پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۱۳ خرداد ۱۳۸۳، ۱۴:۱۴

روايت ولايت از رحلت آفتاب (3)

خدا مي داند كه در آن شب و صبح شنبه بر ما چه گذشت

حضرت آيت الله خامنه اي مد ظله العالي : آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسؤوليت، بر دوش بنده‏ى كوچك ضعيف حقير گذاشته شد، براى خود من حتى يك لحظه و يك آن از آنات گذشته‏ى زندگى، متوقع و منتظر نبود.

 اگر كسى تصور كند كه در طول دوران مبارزه و بعدا در طول دوران انقلاب و مسؤوليت رياست قوه‏ى اجرايى، حتى يك لحظه در ذهن خودم خطور مى‏دادم كه اين مسؤوليت‏ به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه كرده است. من، هميشه خودم را نه فقط از اين منصب بسيار خطير و مهم، بلكه حتى از مناصبى كه به مراتب پايينتر از اين منصب بوده است - مثل رياست جمهورى و ديگر مسؤوليتهايى كه در طول انقلاب داشتم - كوچكتر مى‏دانستم.  

يك وقتى خدمت امام قدس سره اين نكته را عرض كردم كه گاهى نام من در رديف بعضى از آقايان آورده مى‏شود، در حالى كه در رديف آنها نيستم و من يك آدم كوچك و بسيار معمولى هستم. نه اين كه بخواهم تعارف كنم، الان هم همان اعتقاد را دارم. بنابراين، چنين معنايى اصلاً متصور نبود.  

البته در آن ساعات بسيار حساسى كه سخت‏ترين ساعات عمرمان را گذرانديم و خدا مى‏داند كه در آن شب و صبح شنبه چه بر ما گذشت، برادرها از روى مسؤوليت و احساس وظيفه، با فشردگى تمام، فكر و تلاش مى‏كردند كه چگونه قضايا را جمع و جور كنند، مكرر از من به عنوان عضو شوراى رهبرى اسم مى‏آوردند، كه البته در ذهن خودم آن را رد مى‏كردم، اگر چه به نحو يك احتمال برايم مطرح مى‏شد كه شايد واقعاً اين مسؤوليت را به من متوجه كنند.  

در همان موقع، به خدا پناه بردم و روز شنبه، قبل از تشكيل مجلس خبرگان، با تضرع و توجه و التماس، به خداى متعال عرض كردم: پروردگارا! تو كه مدبّر و مقدّر امور هستى، چون ممكن است ‏به عنوان عضوى از مجموعه‏ى شوراى رهبرى، اين مسؤوليت متوجه من شود، خواهش مى‏كنم اگر اين كار ممكن است اندكى براى دين و آخرت من زيان داشته باشد، طورى ترتيب كار را بده كه چنين وضعيتى پيش نيايد. واقعاً از ته دل مى‏خواستم كه اين مسؤوليت متوجه من نشود.  

بالاخره در مجلس خبرگان، بحثهايى پيش آمد و حرفهايى زده شد كه نهايتاً به اين انتخاب منتهى شد. در همان مجلس، كوشش و تلاش و استدلال و بحث كردم تا اين كار انجام نگيرد، ولى انجام گرفت و اين مرحله گذشت.  

من، همين الان خودم را يك طلبه‏ى معمولى و بدون برجستگى و امتيازى خاص مى‏دانم، نه فقط براى اين شغل با عظمت و مسؤوليت ‏بزرگ، بلكه - همان‏طور كه صادقانه گفتم - براى مسؤوليتهاى به مراتب كوچكتر از آن، مثل رياست جمهورى و كارهاى ديگرى كه در طول اين ده سال داشتم. اما حالا كه اين بار را روى دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت، آن چنان كه خداى متعال به پيامبرانش توصيه فرمود: «خُذها بِقوّة‏»(1).  

براى اين مسؤوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مى‏كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم اين مسؤوليت را در حد وسع خودم - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوت و حفظ شان والاى اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم. اين، تكليف من است كه اميدوارم ان شاء الله شمول لطف و ترحم الهى و دعاى ولى عصر (عج) و مؤمنين صالح باشم.

 

1- سوره‏ى اعراف، آيه‏ى 145. 

منبع : حديث ولايت، ج اول، صفحه‏هاى 182 و 183. 

کد خبر 83387

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha