پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۲۰ مرداد ۱۳۸۷، ۹:۰۷

کنگره سازمان مجاهدین انقلاب ؛ تلاش برای کسب هژمونی در جریان اصلاحات

کنگره سازمان مجاهدین انقلاب ؛ تلاش برای کسب هژمونی در جریان اصلاحات

خبرگزاری مهر-گروه سیاسی : در اولین سالهای دوره اصلاحات، اصلاح طلبان در رسانه ها و روزنامه های خویش، همواره " پایگاه 15 درصدی رقبای اصولگرای خود" را با نیت و قصد تخفیف و تحقیر جایگاه رقیب در جامعه تبلیغ می کردند و خود را نماینده اکثریت 85 درصدی جامعه می دانستند، ولی امروز بعد از فروکش کردن هیجانات سیاسی آن دوره ، اصلاح طلبان باید به خوبی به ارزش و بهای "پایگاه مردمی ثابت" پی برده باشند.

به گزارش خبرگزاری مهر دوازدهمین کنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در حالی روز پنجشنبه هفدهم مرداد برگزار شد که فضای سیاسی کشور با سرعتی فزاینده درگیر انتخابات بسیار مهم ریاست جمهوری دهم می شود و احزاب و گروهها خود را برای یک رقابت سنگین دیگر آماده می کنند.

دو محورعمده مطرح شده در کنگره دوازدهم سازمان مجاهدین انقلاب که در سخنان محمد سلامتی، دبیرکل این تشکل انعکاس یافت، نخست اعلام صریح شرکت در انتخابات و عدم آزمودن راهکارهایی چون تحریم و قهر و  محور دوم این سخنان  شرکت در انتخابات  با هدف "پیروزی  و کسب قدرت سیاسی" و نه صرفا " شرکت " بود.

هرچند اصلاح طلبان از نامیدن خود به نام "دوم خردادی ها" از رسانه ملی گلایه دارند، اما هنوز تعریفی فراتر از "دوم خردادی " از خود ارائه نداده اند و حتی تعریفی جدی هم از خود ندارند و به همین خاطر با بحران "نمایندگی" مواجه هستند،

 محمد سلامتی در بخشی از سخنانش در کنگره سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت : تنها راهی که اصلاح طلبان هم اکنون پیش روی خود دارند تا مسیر را به سمت اصلاح هدایت کنند صرفا انتخابات است. از این رو اصلاح طلبان باید به انتخابات ریاست جمهوری آینده به مثابه فرصتی مغتنم برای پایان دادن به مدیریت موجود و نجات کشور بنگرند؛ اصلاح طلبان باید با هدف پیروزی وارد انتخابات ریاست جمهوری آینده شوند همچنین نباید از انتخاب ها و گزینه هایی که نتیجه طبیعی آن عدم شرکت در انتخابات است استقبال نمایند به عبارتی باید رفتار انتخاباتی خود را به گونه ای سامان دهند که حتمی المقدور ضمن حفظ اصول اصلاح طلبانه صحنه رقابت انتخاباتی را تا دستیابی به پیروزی مدیریت کنند.

دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همچنین مجددا بر حمایت سازمان متبوع خویش از  نامزدی سیدمحمد خاتمی در انتخابات آتی ریاست جمهوری تاکید کرد، در همین راستا، محسن میردامادی دبیرکل حزب مشارکت نیز در اظهار نظری همسو با سلامتی اظهار داشت: ردصلاحیت خاتمی، پایان جمهوری اسلامی امام است.

اما این استراتژی اعلامی از سوی سازمان مجاهدین انقلاب از چند منظر قابل موشکافی است.

اینکه حزب نهادی برای کسب قدرت سیاسی است، فرضی کاملا درست و متین است، اما این فرض درست، هنگامی می تواند محقق شده و در عالم واقع مورد پذیرش قرار گیرد که احزاب نیز نمایندگی خود از بخشی از جامعه را به اثبات رسانده باشند.

واقعیت این است که هرچند اصلاح طلبان از نامیدن خود به نام "دوم خردادی ها" از رسانه ملی گلایه دارند، اما هنوز تعریفی فراتر از "دوم خردادی " از خود ارائه نداده اند و حتی تعریفی جدی هم از خود ندارند و به همین خاطر با بحران "نمایندگی" مواجه هستند، حقیقتا معلوم نیست گروه اصلاح طلبان کدام طبقه اجتماعی-اقتصادی را نمایندگی می کند؛ اصلاح طلبان امروز معمولا در قالب چند حزب و گروه نیمه محفلی هستند که مشخص نیست، کارکرد و قالب "جنبش"  دارند یا صرفا از "ائتلاف احزاب" تشکیل شده اند؟ سازوکارهای درون نظام را قبول دارند یا خیر و چه نوع مرزبندی و فاصله ای با اپوزسیون دارند؟

نکته قابل تامل دیگر نوع نگاه بعضا عجیب و بی سابقه برخی از گروههای اصلاح طلب  با کلیت نظام سیاسی یا حاکمیت است، برخ از اصلاح طلبان به دلایلی که هرگز اعلام نکرده اند، حضور خود در نظام را معادل با "مشروعیت برای نظام" تعریف می کنند.

از یاد بردنی نیست که در اولین سالهای دوره اصلاحات، اصلاح طلبان در رسانه ها و روزنامه های خویش، همواره "  پایگاه 15 درصدی رقبای اصولگرای خود"   را با نیت و قصد تخفیف و تحقیر جایگاه رقب در جامعه تبلیغ می کردند و خود را نماینده اکثریت 85 درصدی جامعه می دانستند، ولی امروز بعد از فروکش کردن هیجانات سیاسی و تجربه ناکامی زنجیره ای در چند دوره انتخابات از سال 1382 به این سو، اصلاح طلبان باید  به خوبی به ارزش و بهای "پایگاه مردمی ثابت"  پی برده باشند ولی نکته جالب این است که هنوز هم تلاشی برای کسب چنین پایگاهی در درون اردوگاه اصلاح طلبان دیده نمی شود.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان یکی از قدیمی ترین و پرسابقه ترین گروههای اصلاح طلب تلاش ویژه ای را برای در دست گرفتن این مدیریت راهبردی انجام می دهد، هرچند که خصلت های خاص و نیمه محفلی این سازمان، مانع مهمی برای پذیرش هژمونی سازمان مجاهدین انقلاب از سوی سایر گروههای اصلاح طلب است

اما چالش دیگری که اصلاح طلبان با آن مواجه هستند، مربوط به چالش خلاءفرماندهی و مدیریت راهبردی اصلاحات می شود که البته بی ارتباط با مشکل نخست آنان( بحران نمایندگی ) نیست.می توان گفت این دو بحران "خلاء فرماندهی-بحران نمایندگی" باعث شده است که اصلاح طلبان  مرتبا به حاشیه بروند.

هرچند بخشی از درگیری ها و اختلافات درون جریان اصلاحات طبیعی است و مربوط به اصل فعالیت سیاسی می شود، اما بخش عمده و اصلی آن مربوط به خلاء فرماندهی و هژمونی در میان اصلاح طلبان است که حتی بعد از قریب به 4 سال از خداحافظی اصلاح طلبان با قوه مجریه و مقننه است.

 البته سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عنوان یکی از قدیمی ترین و پرسابقه ترین گروههای اصلاح طلب تلاش ویژه ای را برای در دست گرفتن این مدیریت راهبردی انجام می دهد، هرچند که خصلت های خاص و نیمه محفلی (و غیر فراگیر) این سازمان، مانع مهمی برای پذیرش هژمونی سازمان مجاهدین انقلاب از سوی سایر گروههای اصلاح طلب است.

این نکته نیز در همین راستا قابل ذکر است که یکی از مصوبات کنگره پیشین سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که سال گدشته تغییر شیوه عضوگیری در سازمان به منظور فراگیرتر شدن آن بود، ولی با نگاهی به یکسال قبل، عملا چنین اتفاقی روی نداد و دلیل این مسئله می تواند همان بحران نمایندگی و عدم جذابیت عضویت در سازمان مجاهدین انقلاب برای فعالان سیاسی باشد.

کد خبر 729989

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha