آیا نمونه این چرخش های ناگهانی است؟

در حالی که مردم فرانسه با عدم حضور این کشور در اشغال عراق موافق بودند اما در همان زمان سیاستمدارانی بودند که پیش بینی می نمودند که این عدم مشارکت درزمینه های اقتصادی و سیاسی برای فرانسه بسیار گران تمام خواهد گردید. بنابراین چنین چرخشی بسیار محتمل بود. حتی نیکلا سارکوزی در سفرش به ایالات متحده تمایل شدید خود به ترمیم رابطه با ایالات متحده را بیان نموده بود. اما بحث این است که ترمیم این رابطه آنچنان آسان نیست و صرف موضع گیری سیاسی در جهت منافع آمریکا در خاورمیانه , فرانسه نمی تواند جایگاهی که می پندارد پیش از سقوط رژیم بعث در عراق داشته است به دست آورد. بنا بر این صورت مسئله این است که فرانسه تا کجا و با پرداخت چه هزینه و سرمایه ای این ترمیم را می خواهد انجام دهد. به نظر می رسد که سیاست گزاران فرانسوی پرشتاب در ابتدا قصد داشتند تا فرانسه بار دیگر در کنار آمریکا قرار دهند و بعد به ارزیابی دقیق تر بپردازند. این دقیقا همان دنباله روی دستگاه سیاست خارجی از سیاست مداران و به اصطلاح « روزمرگی سیاست خارجی» است. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا این فرصت را قطعا به وزارت خارجی فرانسه و«مرکز تحلیل های راهبردی» خواهد داد تا به مطالعه و بررسی جایگاه خود بپردازد به ویژه در فردای سیاست های جدید ایالات متحده در عراق و افغانستان و البته ایران.

*این پرسش بسیار درمحافل سیاسی درایران و خارج مطرح است که دلیل چرخش شدید سیاست خارجی فرانسه در مقابل ایران چیست؟آیا فرانسه سیاست راهبردی و ترسیم شده را به اجرا گذاشته است یا این موضع گیری ها بخشی از پروژه ترمیم روابط با آمریکا است؟

به نظر من بحث تغییر دیپلماسی فرانسه در مقابل ایران پس از شکست معاهده پاریس و از سرگیری فعالیت های ایران در غنی سازی به طور جدی مطرح گردید اما در حد طرح بحث و گاه موضع گیری های نسبتا شدید علیه ایران  مانند اظهار نظر فیلیپ دوست بلازی , وزیر خارجه سابق فرانسه ,در دوره ژاک شیراک باقی ماند. به نظر من نه وزارت خارجه فرانسه و نه بسیاری دیگر از سیاستمداران و احزاب سیاسی انتظار چنین چرخشی رادر مقابل ایران نداشتند. امروز سیاست خارجی فرانسه درمقابل ایران در راستای سیاست های بین المللی و منطقه ای آمریکا قرار دارد ولی این به این معنا نیست که  دلیل سردی روابط ایران و فرانسه تنها نزدیکی و ترمیم روابط با ایلات متحده باشد.


شاید بیش ازهر کشور اروپایی هژمونی و قدرت روز افزون ایران در منطقه, فرانسه را نگران کرده است. می دانید که دو ستون سیاست خاورمیانه ای فرانسه از زمان شارل دوگل روابط آن با اعراب که اصطلاحا به « سیاست عربی فرانسه» معرف است و رابطه با اسرائیل است.

پس از یازده سپتامبر و به ویژه اشغال عراق و سقوط صدام حسین سیاست عربی فرانسه دچار نا بسامانی و فقدان دکترینی جدید متناسب با تحولات بین المللی و منطقه ای گردید. به تعبیر سیاست پردازان فرانسوی ایران این دو پایه رامورد تهدید قرار داده اند. همانطور که رئیس جمهور فرانسه بارها تاکید کرده است و حتی سخن از بمباران ایران نموده است, « ایران اتمی» برای فرانسه غیر قابل قبول است. گرچه به تعبیر کارشناسان نظامی ایران اتمی تهدید مستقیم برای فرانسه نیست ولی عکس العمل فرانسه حتی از انگلستان که متحد اصلی آمریکا است تهدید آمیز تر و تند تر است.

امروز نفوذ ایران از افغانستان تا لبنان محسوس است و به تعبیر آمریکایی ها , ایرانی ها همه جا در منطقه هستند. این دایره نفوذ که عمیق تر می گردد در کوتاه و دراز مدت منافع سیاسی و اقتصادی  فرانسه را در منطقه با محدودیت هایی روبه رو می سازد و فرانسویان این را بسیار خوب می دانند. آنچه فرانسویان را نگران کرده نه « بمب  اتمی ایران» است بلکه به تعبیر برخی از کارشناسان فرانسوی, خود  ایران  است. نباید فراموش کرد بخش مهمی از روابط ایران و فرانسه در لبنان رقم می خورد. شکست نظامی اسرائیل در لبنان در مقابل با حزب الله و حمایت ایران از حزب الله برای فرانسه بسیارنگران کننده بود. به نظر من توافق ایران و فرانسه برای از بین بردن سردی روابط از لبنان باید آغاز گردد.

*در همین راستا تصمیم فرانسه در ایجاد پایگاه نظامی در خلیج فارس را چگونه ارزیابی می کنید؟

 تصمیم فرانسه در ایجاد پایگاه نظامی در خلیج فارس گرچه با توجیه اجرای قرارداد  آموزش  نظامی بین قطر و فرانسه انجام می گردد اما در چارچوب های دیگر قابل تفسیر است. گرچه این پایگاه در مقایسه با پایگاه های نظامی ایالات متحده در خلیج فارس به لحاظ عملیات نظامی اهمیتی ندارد اما صورت مسئله این است که فرانسه در نظر دارد در منطقه حضور نظامی پیدا کند. امری که در تاریخ روابط فرانسه و با کشور های خاورمیانه بی سابقه است. این از همان تصمیم هایی است که پیشتر گفته شد که با مطالعه و کارشناسی وزارت خارجه ای فرانسه صورت نگرفته و بیشتر نتیجه تصمیم الیزه و تحلیل وزارت دفاع فرانسه است. این تصمیم شاید در درازمدت منافع فرانسه را تامین نماید اما بحث این است که در کوتاه مدت این تصمیم تنگنا ها و مشکلات غیر قابل پیش بینی را برای فرانسه ایجاد می کند که منافع بلند مدت و اهداف این حضور را به چالش و هماوردی جدی میطلبد.  

*چگونه و بر اساس چه سازو کارهایی این اقدام برسیاست خاورمیانه ای فرانسه تاثیر می گزارد؟ شاید بهتر باشد حوزه تحلیل را بنا به حساسیت موضوع کمی باز تر نمایید.

نخست باید در نظر داشت که هنوز زود است درباره سیاست خاورمیانه ای فرانسه سخن گوییم. آنچه شاهد آن هستیم تحولات بسیار پر شتاب در تمامی حوزه های استراتژیک و ژئوپولیتیک در حساس ترین منطقه در دنیا و ضرورت اتخاذ تصمیم های متناسب در کوتاه ترین زمان ممکن است. اینکه چگونه و بر چه اساسی این تصمیم تبدیل به تهدید منافع فرانسه می شود به این موارد می شود اشاره نمود. نخست مسئله تهدید القاعده بر علیه منافع مستقیم و غیر مستقیم فرانسه در پی حضور نظامی بیش از آنچه در افغانستان است. اگر تاکنون به دلیل عدم مشارکت در اشغال عراق و همکاری نظامی با ایالات متحده, القاعده اقدامی در فرانسه نکرده است, با اقدام در جهت تقویت نظامی فرانسه احتمال جدی شدن تهدید القاعده بر علیه ایران بسیار می گردد. در این صورت شاید اقدامات تروریستی همانند بمب گذاری در انگلستان و اسپانیا این بار در فرانسه تکرار گردد.


مسئله بعدی احتمال مناقشه و برخورد نظامی فرانسه در منطقه خلیج فارس و ظرفیت های نظامی و سیاسی برای پذیرش آن می باشد. به نظر من برخوردی نظامی مانند مسئله ملوانان بریتانیایی برای دستگاه سیاست خارجی  و اعتبار ارتش فرانسه مشکلات بسیار ایجاد می نماید.


مسئله دیگر مواضع سایر کشور های اتحادیه اروپا و مسئولین سیاست خارجی اروپا و ساختار نظام دفاعی مشترک اروپایی در مقابل چنین تصمیمی است. رقبای فرانسه در عرصه ساسی و اقتصادی مانند آلمان و اسپانیا و ایتالیا از برخی از اقدامات فرانسه در عرصه روابط بین الملل نگران می باشند. گرچه هنوز واکنش ویژه ایی از سوی سایر کشور های اروپایی در مورد تصمیم ایجاد پایگاه نظامی ابراز نشده است, با این همه جهت گیری های یک جانبه و گسترش حضور اقتصادی و نظامی در منطقه خاورمیانه بستر  بحث های جدی در نهاد های اروپایی را بر می انگیزد.


به این موارد باید به موضع گیری های احزاب مخلف در فرانسه و منتقدین چرخش های سیاسی رییس جمهور فرانسه اشاره نمود. در انتخابات ریاست جمهوری , به دلیل مشکلات اقتصادی , نامزد های انتخاباتی در چارچوبی بسیار محدود به مسایل سیاست خارجی و ترسیم برنامه های خود در این حوزه پرداختند. از آن جایی که وفادار بودن به شعارها و برنامه های انتخاباتی بسیار برای عملکرد رییس جمهور فرانسه تعیین کننده است,  عدم ترسیم و ارائه برنامه ایی راهبردی در حوزه سیاست خارجی   می تواند در کوتاه مدت دست سیاست مداران فرانسوی را برای اتخاذ تصمیمات و انجام چرخش های تند باز نگه دارد. اما آن روی سکه واکنش غیر قابل پیش بینی احزاب رقیب و مردم در مقابل بحران یا مناقشه ایی نظامی یا سیاسی ناشی از سیاست خارجی تئوریزه نشده  است.


اساس و برنامه راهبردی سیاست خارجی فرانسه امروز بر پایه تقویت ساختار های اقتصادی مالی و حل مشکلات و بحران های اقتصادی است. اگر رییس جمهور فرانسه نتواند در چند ماه آینده نتیجه مطلوب به لحاظ اقتصادی را ارائه کند آن وقت خواه نا خواه چرخش های اخیر سیاست خارجی فرانسه و برخی تصمیمات اتخاذ شده به طور جدی مورد پرسش و بحث قرار خواهد گرفت.  سفر معمر قذافی به فرانسه در این چارچوب قابل تامل است. رسانه های فرانسوی برای توجیه این اقدام الیزه, بیشتر به عقد قرار داد های بسایر مهم اقتصادی متمرکز شده بودند. چنین تفسیر و توجیه می گردید که کشور امروز احتیاج به این قرار داد ها دارد. اما حضور نظامی در منطقه ایی پر التهابی مانند خلیج فارس در صورت کوچکترین مناقشه نظامی به سختی قابل توجیه خواهد بود.
 
*آینده روابط ایران و فرانسه را چگونه می توان در چشم انداز کنونی ترسیم نمود؟ آیا با حل مسئله هسته ایی ایران این رابطه گسترش خواهد یافت؟

تحلیل چشم انداز روابط ایران و فرانسه خود بحثی مفصل است که مجالی دیگر می خواهد. اما نباید از نظر دور داشت که مسئله هسته ایی ایران تنها یکی از مشکلات جدی امروز در روابط ایران و فرانسه است .
بحث امروز بر اساس تغییر معادلات بین المللی , منطقه ایی و تغییر جایگاه و نقش دو کشور در معادلات موجود در روابط دو جانبه است.

برای ایران فرانسه اهمیت ویژه خود را معادلات بین المللی و اروپایی از دست داده است. و ایران امروز برای فرانسه تهدید و چالشی بزرگ تلقی می گردد. امروز ایرانی ها تقریبا متقاعد شده اند که با دولت جدید فرانسه نمی توانند چانه زنی یا همکاری سیاسی و حتی اقتصادی در سطحی بالا داشته باشند. در عرصه روابط بین الملل وقتی اظهارات غیر دوستانه از حدی می گذرد نمی توان به حفظ و ارتقای روابط دو جانبه زیاد خوشبین بود. 

 یکی از عوامل تحکیم روابط ایران وفرانسه علیرغم  مشکلات حل ناشده سیاسی , منافع و همکاری های اقتصادی  بود. اکنون با تحریم های اقتصادی و تمایل فرانسه به تشدید آنها و حتی طرح تحریم های یک جانبه اقتصادی, فعالیت اقتصادی بین دو کشور تقریبا در حال سکون قرار دارد, توقفی که با مناقشه ایی سیاسی به سرعت سیر نزولی خواهد گرفت. به نظر من سردی روابط سیاسی امروز برخاسته از سوء تفاهمات سیاسی نیست, تا به سادگی قابل حل باشد. اگر در کوتاه مدت تغییر رفتار یا موضعی از سوی دو طرف صورت نگیرد بحرانی سیاسی بین دو کشور بسیار محتمل است و هر دو کشور برای تعلیق روابط سیاسی دلایل خاص خودش را خواهد داشت.

کد خبر 632974

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha