پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۸ تیر ۱۳۸۷، ۱۵:۲۶

مضامین فلسفه ذهن(20)

خطای مقوله‌ای مفهوم ذهن از نگاه رایل

خطای مقوله‌ای مفهوم ذهن از نگاه رایل

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: به نظر ویتگنشتاین مسائی فلسفی هنگامی بروز می‌کنند که "زبان به تعطیلات می‌رود" و این زمانی است که ما ارتباطمان را با روشی که واژه‌های‌مان در عمل به کار می‌روند از دست می‌دهیم. در تعاملهای روزمره با دیگران ما با قابلیت دانستن اینکه چگونه دیگران احساس می‌کنند و چه فکر می‌کنند سردرگم نمی‌شویم.

مسئلۀ فلسفی اذهان دیگر هنگامی مطرح می‌شود که "ذهن"، "اندیشه"، "احساس" و هم‌خانواده‌های آنها از بسترهایی که به صورت طبیعی در آنها قرار دارند خارج می‌شوند و تفسیر خاصی در مورد آنها ابراز می‌شود و بنابراین در معماهایی که به‌وجود می‌آیند دودل هستیم.

گیبلرت رایل (1900 - 76) این نکته ویتگنشتاین را بسط داد. بر طبق نظر رایل این فرض که اذهان انواعی از ماهیات هستند یک "خطای مقوله ای " (Categoryg mistake) معنا می‌دهد. این [فرض] حقایق زندگی ذهنی را به‌گونه‌ای ارائه می‌دهد گویی آنها به نوع یا مقولۀ منطقی واحدی تعلق دارند درحالی‌که آنها به نوع یا مقوله متفاوتی تعلق دارند.

فرض کنید که من دورادور دانشگاهم را به شما نشان می‌دهم. ما گرداگرد زمینها قدم می‌زنیم و ساختمانهای آموزشی و اداری گوناگون را به شما نشان می‌هم که  می‌خواهید ببینید و شما جواب می‌دهید: آری، شما به من زمینها، ساختمانهای آموزشی و اداری، کتابخانه، دانشجویان و اعضای هیئت علمی را نشان داده‌اید اما دانشگاه را به من نشان نداده‌اید. دوست دارم ببینم که شما یک خطای مقوله‌ای صورت داده‌اید. شما اصطلاح "دانشگاه" را بر ماهیتی اطلاق می‌کنید که با آنچه قبلاً دیده‌اید مشابه اما از آن متمایز است.

اگر شما بر این باور تأکید می‌کردید که "دانشگاه" عنوان چنان ماهیتی است هرچند که در مواجهۀ با آن ناکام است شما ممکن بود تجسم کنید که این ماهیت مورد بحث "غیرمادی" است. رایل می‌گوید که یک خطای مشابه دوآلیسم دکارتی را تأیید می‌کند. شما با این ایده شروع می‌کنید که اذهان ماهیاتی مشابه اما متفاوت از مغز هستند. هنگامی‌که ما با موقعیت مسئله‌آفرینی چون ماهیات در جهان مادی مواجه هستیم این‌گونه فرض می‌کنیم که آنها باید غیرمادی باشند.

اگر بخواهیم عنوان جالب‌توجهی را به‌کار بریم ما می‌بینیم که این ذهن، روحی در ماشین به حساب می‌آید. اما اذهان به هیچ عنوان ماهیات به شمار نمی‌روند، ماهیاتی روح‌گونه یا نوع دیگر،  و این حقیقی است که اگر ما روشی را که "ذهن" در زبان انگلیسی رایج کاربرد دارد به‌جد در نظر بگیریم باید بی‌واسطه درک کنیم.

خطاهای مقولی جالب‌توجه نظری آنها هستند که به‌وسیلۀ افرادی صورت می‌گیرند که به آشنا هستند، اما هنوز مستعدند تا در تفکر انتزاعی‌شان آن مفاهیم را به انواع منطقی  تخصیص دهند در حالی که این انواع منطقی به آن مفاهیم تعلق ندارند. چون هنگام مطرح کردن مثالها یکی پس از دیگری خطر طرح مضامین ابهام‌برانگیز است مثال ویتگنشتاین ممکن است در اینجا مددرسان باشد. فرض کنید به اتاقک لولکوموتیو (یا کابین خلبان یک هواپیمای جت نگاه می‌کنید). شما اهرمها، دستگیره‌ها، دکمه‌ها و کلیدهایی را مشاهده می‌کنید. هر یک از این [وسایل] به روش خاصی عمل می‌کند. (پاره‌ای از آنها می‌چرخند ، پاره‌ای عقب و جلو کشیده می‌شوند و پاره‌ای پایین و بالا می‌روند) و هریک نقش به‌خصوصی در عمل لوکوموتیو (یا هواپیمای جهت) ایفا می‌کند. اگر این‌گونه فرض کنیم که اهرم‌ها یا دستگیره‌ها با اشکال مشابه کارکردهای مشابه دارند دچار اشتباه شده‌ایم.

کد خبر 707128

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha