به گزارش خبرگزاری مهر، پیش از ورود به این بحث این طرح این بحث نیاز است که این دو انتفاضه البته علاوه بر ویژگیهایی که داشتند دارای اشتراکاتی هم بودند. وجود دشمن مشترک سبب شده بود تا این دو قیام تقریباً اهداف و خواستههای مشابهی داشته باشند.
خواسته هایی چون خروج اسرائیل از اراضی اشغالی 1967 و نیز تشکیل کشور مستقل فلسطینی در این اراضی از دسته این نقاط اشتراک است، اما بحث حاضر بر آن است تا به زوایایی قابل ارزیابی این مبحث یعنی مشخصه های هر دو انتفاضه بپردازد.
مشخصه های انتفاضه اول و دوم؛
1- ماهیت پدیده سبب ساز: انتفاضه الاقصی با حادثه ای کاملاً سیاسی بازدید آریل شارون نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی از مسجدالاقصی شروع شده است، در حالی که انتفاضه اول با حادثه ای غیرسیاسی کشته شدن چند کارگر فلسطینی آغاز شد.
2- از نظر موقعیت زمانی و مکانی: انتفاضه دوم از مسجدالاقصی که یک مکان مقدس و جزئی از اراضی اشغالی 1948 به شمار می رود،آغاز شد، در حالی که انتفاضه اول از غزه (اراضی 1967) و از نظر زمانی هم انتفاضه دوم پس از گذشتن حدود یک دهه مذاکرات صلح و سازش شروع شد؛ حال آنکه در پس انتفاضه اول چنین مذاکراتی وجود نداشت.
3- عاملان: عاملان انتفاضه اول بیشتر تودههای مردم و نیز گروههای مقاومت فلسطینی نظیر حماس و جهاد اسلامی بودند، ولی عاملان انتفاضه دوم عمدتاً گروهها و شاخههای نظامی جنبشهای مذکور و نیز جنبشهایی دیگر بودند. گروههایی چون گردانهای الاقصی، شیخعزالدین قسام، ابوعلی مصطفی، سرایاالقدس که عمده مبارزات و عملیاتهای جهادی از سوی این گروهها سازماندهی و برنامه ریزی می شد و تا حدود زیادی انتفاضه دوم متشکل تر و سازمان یافته تر از انتفاضه اول بود.
4- شیوههای مبارزه: در نخستین انتفاضه بیشتر از سنگ و وسایل ابتدایی استفاده میشد، به طوری که این انتفاضه به "انقلاب سنگ" مشهور شده است، ولی در انتفاضه دوم استفاده از خمپاره، تفنگ، مواد منفجره و نیز انفجار تانک شایع شد و در مقابل اسرائیل نیز در این انتفاضه از تانک، هلیکوپتر، ادوات نظامی سنگین استفاده میکرد. علاوه بر این، شیوه خاص دیگری که در انتفاضه دوم مورد استفاده قرار گرفت که آن را ممتاز می کرد؛ شیوه عملیات استشهادی بود.
5- وجود تشکیلات حکومتی ساف، عرفات و تشکیلات خودگردان؛ در انتفاضه اول تشکیلات خودگردانی در بین نبود و به جای آن سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) وجود داشت که آن هم در خارج از سرزمینهای اشغالی قرار داشت. بنابراین انتفاضه اول با مشارکت تودههای مردم به پیش می رفت و ارتش رژیم صهیونیستی در خیابانها و کوچهها در شهر و روستاها و اردوگاههای کرانه باختری و نوارغزه با مردم روبرو میشد، ولی انتفاضه دوم در سایه تاسیس تشکیلات خودگردان فلسطین و سپردن امنیت اراضی اشغالی 1967 بدان صورت گرفت و نیز در این زمان عرفات و تشکیلات نزدیک به مبارزات مردم بودند.
6- فضای بینالمللی: انتفاضه اول در نظام دوقطبی (یعنی اتحاد شوروی و آمریکا)و در دورانی بود که تصمیمات سیاسی از مرکزیت تصمیم گیری در نظام بینالملل از طریق این دو کانون به زیر سیستمهای منطقه ای اعمال و تحمیل میشد، حال آنکه انتفاضهالاقصی در دوران شکستن فضای دوقطبی و ایجاد سیستم تک- چندقطبی، به وجود آمد.
7- امنیت شهرک نشینان: در انتفاضه اول امنیت شهرک نشینان صهیونیست تأمین بود، ولی در رویداد بعدی بسیاری از درگیریها در مقابله با شهرک نشینان روی می دهد و نوک حملات جهادی و استشهادی متوجه شهرک نشینان میشود.
8- اعراب اراضی اشغالی 1948: در انتفاضه اول، مشارکت آن بخش از مردم فلسطین ساکن در سرزمینهای اشغالی 1948 به صورت کمکهای مالی و تدارکاتی بود، ولی در انتفاضه دوم آنها علاوه بر ایفای نقش حمایتی و تدارکاتی شرکت فعال داشتند.
9- رسانهها: طبق بعضی نظریهها، بارزترین تفاوت بین دو انتفاضه، رسانههای گروهی است. در انتفاضه اول فلسطینی ها به رسانههای گروهی دسترسی چندانی نداشتند و به طور کلی گزارشها توسط رسانههای اسرائیلی وغیرعرب بینالمللی مخابره میشد، در حالی که در انتفاضه 2000 یکی از عمدهترین عوامل تأثیرگذار بر این قیام، حضور همزمان ماهوارههای عرب و ایستگاههای محلی تلویزیون فلسطین در پوشش اخبار و تصاویر بود.
10- راهبردها؛ در انتفاضه اول، ساف و دولت وقت رژیم صهیونیستی تحت فشارهای فضای متحول شده بینالمللی به سوی سازش و دوری از رویههای درگیری متمایل میشوند تا آنکه به مذاکرات اسلو می رسند در حالی که در شرایط پیش از انتفاضه دوم، دو طرف تحت تأثیر تعلقات داخلی ایجاد شده خواهان حفظ دستاوردهای مشترک حاصله (تشکیلات خودگردان، نیروهای پلیس عرفات، و امنیت برای اسرائیل و…) خواهان پرهیز از خشونتها و ادامه مذاکرات هستند. اختلاف این دو فضا در این نکته است که در فضای پیش از انتفاضه اول تا مذاکرات اسلو دو طرف چیزی برای از دست دادن ندارند، چرا که بر اثر تحولات روی داده اغلب داشتههایشان چه برای فلسطینی ها و چه برای اسرائیلیها از دست رفته است، در حالی که در فضای پیش از انتفاضه دوم به دلیل تحقق پارهای از مطالبات هر دو طرف، بروز انتفاضه به منزله از بین رفتن فضای مساعد و مطلوب است.
11- بازتابهای رسانه ای : به لحاظ بازتاب، انتفاضه اول، به دلایلی چون نبود رسانههای کافی و مؤثر و سایر موارد، انعکاس چندانی بر موضعگیری کشورهای عرب نداشت در حالی که انتفاضه الاقصی، با توجه به چندین سال ناکامی مذاکرات سازش، و حمایت وسیع دانشجویان کشورهای عرب از مبارزات فلسطینی ها، عکسالعمل شدید این کشورها را سبب شد.
12- نظامهای دولتی محور و بازیگران غیرحکومتی: انتفاضه اول در نظام حاکم بینالمللی شکل گرفت که در آن دولتها به عنوان بازیگران اصلی نظام بینالمللی محسوب میشدند، ولی طی رویداد دوم نقش دولتها در سیستم بینالمللی کم رنگ شد و حضور و نفوذ جنبشهای مختلف و بازیگران غیرحکومتی مانند حماس و جهاد اسلامی پر رنگ تر شد.
13- تلقی امنیتی: درانتفاضه اول تلقی رژیم صهیونیستی از تهدید، بیشتر بیرونی بود و از این لحاظ جمهوری اسلامی ایران را به عنوان منشأ تهدید میدانستند، ولی در انتفاضه دوم، تلقی امنیتی این رژیم از بیرون به داخل چرخش داشته است.
14- افکار عمومی؛ افکارعمومی درباره انتفاضه اول و دوم را می توان در سه سطح مقایسه کرد که شامل افکار عمومی در سطح فلسطینی ها، منطقه و جهان میشوند. در مراحل آغازین انتفاضه اول، نگرش افکار عمومی مناطق اشغالی 1967 و جهان نسبت به انتفاضه مثبت بود، اما به تدریج بخش عمده منطقه به نوعی بیتفاوتی و حتی مخالفت با انتفاضه سوق داده شد که علت عمده این مسئله حمایت فلسطینی ها ازعراق در جریان حمله به کویت بود. با آغاز روند مذاکرات سازش،افکار عمومی کشورهای عربی از طریق دولتهای آنان نسبت به مسئله فلسطین دچار نوعی بیتفاوتی شد. افکارعمومی در سایر کشورها به ویژه اروپا، با وجود حضور گروههای منسجم صهیونیستی علیه فلسطینی ها نبود و در واقع توسل به سنگ را به عنوان نماد مظلومیت فلسطینی ها میدانستند، اما در جریان انتفاضهالاقصی آرایش افکارعمومی تغییر کرد. بخش عمده فلسطینی ها و حتی بخشی از نیروهای تشکیلات خودگردان به حمایت از انتفاضه وارد عمل شدند. افکارعمومی منطقه به ویژه در سطح مردم و به تبع حاکمان به نفع فلسطینیها بود که نمونه آن تظاهرات گسترده کشورهای عربی و نیز دانشجویان آن کشورها در حمایت از فلسطینیها بود.
اما افکار عمومی در اروپا و آمریکا برخلاف انتفاضه اول به دلایل انجام عملیات استشهادی و وقوع حادثه 11 سپتامبر نسبت به انتفاضه الاقصی منفی شد.
15- هزینهها: از ویژگیهای عمده انتفاضه الاقصی افزایش هزینههای رژیم صهیونیستی درباره هزینه های نظامی، تلفات انسانی، اقتصادی ، تجاری بازرگانی، صادرات، بخشهای مختلف صنایع و کشاورزی، هزینه سرکوب نسبت به گذشته است.
16) شهرکهای صهیونیست نشین: در انتفاضه الاقصی یهودیانى هستند که در شهرکهاى یهودى نشین احداث شده، سکونت گزیده اند و این معنى در سال 87 وجود نداشت، اما اکنون وجود این شهرکها که در سرزمینهاى اشغالى یا دولت احتمالى فلسطین احداث مى شود رمزى است براى به ذلت کشاندن مردم بومى این سرزمین اشغال شده و رازى است براى به خوارى کشاندن آزادگان این دیار مقدس. لازم به یادآورى است که بیشتر یهودیان ساکن در این مناطق،از دشمنان سرسخت اعراب و مسلمانان به شمار می روند، که پیوسته با آنان درگیر بوده و صاحبان اصلى این دیار را به خاک و خون مى کشند.
17ـ گسترده تنفر: انتفاضه 1987 در میان اعراب فلسطین (که از سال 1948 یعنى آغاز اشغال فلسطین در آنجا به سر مى برند و اسرائیل آنان را جزء ملت خودش به حساب می آورد) چندان تاثیرى نداشت، ولى این امر اکنون رنگ دیگرى به خود گرفته و اعراب فلسطین در این انتفاضه خشم خود را از دولت اسرائیل پنهان نمى کنند، بلکه با برادران خود همگام وارد صحنه نبرد شده اند که سبب شد بیش از 15 نفر از آنان ـ تا کنون ـ توسط نیروهاى اسرائیلى به شهادت برسند. پوشیده نیست که این اعراب فلسطینى ـ که بیش از یک میلیون نفر هستند ـ نسبت به رهبران فلسطینى دل خوشى ندارند و معتقدند که یاسرعرفات در قرارداد اسلو با اسرائیل، آنها را به حساب نیاورد و به بیگانه فروخت. و از این روى، هم نسبت به اسرائیل و هم نسبت به سران تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام دشمنى و انزجار کرده اند.
ادامه دارد ...
نظر شما