حسن اسعدي : حكمت متعاليه التقاطي نيست

به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه خبرگزاري "مهر" وي گفت: اصطلاح ، الهيات فلسفي ، در عصر ما "حكمت متعاليه" را به ذهن متيارد مي كند . چنانكه گويي به اين اصطلاح ، فقط در قالب حكمت متعاليه بايد انديشيد اين تبادر ذهني ، بر اثر فراگيري اعتقاد به اصول و نوآوري هاي فلسفي  متفني است كه درحكمت متعاليه ارايه شده است.
دكتر اسعدي افزود: صدر المتالهين ، پس از درك محضر حكما و علماي مشا اشراق ، عرقان و كلام و بحث هاي طولاني با آنها و غورو بررسي عميق در چهار مكتب كلاسيك دوره پيش از مغول (يعني مشايي ، اشراق ، عرفاني و كلامي ) كه به صورگوناگون طي چهار قرن بيش از ملاصدرا به طور گسترده اي بسط يافته بود، اصول حكمت متعاليه را بنيان گذارد.
وي اضافه كرد: ملاصدرا حكمت متعاليه را تحت تاثير القائات مشايين اشراقيون ، عرفا و متكلمان پايه گذاري نكرده وحكمت متعاليه مكتبي التقاط گرا نيست ، بلكه مكتب جديدي است مبتني بر تفسيري از حقايق ، كه ملاصدرا بر اثر بررسي هاي عميق چهار مكتب ياد شده انجام داده ، بر اثر  كشف ، به اصول آن رسيده است و معتقدان به اين مكتب از جمله استاد شهيد مرتضي مطهري اين اصول را استحكام بخشيدند.
دكتر اسعدي اضافه كرد: مي توان گفت: عمده مسئلهاي كه پايه و اساس بسياري از مباحث الهيات فلسفي و در عين حال محل بحث هاي چند صد ساله بوده است ، اعتقاد به اصالت وجودي يا ماهيت انسان است . جان كلام را در اين مبحث مي توان در اين سوال مطرح كرد: مفاض از واجدالوجوده وجود است يا ماهيت ؟ البته مسئله اشتراك معنوي وجود و تشكيك در مراتب يا مظاهر نيز از امهات مباحثي است كه در توحيد ذات ، صفات و افعال واجب الوجود تاثير دارد، ولي چون مسئله اشتراك معنوي از زمان ارسطو مطرح بوده و مورد قبول اكثر حكماست . در حد مبحث اصالت ، پايه و مبنا براي ساير مباحث و نظرات گوناگون فلسفي نيست و اهميتي مانند بحث اصالت وجود ندارد.