جليل فخرايي ، شعري كه هفته اي سه بار دياليز مي شود

جليل فخرايي - شاعر و روزنامه نگار معاصر دربين جوانان و شاعران نسل سوم انقلاب اسلامي ، نامي آشناست.
آغاز به كار حرفه اي او در حوزه مطبوعات و روزنامه نگاري از صفحه ادبيات روزنامه اطلاعات ( به صورت حق التحريري ) ، ماهنامه اميد انقلاب - ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ، پاسدار اسلام ، آشنا ، نهال انقلاب و ... رقم خورد.
به گزارش خبرنگار ادبي " مهر" اصالت اين شاعر و روزنامه نگار به مشهد مقدس برمي گردد.
سفر به مشهد مقدس براي همه آنهايي كه دل به حلقه اهل بيت ( ع ) دارند و از اقيانوس محبت و فضل كبريايي شان ، جامي بر مي گيرند ، همواره شيرين  وخاطره بر انگيز است ، اما هنگامي كه شيريني وصل احساس مي شود و لطف امام رضا ( ع ) را علاوه بر ديده دل - با چشم سر نيز مي بيني ، هيچگاه حاضر نمي شوي كه طعم ماندگارو حلاوت انگيز حضور در مشهد را با چيز ديگري عوض كني .
جليل فخرايي - كه شعرهاي متعددي براي اهل بيت ( ع ) و رهروان آنان يعني رزمندگان هشت سال دفاع مقدس سروده است ، اينك در جوار بارگاه قدسي علي ابن موسي الرضا ( ع ) به بهبودي و شفا اميد بسته است.
اين شاعر و روزنامه نگار ، هر دو كليه اش را از دست داده است و چند ماه است كه با انجام عمل دياليز روزگار مي گذراند.
با او مشغول صحبت مي شويم ، در مورد وضعيت فعلي زندگي اش ، كارش ، منبع درآمدش ، آثار جديدش ، خانواده اش ، دردش ، هزينه هاي هنگفت درمانش و ... !
فخرايي سكوت مي كند ، فقط سكوت ! نگاه توكل آميزش به آفاق ، خبر از قوت قلب ، اتكا به حق  مي دهد .
همسرش مي گويد : فخرايي صبورانه درد مي كشد و درعين جواني زمينگير ، تنها وغمگين شده است ، اما هنوز پرخروش و اميدوار است ، درست مانند برخي ازشعرهايش  ،  شعرهايي كه براي بچه هاي مظلوم و دردكشيده سالهاي دفاع مقدس سروده است .
 

فخرايي صبورانه درد مي كشد و درعين جواني زمينگير ، تنها وغمگين شده است ، اما هنوز پرخروش و اميدوار است ، درست مانند برخي ازشعرهايش  ،  شعرهايي كه براي بچه هاي مظلوم و دردكشيده سالهاي دفاع مقدس سروده است .

اين شاعر و روزنامه نگار كه سالهاي نوجواني اش را در جبهه ها گذرانده و تكه هايي از سالهاي رزم او و همسنگرانش را مي توان درعكس هاي يادگاري اش يافت ،  هفته اي سه باربايد تحت عمل دياليز قرار بگيرد ، كليه هايش هر دو از كار افتاده اند....  
به گفته خانواده فخرايي ، وي دراين اواخر در شركتي وابسته به شهرداري خراسان ( شركت گلشن توس )  مشغول به كار بوده است و با بروز علائم بيماري و بستري شدن در بيمارستان و ... رفته رفته حضورش در شركت كمرنگ شده است تا امروز كه رابطه  وي كاملا قطع  گرديده  است.   
همسر اين شاعر و روزنامه نگار درادامه صحبت هاي خود تصريح مي كند : فخرايي ليسانسيه فلسفه غرب است و در اين مدت براي اشتغال وي به هر دري كه زده ايم ، پاسخ مثبتي دريافت نكرده ايم ، همه مي گويند كه مدرك تحصيلي وي با كار ما همخواني ندارد! 
وي مي افزايد : شهرداري و شوراي شهر مشهد با توجه به توانمندي هاي فرهنگي و سوابق كاري فخرايي به ما وعده دادند تا حداقل با وي قراردادي بسته شود ، اما اكنون مطالب ديگري را طرح مي كنند ،  جليل فخرايي به كار پاره وقت با حقوق كم نيز رضايت داد اما آنها قبول نكردند ، در صورتي كه ما به هيچ عنوان تقاضاي كمك مالي و بلاعوض نكرديم ... انتظار ما استفاده از يك نيروي فرهنگي است .
همسر فخرايي مي گويد : در ادامه اين وضعيت نامناسب ، فشارهاي روزمره اقتصادي ، دغدغه هاي زندگي و .... يك روز متوجه بيماري جليل شديم و نهايتا كار به اينجا كشيد ، زيرا فخرايي ناملايمات زيادي را تحمل كرد.
جليل فخرايي داراي همسر و يك فرزند دختر به نام " كيميا " ست ، وي در حال حاضر در مشهد اجاره نشين است و با هيچ يك از موسسات دولتي و خصوصي از لحاظ شغلي مرتبط نيست.

***

وي اظهار مي دارد : حالا براي پيوند كليه هاي جليل فخرايي ، پزشكان مبلغي معادل ده  ميليون تومان پيشنهاد كرده اند ، اما در اين باره هرگاه با جليل فخرايي صحبت كرده ايم ، چيزي نمي گويد ، برافروخته مي شود و رنج سالها دويدن به دنبال شغل ، در صورتش هويدا مي شود ، چه بايد كرد؟ مي ترسم در عين جواني ، با " كيميا " ي سه ساله اي  كه به بهبودي پدرش اميدوار است ، گريه مي كند ، نمي تواند پدرش را روي تخت بيمارستان ببيند و ...


جليل فخرايي از سه نگاه : 

علي رضا قزوه : اين شاعر جوان ( فخرايي ) كه البته عارضه كمي بي موقع به سراغش آمده ، نيازمند درمان است ، او با همين سن و سال اندك ، زحمات زيادي را در حوزه ادبيات به جان خريده است. خوشبختانه عمل پيوند كليه در كشور ما با موفقيت توام بوده  است ، اميدوارم هرچه زودتر به وضعيت وخيم وي پايان داده شود. 


پرويز بيگي حبيب آبادي : جليل فخرايي را از مجله اميد انقلاب و حضور تاثيرگذارش در كنگره هاي شعر دفاع مقدس در استانهاي كشور مي شناسم ، شاعري دردآشنا و صبور است.


اميرعلي مصدق : كاش بنياد و موسسه اي با همكاري شاعران و نويسندگان و كمك دولت تشكيل مي شد تا در مواقعي مانند امروز كه نخبگان شعر و فرهنگ مانند تيمور ترنج ، جليل فخرايي و ديگر كساني كه به خاطر بيماري و اقدام ديرهنگام آنها در درمان به خاطر ضعف شديد مالي دچار مشكل مي شوند ، كاري قابل قبول انجام بگيرد ، به اعتقاد من در مورد جليل فخرايي ، تا دير نشده ، بايد كاري كرد...