پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۱۲ تیر ۱۳۸۷، ۹:۰۲

نگاه ویژه داریوش مهرجویی به گونه‌های مختلف سینمایی

نگاه ویژه داریوش مهرجویی به گونه‌های مختلف سینمایی

در کارنامه فیلمسازی داریوش مهرجویی که در جشنواره زردآلو طلایی مورد تقدیر قرار می‌گیرد توجه به ادبیات ایران و جهان در کنار ترکیب آثار شاخص کمدی، فلسفی، درام و حتی تراژیک را می‌توان مورد توجه ویژه قرار داد.

به گزارش خبرنگار مهر، اعطاء جایزه یک عمر دستاورد هنری و مرور آثار فیلمساز سرشناس ایرانی در پنجمین جشنواره بین‌المللی زردآلو طلایی ارمنستان بهانه‌ای است تا نگاهی داشته باشیم بر کارنامه فیلمسازی این کارگردان برجسته سینمای قبل و بعد از انقلاب.

مرور کارنامه 14 فیلمی مهرجویی در سینمای پس از انقلاب تکیه‌گاه اقتباسی آثار او را پررنگتر کرده و توجه به ادبیات ایران و جهان را به عنوان مهمترین مولفه مشترک آثارش برجسته می‌کند. همچنین ورود حضور نوعی خاص از کمدی در کنار آثار فلسفی، درام و حتی تراژیک را می‌توان در فیلم‌های این دوره او مورد توجهی ویژه قرار داد. ضمن اشاره به این نکته که وی به عنوان نویسنده مشترک یا مستقل در امر نگارش فیلمنامه آثارش حضوری دائمی و البته تأثیرگذار داشته است.

 

هامون

"مدرسه‌ای که می‌رفتیم" با فیلمنامه‌ای مشترک از مهرجویی و فریدون دوستدار در سال 1359 ساخته شد. فیلمی برای گروه سنی نوجوانان که با محور قرار دادن افراد حاضر در یک مدرسه و روابط و مناسبات خاص آنها به نوعی مسائل مبتلابه جامعه را به این اجتماع کوچک ارجاع می‌دهد.

در واقع مدرسه عدل آفاق اشلی کوچک از جامعه ایران در سال‌های بحران است که زورگویی‌های مدیر مدرسه منجر به نارضایتی و اعتراض جمعی دانش‌آموزان می‌شود. نگرانی‌های مدیر مدرسه از آگاهی و هوشیاری بچه‌ها که همواره با سرکوب شدید همراه می‌شود، معادلی است برای شرایط روز جامعه و شیوه برخورد سردمداران است. در انتها با همکاری معلم ادبیات که حکم بیدارکننده افکار دانش‌آموزان را دارد، فضای خفقان موجود با اشارات نمادین شکسته می‌شود.

علی نصیریان با بازی در نقش مدیر خشن و مستبد این مدرسه توانست خود را از کلیشه مرد ساده‌دل، شکست‌خورده و قربانی که در فیلم‌های قبل از انقلاب مهرجویی از وی شکل گرفته بود، خارج کرده و حضور در یک نقش منفی را تجربه کند. بازیگری که با سبقه تئاتری برجسته نشان داده هنوز هم می‌تواند مخاطب خود را غافلگیر کند و ایفای نقش او در مجموعه رمضانی "میوه ممنوعه" بر این وجه صحه گذاشت.

"اجاره نشین‌ها" با فیلمنامه‌ای از خودش در سال 1365 ساخته شد. فیلمی که هنوز هم به عنوان بهترین فیلم کمدی سینمای پس از انقلاب قابل ارجاع است و بدل به نقطه‌ای برجسته در کارنامه مهرجویی و تاریخ سینمای ایران شد. فیلم هر چند به ظاهر فقط به مسئله آدم‌های یک آپارتمان با خاستگاه مختلف می‌پردازد، اما نگاه نمادین مهرجویی به ساکنین این آپارتمان، شخصیت پردازی و چینش روابط و ماجراها آن را بدل به اثری برای همه دوران کرد.

نوع کمدی این فیلم هر چند قابل ارجاع به کمدی‌های شلوغ ایتالیایی و ... است اما مهمترین امتیاز خود را از پرداختن به جزئیات و حاشیه‌های پنهان و به شدت ایرانی زندگی می‌گیرد. به همین دلیل است که فیلم با وجود چند لایه بودن، در شکل ظاهر به هیچ وجه شعار نمی‌دهد و قصه روان و ساده خود را به شدت جذاب و بامزه روایت می‌کند.

در واقع "اجاره‌نشین‌ها" را می‌توان الگوی بسیاری از فیلم‌های آپارتمانی امروز دانست که به این لوکیشن به عنوان برشی نمادین از جامعه روز نگاه می‌کنند. شخصیت پردازی افراد مختلف ساکن در آپارتمان به گونه‌ای انجام شده که با در بر گرفتن خاستگاه‌های مختلف واجد نوعی همه‌شمولی باشد. بعلاوه در طراحی روابط و مناسبات افراد مختلف، نوع روابط ایرانی و اینجایی بخصوص در طبقه اجتماعی متوسط را مورد توجه قرار داده است.

در این فیلم جمعی از بازیگران برجسته سینمای ایران حضور دارند که ترکیب آنها در کنار هم و همچنین جایگاه امروزشان مشخص می‌کند انتخاب‌های مهرجویی تا چه حد درست و به‌جا بوده است. عزت‌الله انتظامی، حمیده خیرآبادی، اکبر عبدی، مرحوم حسین سرشار، فریماه فرجامی، رضا رویگری، ایرج راد، سیاوش تهمورث، مرحوم منوچهر حامدی و ... از بازیگرانی بودند که حضورشان در ترکیب کاراکترهای پرتعداد فیلم خوب جواب داد و این فیلم را واجد امتیاز محبوبیت بین عوام و خواص سینمای ایران قرار داد.

"شیرک" با فیلمنامه‌ای از کامبوزیا پرتوی و مهرجویی در سال 1366 ساخته شد. فیلمی که با فاصله گرفتن از فضای فیلم کمدی قبلی مهرجویی، به روستا و مناسبات حاکم بر آن از نگاه یک قهرمان نوجوان می‌پردازد. شیرک نوجوانی است که در حمله گرازها پدرش را از دست می‌دهد و برای کمک به دشتبان پیر روستا به نوعی بلوغ زودرس می‌رسد.

در واقع هر چند مسائل و روابط موجود در فیلم تا حدی خاص است ولی همچون دیگر آثار مهرجویی در زیرلایه کار مفاهیمی طرح شده که قابل ارجاع دادن به مناسبات و موقعیت‌های مختلف است. بزرگ شدن یک نوجوان در طی یک تجربه خاص همواره از موقعیت‌های آشنا و البته جذاب در فیلم‌های مختلف بوده که این بار شخصیت شیرک را به ایستادگی در برابر گرازها و بیرون راندشان از روستا وامی‌دارد.

"هامون" با فیلمنامه‌ای از خودش در سال 1368 ساخته شد. فیلمی که نشانه‌گذاری خاص در کارنامه مهرجویی، سینمای فلسفی به زبان روز و حتی کارنامه خسرو شکیبایی محسوب می‌شود. البته سینمای ایران و خسرو شکیبایی هیچگاه نتوانستند از این نقطه‌گذاری خاص فاصله بگیرند و وامدار این فیلم و حضور ماندند، اما مهرجویی هوشمندانه از کنار تکرار موفقیت خود در این فیلم گذشت و خود را محدود به تصویری که همگان از او می‌خواستند، نکرد.

هامون زمانی ساخته شد که نه تنها فلسفه و عشق حداقل به این شیوه نمود و بروز در فیلم‌های ایرانی نداشت بلکه نفس پرداختن به قهرمانی با یک گره مبهم و ناگشوده ذهنی، جایی در سینما نداشت. حمید هامون شخصیتی پا در هوا و به قول خودش آویزون است که در کشمکش دائمی با همسرش مهشید به سر می‌برد که به گونه‌ای غریب عاشق اوست.

عشقی سودایی که هامون را تا نقطه صفر پیش برده و در عین حال بین رساله‌ای که در حال نوشتن دارد و بحران درونی و بیرونی زندگی‌اش، تعامل ایجاد می کند. کاراکتر حمید هامون هر چند طبق طراحی مهرجویی به گونه‌ای تدریجی در گرداب بحران غرق می‌شود و عشق‌اش را به محابا فریاد می‌زد، اما پتانسیل مهم خود را از حضور خسرو شکیبایی دریافت کرد که بازیگری چندان شناخته شده نبود و با فیلم‌هایی چون "دزد و نویسنده" و ... حضور خود را در سینما ثبت کرده بود.

شکیبایی تا حدی در خلق کاراکتر هامون وسواس به خرج داد و وجوه پیدا و پنهان خود را با او تطبیق داد که بعدها کمتر توانست از زیر سنگینی نام و گسترده این کاراکتر خارج شود. فیلم "ابلیس"، "جستجو در جزیره" و ... که همزمان یا کمی بعدتر از "هامون" به نمایش درآمدند، همه زیر سنگینی حضور هامون‌وار شکیبایی باقی مانند تا امروز که ... نکته آخر اینکه مهرجویی در این فیلم توانست پوسته ضخیم تحصیلات عالیه خود را در رشته فلسفه بشکافد و به دغدغه‌های فلسفی خاص خود به طور مشخص و البته در قالبی دراماتیک بپردازد.



مهرجویی در جشن دنیای تصویر

"بانو" با فیلمنامه‌ای از خودش در سال 1370 ساخته شد. فیلم با اقتباسی هنرمندانه از فیلم "ویریدیانا" لوئیس بونوئل که نمونه‌ای شاخص از ایرانیزه کردن یک قصه با روابط و مناسبات برون‌مرزی است. فیلمی که می‌تواند به خوبی در قالب موقعیت طراحی شده جواب بدهد و کوچکترین شکافی در این اقتباس موفق به چشم نخورد.

اما همین وجه و شاید نمادین بودن فضا و روابط و ... شرایطی پدید آورد تا "بانو" در گیر و دار ترجمان نمادها و استعارات، دچار مشکل شود و از اکران در زمان تولید بدور بماند. مهرجویی برای رسیدن به موقعیت برجسته میانی که زن را در جایگاه یک طعمه برای نمایندگان طبقه فرودست قرار می‌دهد، از مناسبات ملموس ایرانی استفاده کرده است. 

به این ترتیب توانسته مریم‌بانو را به عنوان زنی مطلقه که شوهرش برای رسیدن به زنی جوان او را ترک کرده، در موقعیتی تضعیف شده برای شکسته شدن حریمش از سوی باغبان و مستخدم و ... خانه قرار دهد. این موقعیت در فیلم "ویریدیانا" با توجه به پرسش‌هایی که قرار بود فیلم در باب مذهب و زندگی طراحی کند، حول محور یک راهبه جوان بود که به قصد عمل به توصیه‌های دینی / اخلاقی، در معرض تجاوز گدایان و ضعفا قرار می‌گیرد.

فیلم "بانو" از این وجه که دنباله‌رو نگاه شعاری و اغراق‌شده به ضعفا و تهیدستان در فرهنگ بعد از انقلاب اسلامی نیست هم نوعی خط‌شکنی می‌کند. این بار قرار نیست فقر و تهیدستی یک امتیاز بالقوه برای انسانیت، اخلاقگرایی و قانع بودن آدمها محسوب شود بلکه کاملاً ضد این تعریف عمل می‌کند و تصویر کلیشه ای ایجاد شده را می‌شکند.

بیتا فرهی که در فیلم "هامون" کشف شد، این بار در نقش مریم‌بانو حضوری به یادماندنی و متفاوت از کاراکتر مهشید دارد و البته خسرو شکیبایی، محمود کلاری (برای اولین بار)، عزت‌الله انتظامی، گوهر خیراندیش، فردوس کاویانی و سیما تیرانداز حضوری برجسته از خود باقی می‌گذارند که هنوز هم در کارنامه آنها مورد توجه است.

"سارا" با فیلمنامه‌ای از خودش در سال 1371 ساخته شد. فیلم اقتباسی از نمایشنامه "خانه عروسک" هنریک ایبسن که باز هم نقطه‌ای روشن را در کارنامه این فیلمساز به عنوان یک مدعی پیوند بین ادبیات و سینما ثبت کرد. فیلم درباره سیری است که یک زن در بازشناسایی رابطه با همسر و نگاه مرد به خود طی می‌کند.

سارا هر چند مانند نورا در نمایشنامه اصلی برای نجات شوهر و خانواده‌اش از مضیقه، دست به کاری می‌زند که از او انتظار نمی‌رود، اما معادل‌های رفتاری و شخصیت پردازی وی و مسیری که برای رسیدن به این بازشناخت طی می‌کند به شدت ایرانی است. او برای پرداخت قرضی که برای عمل جراحی شوهرش حسام گرفته، خیاطی می‌کند و به هر در و دیواری می‌زند تا رازش لو نرود.

هر چند شکستن باوری که سارا از حسام و جایگاه خودش در زندگی دارد مشابه نورا با زیاده‌خواهی ضلع سوم این ماجرا برجسته می‌شود، اما مهرجویی برای بسط این رابطه که به نوعی جایگاه زن را از اصل و اساس و ظاهر فاخر همیشگی، مجزا می‌کند به شدت وامدار جزئیاتی است که نقطه قوت اصلی کارهای خود را به خود اختصاص می‌دهند.

سکانس‌هایی که سارا در حال انجام کارهای خانه، مهمان‌داری، دوختن مروارید روی لباس، ... و سکانس تقطیع شده‌ای که سارا باردار و سنگین پلکان تمام نشدنی بیمارستان را طی می‌کند، از جزئیاتی است که جایگاه آنها در کلیت فیلم به واسطه حس ایجاد شده در لحظه اهمیت دارد و قابل صرفنظر کردن نیست.

انتخاب نیکی کریمی پس از تجربه بازی در فیلم‌های "عروس" و "رد پای گرگ" که هنوز وجهه و تصویر امروز را به دست نیاورده بود، از سوی مهرجویی انتخابی خاص بود. بیشتر به این دلیل که زن‌ها در آثار وی حضوری پررنگ صرفنظر از کمیت حضور دارند و معمولاً دغدغه‌های خاص و نامعمول آنها در وجهی درونی محور این فیلمساز قرار می گیرد.

اما کریمی در اولین نقش جدی خود توانست بر دلایل انتخاب مهرجویی صحه گذاشته و به تدریج به سمت تصویری جدید از خود در کارنامه بازیگری‌اش پیش برود. تصویری که حضور در فیلم‌های مهرجویی آغازگرش بود و به تدریج سیمای بازیگری او را از جذابیت‌های ظاهری به سوی هنر نقش‌آفرینی‌اش متمرکز کرد. امین تارخ نیز در نقش حسام که بیرحمانه سارا را در موقعیت تضعیف‌شده قرار می‌دهد، تصویری خاص از مرد ترک‌شده باقی گذاشت که این بار برخلاف فیلم‌های دهه شصت محق نبود.

واکنش نمادین سارا در پایان که برخلاف منش و رفتارش در طول روند فیلم، دست به انتخاب زده و خانه را ترک می‌کند، از معدود کنش و واکنش‌های برجسته زنانه در سینمای ایران است که به واسطه پرداخت مناسب و جزئی‌نگرانه، زن را در موضع حقانیت قرار می‌دهد بدون آنکه متهم به دفاع سطحی شود.

"پری" با فیلمنامه‌ای از خودش در سال 1373 ساخته شد. این فیلم نیز اقتباسی آزاد از رمان "فرانی و زوئی" جی. دی سالینجر است که به گونه‌ای هنرمندانه بحران به شدت درونی و فلسفی قهرمان اصلی را بر بستری دراماتیک و ایرانی روایت می‌کند. پری در آستانه ازدواج درگیری ذهنی با کتابی پیدا می‌کند که سرگذشت سیر و سلوک یک عارف گمنام است.



اجاره‌نشین‌ها

نشانه‌ای که پری را برای قرار گرفتن در این بحران روحی مستعد می‌کند، پیشینه برادرش اسد است که دست به خودسوزی زده است. در واقع سارا با تلفیق دنیای ذهنی خود و آنچه از کتاب سبز دریافت کرده، در مسیری مشابه برادرش حرکت می‌کند تا به نقطه پایانی برسد که چیزی جز جرأت روشن کردن کبریت پایانی و به آتش کشیدن خود نیست.

مهرجویی هر چند پایه قصه را بر اساس قصه سالینجر و روابط و شخصیت‌های حاضر در قصه اصلی قرار داده، اما با هوشمندی دست به انتخاب زده و هر آنچه را لازم داشته برداشته و مابقی را بر بستری مناسب برای یک فیلم سینمایی جاری کرده است. این گونه است که آشفتگی‌های ذهنی پری در مهمانی خانه نامزدش و تصویر دلزدگی او که از نگاهی موشکاف ثبت می‌شود، کاملاً اینجایی و متعلق به روابط در یک قوم خاص است.

مهرجویی در این فیلم نیز مانند برخی دیگر از آثارش کدهایی از توجه جزئی‌نگرانه به غذا خوردن و تهیه غذا نشان می‌دهد که نگاه شخصی او را بسط داده و بعدتر در فیلم "مهمان مامان" محور اصلی را به خود اختصاص داده و از آن تصویر یک مراسم و آئینی ارائه می‌دهد. نیکی کریمی این بار در نقش دختری درگیر بحران‌های ذهنی و ... تصویری قابل قبول از کشمکش‌های درونی و بیرونی کاراکتر ثبت می‌کند. ضمن اشاره به این نکته که پارسا پیروزفر نیز تصویری خاص در اولین حضورش از عارفی گمنام و ذهنی بر جا می گذارد.

کد خبر 709283

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha