به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه همایش " انقلاب مشروطه از منظرعلوم اجتماعی جدید" در اولین بخش این همایش با عنوان "انقلاب مشروطه و توسعه" پس از سخنرانی دکتر موسی غنی نژاد، دکتر محمود سریع القلم به ایراد سخن پرداخت و گفت: من بحثم را با دو مفروض آغاز میکنم. مطالعات اجتماعی در ایران یک نقصان اساسی دارد و تا زمانی که این بر طرف نشود شناخت ما از تاریخ و مشکلاتمان معیوب میماند. ما نیاز شدید به مطالعات مقایسهای داریم چراکه شناخت مسائل ایران مستقل از شناخت مسائل کشورهای دیگربه درستی امکان پذیر نیست. ما هرچه کشورهای دیگر را بشناسیم فهم مان نسبت به کشور خودمان بیشتر میشود چون رهیافتهای موردی درباره کشورهای دیگر به ما کمک میکند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه افزود: مفروض دوم من این است که اگرچه اکنون چه در دنیای غرب و چه در کشورهای تازه توسعهیافته مدلهای توسعه متفاوتند اما این بحث مطرح است که اصول توسعه یافتگی جهانشمول اند، یعنی هر کشوری بخواهد به توسعه دست پیدا کند باید به یک سری اصول دست پیدا کند. حال باید دید که این اصول چیست.
وی سپس افزود: در تاریخ 200 ساله ایران ما به صورت سینوسی یک دوره رشد و یک دوره سقوط داریم و نهضت مشروطه یک موج از امواج پیشرفت ایران بوده است. در مشروطه روزنامهها رشد کردند، بحث قانون مطرح شد، مسئله آموزش همگانی اوج گرفت، مبانی جدید عقلگرایی عمومیت پیدا کرد و.... اما نه تنها مشروطه بلکه نهضتهای دیگر در ایران تاریخ مصرفشان کوتاه بود و پس از آنها یک رکود پدیدار گشت و ما نتوانستیم سیستم ایجاد کنیم. توسعهیافتگی سیستم میخواهد چون امری تصادفی نیست. در زمان مشروطه سه منبع فکری روحانیت و روشنفکران ملی و چپها وجود داشتند که اشتراک شان با هم در بسیاری موارد پایین بود و در چنین جامعهای که منابع فکری تا این حد متفاوت و بعضاً متناقضند نمیتوان هارمونی اجتماعی ایجاد کرد.
سریع القلم گفت: حد اشتراک میان اسلام و لیبرالیسم زیر پنج درصد است. جهان با لیبرالیسم مدیریت میشود. یک طرز تفکر مهمی که در کشور ما وجود دارد تفکر دینی است و این دو اشتراکشان بسیار پائین است. بسیاری از تعاریف در جهانبینی تفاوت دارند نه در صور.اکنون در جامعه ما نه تنها منابع متفاوت فکری بلکه منابع متناقض فکری وجود دارند و برای توسعه، اکثریت افراد کشور باید به یک چارچوب مشترک معتقد باشند. فرانسه کشوری است که در اوج فردگرایی قرار دارد اما اشتراکات فکری در میان افراد این کشور علیرغم تمام بحرانهایی که از سر گذرانده است بسیار بالاست.
وی در ادامه اظهار داشت: یکی از اصول توسعه ، وجود هویت مشترک در جامعه است. هویتی که اکثریت جامعه را در بر بگیرد. تعاریف بنیادی در جامعه باید به اشتراک برسند. به عنوان مثال پیرامون مفهوم عدالت تعاریف بسیار متفاوتی در کشور ما وجود دارد . در کشور های شرقی مثل چین حکومتها به توسعه رسیدند و مردم را همراه خود کردند و در غرب مردم به یک فهم رسیدند و حکومتها را به دنبال خود کشاندند، در ایران، اکنون هم حکومت و هم مردم به یک فهم نسبی دست پیدا کرده اند اما به خاطر فقدان هویت مشترک پروژه توسعه به بن بست رسیده است.
سریع القلم گفت: ضلع دوم مشکل ایرانیان این است که پدیده ای به نام ناسیونالیسم ایرانی وجود ندارد بلکه همه ما ادای ناسیونالیسم را درمی آوریم. باید میان ناسیونالیسم احساسی و ناسیونالیسم عقلانی تفکیک قائل شویم، ناسیونالیسم زمانی عقلانی است که در ضمیر ناخودآگاه افراد عمل کند. اکنون بسیاری از کارشناسان سیاسی منتظر یک کودتای نظامی توسط ارتش در ترکیه هستند اما چیزی که تا حالا مانع وقوع این کودتا شده است مسئله ناسیونالیسم است و اینکه ارتش به این فکر می کند که با وقوع کودتا آبروی ترکیه در جهان میرود. ناسیونالیسم ما به خاطر مسئله هویت وارد فاز عقلانی نشده است چراکه این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. ضلع سوم مشکل، فقدان تفاهم میان ایرانیان است.
دکتر سریع القلم در پایان خاطر نشان کرد: به نظر من راهحل این است که به رشد و توسعه اقتصادی دست پیدا کنیم. کشورهای آسیای جنوب شرقی زمانی عقلانیت سیاسی پیدا کردند که به توسعه اقتصادی رسیدند. وجه مشترک میان کشورهای پیشرفته رشد و توسعه اقتصادی است.
نظر شما