خليل نعيمي دبير اول سفارت ايران درعراق را هنگامي كه سوار بر خودروي سفارت بود مهاجمان ناشناس در خيابان حيفا در منطقه الكراده بغداد هدف قرار دادند و به شهادت رساندند. در اين حادثه كه در نزديك ساختمان وزارت اطلاع رساني سابق عراق وهمچنين سفارت ايران روي داد، چندين گلوله به ناحيه سر و كتف ديپلمات فقيد سفارت ايران درعراق اصابت و منجر به شهادت وي شد.
اين اتفاق زماني روي داد كه روز پيش از آن كمال خرازي وزير امور خارجه در معدود دفعاتي كه پس از جلسه هيات دولت به خبرنگاران پاسخ مي گفت، از درخواست آمريكا براي كمك به بهبود وضع عراق خبر داده بود. وي همچنين افزوده بود كه ما همه تلاشمان را براي بهبود اوضاع عراق بكار مي بنديم.
پيش از اينكه خرازي اين خبر را به خبرنگاران بدهد نيز، وزارت امورخارجه از سفر فرستاده ويژه اين وزارتخانه براي بررسي اوضاع عراق به اين كشور خبر داده بود.
حسين صادقي مديركل خليج فارس وزارت امور خارجه براي بررسي آخرين تحولات عراق و يافتن راههاي برون رفت از بحران و تلاش براي حل و فصل آن به اين كشور رفت. اما هنوز رخت سفر از تن برنگرفته بود كه مهاجمان ناشناس، دبير اول سفارت كشورمان در بغداد را هدف قرار دادند. حسين صادقي هم بلافاصله پس از اين ترور، سوء قصد به ديپلمات ايراني را با ديدار هيئت ايراني از عراق مرتبط دانست.
اين بارهم البته دستگاه ديپلماسي اين اقدام را محكوم كرد، گرچه بيش از آن از اوضاع نابسامان عراق ابراز نگراني كرد.
از سوي ديگر سيد محمد خاتمي رييس جمهوري در پيامي ضمن محكوم كردن جنايت هولناك ترور خليل نعيمي دبير اول سفارت كشورمان دربغداد، تاكيد كرد: جمهوري اسلامي ايران نمي تواند نسبت به بحران و نابساماني در عراق كه در همسايگي ما قرار دارد و مردم مظلوم آن كه سالها تحت ظلم و ستم حكومت ديكتاتوري قرار داشتند و اكنون اشغالگران را در خانه خود مي بينند بي تفاوت باشد.
حميد رضا آصفي سخنگوي وزارت امور خارجه هم با ابراز تاثر ايران از كشتار مردم بي گناه و بي دفاع عراق، از مذاهب و گروههاي مختلف، گفت: جمهوري اسلامي ايران از ابتدا در اين راه تلاش كرده است تا بحران فروكش كند اما متاسفانه آمريكا با سياست هاي غلط خود هر روز به پيچيدگي بحران اضافه مي كند.
صرفنظر از اهداف اين اقدام تروريستي كه متاسفانه بار ديگر باعث از دست رفتن يكي ديگر از فرزندان اين آب و خاك شد و در نظر نياوردن اين موضوع كه تا چند روز پيش اخبار از احتمال اخراج كاردار ايران از عراق از سوي حكومت دست نشانده آمريكا دلالت داشت و اين احتمال كه دستمزد دخالت ايران براي خاموش كردن غائله اخير عراق باقي ماندن كاردار ايران درعراق است و فراموش كردن اين موضوع كه اين اتفاقات همه درحالي روي مي دهد كه ايران از اولين كشورهايي بود كه شوراي حكومتي عراق را تلويحا به رسميت شناخت و براي برقراري ثبات در عراق با اين شورا همكاري خود را آغاز كرد، و در همان حالي كه بسياري از كشورهاي منطقه ضمن اينكه اين شورا را به رسميت نشناختند، از پذيرفتن آن در اتحاديه عرب هم امتناع داشتند و براي برهم زدن اوضاع عراق از گروههاي معارض نيز حمايت كرده و مي كنند و ... همه اينها درحاليست كه ايران بيشترين بها را براي برقراري صلح و آرامش در عراقي مي دهد كه دبير اول سفارتش در مركز آن به شهادت مي رسد و پيش از اين تنها رايزن نظامي اسپانيا درعراق، هدف قرار گرفته بود. فراموش نكنيم اسپانيا به همراه انگليس تنها حاميان حمله نظامي آمريكا به عراق بودند.
پيش از اين نيز ديپلماتها و شهروندان ايراني به عنوان آسيب پذيرترين ديپلماتهاي دنيا هدف سوء قصد، ترور و آدم ربايي قرار گرفته بودند. به جز حوادثي چون بمب گذاري در سفارت ايران در سوريه ، ناپديد شدن امام موسي صدر و حوادث متعددي از اين دست حادثه كنسولگري ايران در مزار شريف و ربوده شدن ديپلماتهاي ايراني در لبنان خود قصه جداگانه اي دارد.
شهيدان ناصر ريگي، رشيد پارياو فلاح، نورالله نوروزي، محمدناصر ناصري ، مجيد نوري نياركي، حيدرعلي باقري ، كريم حيدريان، محمدعلي قياسي و محمود صارمي مسوول دفتر ايرنا در مزارشريف، خبرنگار و ديپلماتهايي بودند كه در 17مرداد سال 1377 در كنسولگري ايران در مزار شريف مظلومانه به شهادت رسيدند.
عليرغم نزديك به شش سال از شهادتشان، تاكنون عوامل شهادت آنها شناسايي و معرفي نشده اند. سفارت جمهوري اسلامي ايران در كابل سال گذشته در سالگرد شهادت ديپلماتها و خبرنگاران ايراني در مزار شريف با صدور اطلاعيه اي از مسوولان دولت افغانستان و جامعه بين الملل خواست، به طور جدي مساعي خود را براي روشن شدن زواياي تاريك اين جنايت هولناك بكار بندند تا مرهمي بر غم بازماندگان اين شهدا باشد.
از آن زمان تاكنون و يا حتي قبل از آن، جز در روز خبرنگار كه به ياد شهادت شهيد صارمي روز 17 مرداد به اين نام ناميده شده است، نه از اين شهدا نامي هست و نه از بين اخبار مذاكرات رسمي خبري مبني بر پيگيري عاملان اين جنايت شنيده مي شود. جاي پاسخ به اين سوال خاليست كه ؛ مقامات جمهوري اسلامي كه بارها از دستگيري اعضاي القاعده در ايران و بازگرداندن آنها به كشور متبوعشان خبر داده اند تاكنون در بازجوييهايشان از اين افراد در خصوص اين جنايت هم چيزي پرسيده اند و يا اطلاعي در اين خصوص كسب شده است و اگر چنين است حق خانواده اين افراد و افكارعمومي از اطلاع در اين خصوص كدام است؟
اما از آن دردناكتر، سرنوشت ديپلماتها و خبرنگار ربوده شده ايراني در لبنان است. كاظم اخوان، خبرنگار عكاس خبرگزاري جمهوري اسلامي در تيرماه 1361 توسط مزدوران وابسته به اسرائيل موسوم به نيروهاي فالانژ به همراه سيد محسن موسوي كاردار سفارت ايران در لبنان، احمد متوسليان و تقي رستگار مقدم در بدو ورود به لبنان در پست بازرسي شبه نظاميان ماروني درمنطقه حاجز برباره در مسير طرابلس به بيروت ربوده شدند. مسئله 4 گروگان ايراني پس از 22 سال همچنان بدون پاسخ باقي مانده است.
اين درحاليست كه درهمين لبنان و در دهه 60 با مساعدت و تلاش ايران و وساطت دبيركل سازمان ملل تمامي گروگان هاي غربي آزاد شدند. غربي ها در روند آزادسازي گروگان ها به صورت يكطرفه تمامي آنها را آزاد كردند و به كشور و خانواده هايشان باز گرداندند. حتي پس از آزادي غرامت هم گرفتند، اما سرنوشت شهروندان ما در بوته فراموشي و ابهام فرو رفت و فرو ماند.
و باز اين سوال از مسوولان دستگاه ديپلماسي ما باقي ماند كه آيا نمي توانستند درهنگام آزادي گروگان هاي غربي خواهان اعمال نفوذ آنها بر فالانژهابه صورت متقابل و حتي تحت فشار گذاشتن رژيم صهيونيستي براي تعيين تكليف گروگان هاي ايراني شوند و يا تضمين كافي بگيرند؟
اين درحالي است كه گفته شد پرونده ديپلماتهاي ربوده شده پس از فراز و نشيبهاي فراوان كه گاه با سكوت و توقف چندين ساله هم روبرو بوده است بار ديگر با سفر سيدمحمدخاتمي رييس جمهور به لبنان حيات ديگري يافت. از سوي ديگر حزب الله لبنان نيز در دومين دور تلاشهاي خود براي آزادسازي اسراي در بند رژيم صهيونيستي پيگيري پرونده ديپلماتهاي ربوده شده ايراني را در دستور كار دارد.
غربيها همواره سعي مي كنند جهت بالابردن احترام بين المللي خود وجهه و احترام اتباع كشورشان را در مناطق مختلف دنيا بالا ببرند و شديدا در پي حفظ آن و در صورت امكان بالا بردن مرتبه و شان اتباع خود هستند. زيرا اين امر از نظر رواني در طرف مقابل موثر است و اين فرض را ايجاد مي كند كه هرگونه تعرض نسبت به حقوق اتباع آن كشور هزينه سنگيني دارد براي همين است كه وقتي يك شهروند غربي در كشور ديگري مشكل پيدا مي كند، براي حل مشكل پيشرفته ترين شيوه هاي ديپلماسي را به كار مي گيرند.
اما دستگاه ديپلماسي ما درخصوص ارائه مظلوميت و احقاق حقوق خود درحد زنده نگه داشتن آن در شكل جهاني چه برنامه ريزي دارد؟ آيا اگر در پرونده ديپلماتهاي ربوده شده ايراني از خود جديت نشان مي داديم، كشتار بي رحمانه ديپلماتهاي ايراني در مزارشريف روي مي داد و يا اينگونه دبير اول كشورمان در بغداد به خاك و خون كشيده مي شد؟ آيا حضور در خانه و كاشانه سرپرست از دست دادگان دستگاه ديپلماسي - كه در جاي خود قابل ستايش است - بزرگترين اقدام مورد انتظار از وزير خارجه است؟ و اين قصه همچنان ادامه دارد...
به زاويه اي ديگر از تراژدي جان ارزان در ايرا ن برويم . آنجا كه صريح و ساده و تكراري در خبرها آمده بود روزانه 60 نفر جان خود را در تصادفهاي رانندگي در ايران از دست مي دهند.
خواندن بخشي از خبر نيز جالب است : اگر تمامي موتورسواران از كلاه ايمني استفاده كنند، حداقل 40 درصد از مرگهاي ناشي از تصادفات رانندگي كاسته خواهد شد. .... واگر عابران پياده رفتارهاي غلط را تصحيح كنند از 40 درصد ديگر مرگهاي ناشي از سوانح و حوادث رانندگي كاسته خواهد شد.
اما اگر تمام اين اگرها محقق مي شد رانندگي در ايران بسيار كم خطرتر مي شد، همچنان كه تمام اگرها در ديپلماسي كشور ما به منصه عمل نزديك مي شد كار در دستگاه ديپلماسي ما و جهان براي ديپلماتها و شهروندان ما كم خطر مي شد.

سرويس سياسي خبرگزاري مهر : اين بار نيز خبري درباره ايران درصدر مهمترين اخبار بين المللي رسانه هاي گروهي جهان قرار گرفت. اين خبر، شهادت خليل نعيمي دبير اول سفارت جمهوري اسلامي ايران در عراق بود.
شهادت "خليل نعيمي" دبير اول سفارت جمهوري اسلامي ايران در عراق در حالي روي داد كه هنوز از عاملان جنايت مزار شريف و كشته شدن ديپلماتها و خبرنگار ايراني خبري نيست، همانطور كه از سرنوشت ديپلماتهاي ربوده شده ايراني در جنوب لبنان هم اطلاعي در دست نيست. و همانطور كه ....
کد خبر 70936
نظر شما