پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۴ دی ۱۳۸۷، ۹:۲۸

نقد تئاتر در مهر /

"مجسمه‌های یخی" می‌تواند با نمایش‌های ابزورد خارجی رقابت کند

"مجسمه‌های یخی" می‌تواند با نمایش‌های ابزورد خارجی رقابت کند

مسعود موسوی در جلسه نقد و بررسی نمایش "مجسمه‌های یخی" در خبرگزاری مهر این نمایش را اثری ابزورد و فضامحور توصیف کرد که می‌تواند با نمونه‌های ابزورد خارجی رقابت کند.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش "مجسمه‌های یخی" از جمله‌ آثاری است که این روزها در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته است. نمایش به داستان انسان‌هایی می‌پردازد که منتظر وقوع حادثه‌ای ناگوار هستند، ولی اقدامی برای جلوگیری از این اتفاق نمی‌کنند.

مسعود موسوی کارگردان، داریوش رعیت نویسنده، بهرام سروری‌نژاد و محمد مین‌باشی دو تن از بازیگران "مجسمه‌های یخی" در نشست نقد و بررسی آن در خبرگزاری مهر به ارائه توضیحاتی درباره بخش‌های مختلف اثر پرداختند. گزارش مشروح این نشست از نظر شما می‌گذرد.

* گروه فرهنگ و هنر: "مجسمه‌های یخی" کاری با فضای گروتسک است که در آن مخاطب باید به تلخی اتفاق‌ها و فضای کلی پی ببرد. در مقام کارگردان برای جلوگیری از رفتن کار به سمت طنز سطحی یا لودگی چه تمهیدی در نظر گرفتید؟

ـ موسوی: چون به شیوه گروتسک علاقه دارم و در اکثر کارها آن را رعایت می‌کنم، در زمان تمرین بازیگران را آزاد می‌گذارم تا لحظات را آنگونه که دوست دارند خلق کنند. به این صورت لحظات طنز و سرگرم‌کننده کار خلق می‌شود. ولی امکان دارد در برخی لحظات به سمت لودگی رفته باشد.

در نشستی با بازیگران عمق صحنه را یادآوری می‌کنم و با این نگاه بازیگر شروع به برطرف کردن اشکال‌های نقش و بازی می‌کند. با این حال پیش از آغاز اجراهای نمایش بنده نیز نگاهی کلی به بازی‌ها دارم تا گروتسک کار به خوبی ایجاد شده باشد و مخاطب معنای جملات و تلخی فضای مورد نظر را درک کند.

برای جلوگیری از اینکه تماشاگر تنها با خنده و فضای کمدی سالن را ترک نکند، ترفند‌هایی در اجرا مد نظر قرار دادم. مخاطب به محض ورود به سالن با فضایی سنگین، نورپردازی خاص و جدی بودن بازیگران مواجه می شود که این امر حاکی از جدی بودن کار است.

شخصیتی که من در نمایش ایفا می‌کنم برخلاف دیگر بازی‌ها واقعی است و حتی در انتهای نمایش با جدیترین شکل با مخاطب مواجه می‌شود. سایر بازیگران نیز در این حالت قرار می‌گیرند و به این صورت مخاطب در موقعیت گروتسک سالن را ترک می‌کند. با این ترفند‌ها ما تماشاگر را لحظه به لحظه از خنده‌هایی که داشته جدا و وارد فضای گروتسک کار می‌کنیم.

بازتاب این امر نیز به گونه‌ای بوده که در برخی از اجراها تماشاگر نمی‌خندد و در برخی از اجرا‌ها هم تماشاگر با بخش کمدی کار ارتباط برقرار می‌کند و می‌خندد. از این رو نتیجه می‌گیریم که توانسته‌ایم هر دو وجه کار را حفظ کنیم و تماشاگر بسته به دریافت خود به تماشای "مجسمه‌های یخی" می‌نشیند.

محمد مین‌باشی و مسعود موسوی در صحنه‌ای از نمایش "مجسمه‌های یخی"

* همواره گفته شده بازیگر در زمان اجرا سلطان صحنه است و امکان دارد در برخورد با تماشاگر از حد و مرز تعیین شده برای خود فراتر برود و کار را صرف گرفتن خنده از مخاطب به هر طریقی که شده پیش ببرد.

ـ موسوی: قرارداد نانوشته‌ای میان بنده و بازیگران وجود دارد که بعد از هر اجرا‌ کار را مورد بررسی قرار دهیم. از این طریق اشکالات را برطرف می‌کنیم تا لحظات اضافی کار که بازیگران روی صحنه ایجاد می‌کنند برای اجرای بعدی برطرف و لحظات جدید به دست آمده نیز تقویت و برای اجراهای دیگر حفظ شود.

ـ سروری‌نژاد: همواره سایه موسوی کارگردان با ماست و این باعث می‌شود در بازی پا را فراتر از حد ممکن نگذاریم. البته در برخی مواقع این اتفاق رخ می‌دهد، اما به سرعت توسط خود بازیگر و دیگر بازیگران کنترل می‌شود.

* وقتی بازیگر تلاش کند تماشاگر را بخنداند، مانع این می‌شود که موقعیت‌های ایجادشده مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.

ـ سروی‌نژاد: ما در تمرین به این نتیجه رسیدیم که بازیگر قصد خنداندن تماشاگر را نداشته باشد. وقتی جدی‌ بودن برخی نقش‌ها در کنار نقش‌های فانتزی قرار می‌گیرد، فضایی طنز ایجاد می‌کند که با کنترل این فضا گروتسک کار حفظ می‌شود. معتقدم در نمایش به جایی رسیده‌ایم که جدی بودن بازی‌ها را حفظ کرده‌ایم و در عین داشتن حرکات اغراق‌آمیز به دلیل باور جدی بودن بازی‌ها فضای گروتسک کار ایجاد می‌شود.

ـ مین‌باشی: اولین بار است که با آقای موسوی کار می‌کنم. زمانی که کار را شروع کردیم حس اینکه کار به سمت لودگی و طنز سطحی پیش می‌رود وجود داشت. آقای موسوی دست ما را در بازی‌ها باز گذاشته بود، ولی وقتی کار به سرانجام رسید اضافات بازی‌ها را حذف کرد و در زمان بازبینی بود که برای اولین بار از کار خوشم آمد.

زمان اجرا نیز آقای موسوی بازی‌ها را مد نظر قرار دارد تا کار به سمت طنز سطحی نروذ و از طرفی نیز نقش‌ها سست نباشد. جدی بودن را در نقش‌های طنز بیشتر می‌پسندم، اما نمی‌دانم تا چه حد این موضوع را رعایت کرده‌ام. مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و من تجربه‌ای اینچنین نداشتم، زیرا اگر مرز را رعایت نکنیم کار از دست می‌رود.

* کارهای گروتسک فضامحور است و بازی باید در راستای شکل‌گیری فضا باشد. در حالی که در "مجسمه‌های یخی" برخی بازی‌ها در لحظاتی اغراق‌آمیزتر از حد ممکن است و این سبب می‌شود فضا شکل نگیرد و بیشتر بازی‌ها به چشم می‌خورد.

ـ سروری‌نژاد: این به باور بازیگر بازمی‌گردد و اینکه اگر در لحظه‌ای بازی‌ها اینگونه دیده می‌شود حاکی از آن است که بازیگر در آن لحظه باور جدی بازی کردن و جدی بودن را از دست داده است.

* این را می‌توان به نوعی در دام افتادن بازیگر برای خنده گرفتن از تماشاگر دانست یا نه؟

ـ سروری‌نژاد: نه، گاهی اوقات حتی نخندیدن تماشاگر نیز باعث می‌شود بازیگر نتواند فضا را شکل دهد. وقتی باور داشته باشم که روی دریاچه‌ای یخزده قرار می‌گیرم و با شخصیت‌هایی نظیر مرده برخورد می‌کنم، می‌ترسم. اگر بنده به عنوان بازیگر این لحظه و برخورد را باور کنم حرکاتم در راستای شکل‌گیری فضا خواهد بود و اگر چنین نباشد نشاندهنده آن است که در باورم خللی ایجاد شده است.

ـ موسوی: مدام چند نکته را با بچه‌ها بررسی می‌کردیم و آن این بود که اجرا را فردی نبینند. زیرا قرار است به صورت کلی مفهومی را به مخاطب القا کنیم. بارها صحبت شد و حتی نقد‌هایی را به دوستان نشان دادم که در آن به برخی بازی‌های اغراق‌‌آمیز اشاره شده بود. این نشانگر درک مخاطب و آگاه بودن وی است، از این رو نباید روی صحنه ریسک کرد.

نکته دیگر روزمره نشدن قراردادهایمان بود تا هر اجرا مانند اولین روز باشد. ضمن اینکه خط‌کشی‌های کار مشخص و ساختار متن به گونه‌ای است که در لحظاتی گروتسک شکل می‌گیرد. همواره مواظب بودم بازی‌ها و کار به سمت کمدی سطحی و لودگی نرود. این اتفاق نظیر کار قبلی من "اگه یه روز صبح..." بود که سعی کردم فضای گروتسک به درستی ایجاد و نشان داده شود.

ـ مین‌باشی: اگر بازیگر مرز بازی را رعایت نکند فضا از بین می‌رود ولی نمی‌دانم چه زمانی این مرزبندی از بین می‌رود. مدت‌هاست دنبال این هستم که دلیل این امر را پیدا کنم. شاید طبق گفته سروری‌نژاد باورپذیری بازیگر در آن لحظه از بین می‌رود. متن، شیوه اجرایی و میزانسن‌ها باعث شده کار سخت باشد.

ـ موسوی: فکر کنم زمانی این اتفاق می‌افتد که بازیگر خود را روی صحنه کارگردانی کند و قراردادهای قبل و بعد بازی خود را در نظر نگیرد و چینش کار را از بین‌ ببرد. بازیگر باید روی صحنه به چینش کارگردان وفادار باشد. در این صورت است که فضا به درستی و یکدست شکل می‌گیرد.

* چه تغییراتی در متن اصلی نمایشنامه رخ داد و تا چه حد فضای موجود در اجرا در متن اثر نیز وجود داشت؟

ـ موسوی: بار اول متن جذبم نکرد و بعد از مدتی با دوباره خواندن آن با اثر ارتباط برقرار کردم و حال مدعی هستم "مجسمه‌های یخی" به عنوان یک ابزورد ایرانی قابل رقابت با آثار خارجی است. شخصیت‌های زیادی در کار بودند و در نهایت تعداد آنها را کم کردم، زیرا معتقد بودم تعدد شخصیت باعث می‌شد فرصت پرداختن به همه را نداشته باشم. کارگردان دنبال موجز بودن کار است و معتقدم چیزی که متن می‌گوید یک سوم چیزی است که کارگردان با اجرای خود بیان می‌کند.

ـ رعیت: با تعریف ابزورد بودن کار موافق نیستم، زیرا معتقدم "مجسمه‌های یخی" شاخصه‌های ابزورد بودن را به صورت کامل ندارد. در زمان نگارش متن بیشتر به لحاظ تکنیک وامدار برشت بودم. حتی شاید وامدار کسانی بودم که به تئاتر ارتباطی ندارند. نظیر کارلوس کاستاندا و دون خوآن که سبک نگارش این آثار روی من تأثیرگذار بود.

این اولین نمایشنامه‌ام بود که حدود 15 سال پیش نوشتم و از این رو بیشتر تفکر بر نگارش آن حاکم بود تا تکنیک نگارش. البته بعد‌ها اثر به بلوغ رسید. در کار نوعی آنارشیسم پنهان وجود دارد که آن را دوست دارم. یعنی در عین دیده شدن یک بی‌نظمی، نظمی در اثر و روابط وجود دارد. از دید کارگردانی با حذف شخصیت‌ها با آقای موسوی موافقم، چون باید این کار در سالن و فضای اجرایی مد نظر درمی‌آمد.

اما در متن اصلی بازی‌های کلامی وجود داشت که در مقام نویسنده آنها را دوست داشتم که به جای دیگری منجر می‌شد نظیر آثار یونسکو که آدم‌ها پشت صحبت‌های خود پنهان می‌شوند. در آن زمان که دوران کارآموزی من بود مقداری وامدار یونسکو، برشت، بکت، آدامف، فریش و دورنمات بودم. در تمرین‌ها یکی از بازیگران با نقش خود مشکل داشت که به او پیشنهاد دادم یکی از نمایشنامه‌های دورنمات و شخصیت مورد نظر آن را مطالعه کند که برایش مؤثر بود.

کاری که موسوی اجرا کرده در درجه اول سرگرم‌کننده است. تئاتر اگر سرگرم‌کننده نباشد مخاطب نخواهد داشت. من با تئاتر‌های روشنفکری که به مخاطب فکر نمی‌کنند ارتباط برقرار نمی‌کنم. اگر به تماشای "مجسمه‌های یخی" می‌نشینم در مقام یک تماشاگر از آن لذت می‌برم. در آثار من فضای طنز وجود دارد که البته با فکاهی بودن متفاوت است. زیرا فضای طنز، تلخی و گزندگی را در خود همراه دارد.

"مجسمه‌های یخی" یک نوع تفکر تلخ و مرگ‌اندیشی دارد و برای انتقال این تفکر نیاز به فضایی طنز یا سرگرم‌کننده است. بحث این است که مخاطب بعد از ترک سالن با لحظه ورود خود متفاوت باشد. این درست که مخاطب می‌خندد ولی با اندیشه از سالن می‌رود. کار موسوی سخت و مانند قدم زدن روی لبه تیغ است که در یکسو مضحکه و در سوی دیگر اجرای روشنفکری بی‌روح وجود دارد. یک دریاچه یخ‌بسته امکان بازی‌های خاص و حتی امکانات طراحی صحنه را در اختیار قرار نمی‌دهد، ولی با تمام این سختی‌ها اثر اجرایی چکیده خوبی از متن اصلی است که البته کم و کاستی‌هایی در قسمت‌های ادبی و طنز کلامی خود دارد.

ـ موسوی: زمان انتخاب بازیگر متن را به تعداد 40 نسخه تهیه و برای بازیگران مختلف نظیر شهره سلطانی و پرستو گلستانی ارسال کردیم. ولی همه آنها در جواب گفتند چیزی از متن نفهمیده‌اند و در نتیجه مایل به ریسک کردن و حضور در این نمایش نیستند. معتقد بودند کار اجازه بازی به آنها نمی‌دهد.

خوشحالم این متن به اجرا رسید و دوستان دیدند که بازی‌ها جای دیده شدن دارند. ما انتهای نمایش را در انواع مختلف شکل دادیم ولی مورد پسند بنده نبود، زیرا معتقدم اصل اتفاق و خاستگاه نمایش در پنج دقیقه آخر آن است و به نظر بنده بهترین لحظه کارگردانی و نمایشنامه همان لحظات پایانی است.

* در طراحی صحنه تمهیدی در نظر گرفته شده که پشت صحنه در مقابل دیدگان تماشاگر و مخاطب شاهد آماده شدن بازیگران برای حضور در صحنه است. اما در بخشی دو بازیگر وارد سالن می‌شوند و روی صندلی‌های مرز صحنه و پشت صحنه قرار می‌گیرند. این ورود همگونی مناسبی با سایر حضور‌ها ندارد.

ـ موسوی: افرادی که وارد می‌شوند مسئولان آسایشگاه هستند و به نوعی همزادپنداری زندگی بیرونی و برای مخاطب تداعی‌کننده این است که این افراد از دنیای بیرون وارد نمایش می‌شوند. به این صورت تماشاگر به یک همزادپنداری می‌رسد.  در برخی آثار نیز بازیگران از میان مخاطبان وارد صحنه می‌شوند. البته نمی‌دانم تا چه حد این ورود و استفاده از در کارگاه نمایش برای مخاطب معنی داشته و باعث همزادپنداری وی شده است.

* چرا این متن بعد از 15 سال به صحنه رفت؟

ـ رعیت: این اثر 15 سال پیش نوشته شد ولی می‌بینیم هنوز بیات نشده و قابلیت اجرا و جذب تماشاگر را دارد. متأسفانه سیستم موجود برای اجرای آثار تئاتر زیاد مناسب نیست و این باعث می‌شود برخی نویسندگان و کارگردان‌ها نتوانند هر سال به راحتی به حرفه و کار خود بپردازند. این در حالی است که سابقه کار و فعالیت آنها حاکی از آن است که حق یک اجرا در سال را دارند. برخی اوقات نیز فعالیت در تلویزیون ملاک ارزشگذاری روی کار و عوامل کار به حساب می‌آید.

در صورتی که برخی زندگی خود را وقف تئاتر کرده‌اند. ضمن اینکه برخی کارها با استفاده از چهر‌های مطرح کاری در سطح پائین را به صحنه می‌برند و امکانات و سالن خوب را در اختیار می‌گیرند. متأسفانه تمام تئاتر کشور به تئاتر شهر ختم می‌شود و کمبود سالن باعث شده حتی برخی دوستان برای گرفتن اجرا باعث کنار رفتن همکاران خود ‌شوند. از این رو بنده خود را کنار کشیده‌ام تا کمتر درگیر این مسائل و اتفاقات باشم.

ـ موسوی: ما مشکلات زیادی در تئاتر کشور داریم و مشخص نیست چه کسی حرفه‌ای و چه کسی غیرحرفه‌ای است. کارگردانی را می‌شناسم که در پنج سال 26 اجرا داشته است. معتقدم ملاک حرفه‌ای بودن در تئاتر علمی بودن یا عملکرد حرفه‌ای است. بنده مدرس دانشگاه هستم و 35 سال است بازی و کارگردانی می‌کنم و سه دوره در هیئت مدیره انجمن کارگردانان خانه تئاتر حضور دارم. با این وجود از سال 75 تا امسال تنها سه بار فرصت اجرا داشته‌ام.

اولین بار سال 79 و اجرای نمایش "زندگی چیز خوبیه" در سالن شماره دو مجموعه تئاتر شهر بود. دومین بار سال 84 اجرای "کابوس خیابان هفدهم" همزمان با اجرای آقای سهراب سلیمی و بار سوم نیز سال 87 در خانه کوچک نمایش بود. متوجه این ملاک‌ها نمی‌شوم و نمی‌دانم چگونه قادر خواهم بود در سال یک نمایش را به صحنه ببرم.

کارگاه نمایش 37 صندلی دارد و در زمان اعلام آمار تماشاگر با اینکه سالن پر می‌شود در نهایت تعداد مخاطبان به یکهزار و 200 نفر می‌رسد. از این رو دوستان مغرض نیز اعلام می‌کنند کار بنده تنها این میزان تماشاگر داشته و به پر بودن سالن توجه نمی‌کنند. در صورتی که اگر سالن سایه یا چهارسو را داشتم بیش از این تماشاگر جذب می‌کردم.

ـ سروری‌نژاد: من از 69 تا به حال در تئاتر هستم. از 76 تا 83 هر سال در تئاتر فعالیت می‌کردم و از آن پس در رادیو بیشتر فعالیت دارم. زمان فعالیت ما موضوع قراردادها زیاد جدی نبود ولی حالا گفته می‌شود باید تعداد کارها تا حدی باشد که دستمزد بیشتر بگیریم. این در حالی است که بنده سال‌ها در تئاتر حرفه‌ای فعالیت کرده‌ام و با این وجود تنها 50 درصد به دستمزدم اضافه شده، در صورتی که طبق شیوه‌نامه اداره کل هنرهای نمایشی و میزان تحصیلات و سنوات باید میزان افزایش بیش از این باشد.

*****

نمایش "مجسمه‌های یخی" با حضور دلارا نوشین، بهرام سروری‌نژاد، سمیه شوقی، مسعود موسوی، محمد مین‌باشی، رسول نقوی، خیام وقار کاشانی، پرستو کرمی، رضا مقصودی و عبدالرضا فریدزاده هر روز جز شنبه‌ها ساعت 19 در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر اجرا می‌شود.

کد خبر 810654

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha