سال 1367که آخرین سال جنگ هشت ساله تحمیلی عراق علیه ایران محسوب می شد، شرایط بسیار ویژه ای برمنطقه خاورمیانه حاکم شده بود، بعد از هشت سال جنگ فرسایشی، اینک با ورود مستقیم آمریکا به جنگ ، اوج گیری جنگ شهرها(موشک باران تهران ) و درگیری قایق های ایرانی در خلیج فارس با نیروهای آمریکایی و .. جنگ چهره جدیدی یافته بود، اقدامات فوق همه و همه با این هدف بود که ایران را مجبور به پایان جنگ کنند.
غیرمنتظره ترین اقدام آمریکا در این مقطع، ساقط کردن ایرباس مسافری ایران در خلیج فارس بود که در دوازدهم تیرماه 1367 به وقوع پیوست، در واقع آمریکا برای آنچه که "تغییر رفتار ایران" درجنگ تحمیلی تعریف کرده بود، رسما از صریح ترین ابزار تروریستی ممکن، یعنی انهدام هواپیمای مسافربری که در کریدور عادی پروازی عبور می کرد، استفاده کرد.
اقدام آمریکایی ها که درطول تاریخ کمتر سابقه داشت، عنوانی گویاتر از "تروریسم دولتی" نداشت، تروریسمی که نه توسط یک گروه کوچک مسلح و مخفی، بلکه توسط نهادی مانند ارتش و دولت ایالات متحده آمریکا صورت می گرفت.
اقدام آمریکایی ها که در طول تاریخ کمتر سابقه داشت، عنوانی گویاتر از "تروریسم دولتی" نداشت، تروریسمی که نه توسط یک گروه کوچک مسلح و مخفی، بلکه توسط نهادی مانند ارتش و دولت ایالات متحده آمریکا صورت می گرفت |
در پرواز خونین 655؛ دویست و نود مسافر ایرانی به شهادت رسیدند.
به گزارش مهر، سرنگونی ایرباس ایرانی به دلیل شرایط ویژه ای که در آن سالها حکفرما بود با کمترین عکس العمل و واکنش بین المللی مواجه شد، حتی کاپیتان راجرز فرمانده ناو وینسنس علیرغم "اشتباهی خواندن" حمله به ایرباس ایرانی، مدال افتخار گرفت، تا به نیروهای آمریکایی این اطمینان داده شود که در برخورد با ایران، حتی اشتباهات فاجعه باری که منجر به کشته شدن سیصد انسان بی گناه شود هم قابل اغماض است و برای عاملان آن "تشویق" هم به دنبال می آورد.
مفهوم جدید و امروزین پدیده تروریسم به سالهای قبل ازجنگ جهانی اول(1914) و ظهور مکتب آنارشیسم در اروپا بازمی گردد، ولیعهد اتریش اولین قربانی تروریسم جدید بود که خون وی بهانه آغازجنگ جهانی اول شد، اما به مرور و به خصوص در دوران بعد از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد، رقابت سیاسی-استراتژیک-نظامی-اقتصادی دو ابرقدرت جهان باعث فربه شدن و پیچیدگی در مفهوم تروریسم شد.
اگر در تروریسم کلاسیک، با شلیک چند گلوله یا انفجاریک بمب، عمل تروریستی پایان می یابد در "تروریسم دولتی" که آمریکا سردمدار آن است، شبکه ای از رسانه ها، افکار عمومی را هدایت می کنند و جهت می دهند تا عمل تروریستی را توجیه و تقدیس کنند و آن را در چارچوب منافع ملی یا امنیت ملی آمریکا توجیه کنند.
در تروریسم کلاسیک، تروریست ها باید اختفاء را برای ادامه حیات برگزینند، تروریست های کلاسیک جایگاه ومنصبی ندارند ، اما در تروریسم دولتی، تروریست ها با کمال آزادی و افتخار بر بالاترین مناصب دولتی تکیه می زنند و به کار خود ادامه می دهند و هیچ اجباری هم برای اختفاء و پنهان شدن هم ندارند.
تئوری جنگ پیش دستانه که توسط نومحافظه کاران کاخ سفید مطرح و اجرا شد، تداوم و تکامل منطقی پدیده تروریسم دولتی است که منجر به اشغال دو کشور عراق و افغانستان شده است و نظم و هارمونی استراتژیک منطقه را برهم زده است.
در تروریسم دولتی، تمام امکانات نظامی، سیاسی یک دولت در خدمت یک ترور فیزیکی یا معنوی قرار می گیرد و به خاطر مصونیت سیاسی دولتها، هرگونه جنایت علیه بشریت در هاله ای از ابهام قرار می گیرد و بدین ترتیب راه برای جنایات بیشتر بازمی شود.
به گزارش مهر، به نظر می رسد چالش عمده حقوق بین الملل و نهادهایی چون سازمان ملل و شورای امنیت، فربه شدن و ضخیم شدن روز به روز پدیده تروریسم دولتی باشد که امروز توسط آمریکا، روز به روز در حال گسترش است.
نظر شما