به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در نشست «پدیدارشناسی روح هگل پس از دویست سال» که به مناسبت دویستمین سالگرد انتشار این کتاب، با حضور اساتید فلسفه در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، دکتر قاسم پورحسن، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به بحث از «هگل و مشکل معناداری زبان دین» پرداخت.
دکتر پورحسن در آغاز به رواج بحث معناداری زبان دین در سده بیستم پرداخت و گفت: گرچه شهرت چنان است که مسئله معناداری زبان، گزارهها و مدعیات دینی از دهه بیست سده بیستم مطرح گردید لیکن بررسی نزاعهای متفکران الهیاتی و فلسفی نشان میدهد که این مناقشه یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تاریخ تأملات فلسفیـ دینی به شمار میآید.
وی گفت: از دوره تسلط رهیافت الهیات سلبی یعنی نخستین رویکرد در معناداری زبان دین تا واپسین نظریه یعنی کارکردگرایی مثل دیدگاه آلستون از پیروان ویتگنشتاین متأخر، روشهای گوناگون و گاه متضادی در این زمینه ارائه گردیده است.
دکتر پورحسن سپس به تاریخ الهیات مسیحی اشاره کرد و گفت: الهیات سلبی از دوره افلاطون آغاز و با فلوطین به نحو نظاممند پایهگذاری گردید و سپس با گزاره معروف «دیونوسیوس آریوپاگی» مبنی بر اینکه «هیچ سلب و ایجابی را به خدا نمیتوان نسبت داد تبیین و تکمیل گردید. از الهیات سلبی تا الهیات تمثیلی هزار سال گذشت که مهمترین پرسش آکویناس در زبان دین طرح شد. وی در اثر معروفش «جامع الهیات» سؤال میکند که آیا انسان میتواند با زبان متعارف و طبیعی و با محدودیتهای مربوط به عالم انسانی، از دین، خالق، امر نامتناهی و امور متعالی سخن معنادار بیان کرده و کسب معرفت نماید؟
وی گفت: آکویناس ضمن پاسخ مثبت، روش الهیات تمثیلی را یگانه شیوه کسب معرفت و بیان تمثیلی را تنها روش سخن گفتن معنادار درباره دین و خدا برمیشمارد. آکویناس دو روش را در نظریه تمثیل پایهگذاری کرد: تمثیل إسنادی و تمثیل تناسبی.
دکتر پورحسن با بیان اینکه هگل روش تمثیلی را میپذیرد گفت: هگل با بیان این گزاره که زبان دین، اندیشه تمثیلی و استعاری است، به نظریه تمثیلی نزدیک است اما گرایش هگل به تمثیل اسنادی است که خداوند به نحو حقیقی واجد محمولات و صفات بوده و از طریق خداست که سایر موجودات واجد این محمولات میشوند. لذا هگل خداوند را عین وجود تلقی میکند که هدف همه ادیان ایجاد خودآگاهی در انسان برای فهم جدائی از مطلق و کوشش (عبادت و پرستش به باور هگل) در اتحاد با اوست.
وی با تشریح نظر هگل گفت: به زعم هگل آگاهی در درون خود، سبب میشود که خدا را در آن بشناسد و با او اتحاد یابد.به دلیل اهمیت بسیار تمثیل اسنادی است که متفکران مهمی چون فردریک فره اعتقاد دارند که اساس نظریه آکویناس در الهیات تمثیلی بر تمثیل اسنادی است.
دکتر پورحسن سپس به سومین دسته از نظریههای سنتی پیرامون زبان دین اشاره کرد و گفت: سومین روش سنتی، دیدگاه جان دانس اسکوتوس معاصر آکویناس است. کاستیهای الهیات تمثیلی او را واداشت که به اشتراک معنوی یا زبان تک معنا میان زبان انسانی و زبان دین روی آورد. اسکوتوس معتقد بود که ما وحی و دین معنادار و معرفتبخش داریم لذا باید آنها را در ساختار زبانی فهم کنیم . وی نظریه سکوت را که از آگوستین سرچشمه گرفت و تا دیدگاه اشتراک لفظی (equivocal) بسط یافت به طور قاطع رد کرد.
وی در پایان به سه دسته از نظریههای جدید در مورد زبان دین یعنی نهضت پوزیتیویسم، نظریه ابطالپذیری و بالاخره تئوری بازیهای زبانی ویتگنشتاین متأخر اشاره کرد و با بررسی این پرسش که آیا برای هگل مشکل معناداری زبان دین مطرح بود گفت: هگل قائل به معناداری و معرفتبخشی دین بوده و با زبان انسانی میتوانیم سخن معنادار درباره دین و امر متعالی بر زبان بیاوریم.
نظر شما