باسلام
در مورد مطلب منتشره در مورد اظهارات راجو عبدو نكاتي داشتم كه لازم ديدم متذكر شوم .
در اين مصاحبه نكات ابهام اميز و متناقض زيادي وجود دارد :
اولا: در اين گزارش راجي عبدو كه در اواخر مصاحبه با يقين گفته اين چهار نفر شهيد شده اند. در ابتداي آن مي گويد من شنيدم كه گفتند آنها را كشتند و واقعا عجيب است كه وقتي چهار ايراني كشته شوند و دقيقا فرداي آن روز كشته شدن آنها تبديل به معضلي براي فالانژها مي شود.آن وقت شخصي در جايگاه راجي عبدوحتي جنازه آنها را نمي بيند !!!
ثانيا :عبدو آنجا كه شروع مي كند به نقل قضايا همه چيز را با جزئيات مي گويد ولي در تعريف ريز ماجرا اصلا از شهادت اينها حرفي به ميان نمي آورد وبه همان مختصري كه اول گفته كفايت مي كند. در صورتي كه مهمترين قسمت اين است و اگر قصه واقعيت داشته بايد اين قسمت را با آب و تاب خاصي نقل مي كرد خصوصا اينكه عاملان شهادت احتمالي از دوستان و يا زير دستان وي بودند و در صورت شهادت وي همه اطلاعات را داشته است .
ثالثا : نكته خنده دار اين است كه در صحبت آمده كه مكان دفن احتمالي اين چهار نفر در شهر بيروت است آن وقت وقتي كه عبدو ايرانيها را براي ديدن آنجا برده با كمال تعجب (!) ديده آنجا كارگاه برپا شده آيا اين حرف خنده دارنيست يعني آنها نمي دانستند آنجا كارگاه شده؟ يا آنقدر بي برنامه و ناشي بودند كه لااقل قبل از اينكه با هيئت ايراني بروند خودشان نرفته بودند يك سري بزنند ؟ و يا شايد اين باشد كه قلا اين مكان را شناسايي كرده بودند تا ديگر بحث جنازه ها منتفي شوند و براي اطمينان از اينكه كسي به حرفهاي او در اين مصاحبه شك نكند اين گونه ناشيانه دروغ گفته . يعني زيركانه خبري را داده اند كه نمي شود آن را اثبات كرد:"ايراني ها در مكاني دفن شده اند كه الان تبديل به كارگاه شده." وديگر نمي شود جنازه هاي آنها را پيدا كرد. و اين خود نشان مي دهد خبر ساختگي ست.
رابعا :در كل مصاحبه مساله اين گونه مطرح شده كه هيچ كس محكوم نشود و تقصير به گردن كسي نيفتد و چيزي هم براي پيگيري باقي نماند و اين خود دليل بر ساختگي بودن داستان است.
خامسا: طبق اطلاعات موجود و موثق ايرانيان در زندان فالانژها مدتي اسير بوده و شكنجه شده اند. ( شاهد عيني موجود است) و اين مساله كلا اين داستان را رد مي كند لذا به هيچ كدام از حرفهاي اين شخص نمي شود اعتنا كرد.
سادسا: طبق بعضي از اطلاعات راجو عبدو شخصي بوده كه در قبال دريافت سيصد هزار دلار اين چهار نفر را به اسراييل فروخته.- ( و شروه بثمن بخس دراهم معدوده . سوره يوسف) و اين داستان ساختگي دقيقا قصه اي است كه او را از هر دردسري چه از جانب اسراييل و چه از جانب ايران مثلا براي انتقام حفظ مي كند.
...و همچنين تناقضات ديگري كه در متن موجود است ولي همين قدر براي عدم اعتنا به آن كافي است...
با تشكر
سيد رائد موسوي
نظر شما