روزنامه توسعه در سرمقاله امروز (21 خرداد 1383)خود با عنوان مثلث اروپا و بازي هاي دوگانه سياسي مي نويسد:
اقدام كشورهاي انگليس ، آلمان و فرانسه درتهيه قطعنامه اي كه طي آن ايران به دليل آنچه عدم همكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي خوانده شده مورد انتقاد قرار گرفته است، شگفتي محافل سياسي به ويژه در ايران را بر انگيخته است. اين كشورها كه به دليل همكاري هايشان به ويژه درعرصه هاي اقتصادي و عمدتا در مورد مسائل خاورميانه و در ارتباط با ايران به مثلث اروپا معروف شده اند ، در اين قطعنامه برخلاف مواضع قبلي خود كه حاكي از تاييد اقدامات ايران درهمكاري با آژانس بين المللي انرژي اتمي بود، ضمن اين كه خواستار ادامه همكاري هاي بين المللي با ايران شده اند ، جمهوري اسلامي ايران را به خاطر آنچه به زعم آنها ندادن گزارش كامل و شفاف درمورد فعاليت هاي هسته اي به آژانس بين المللي است شديدا مورد انتقاد قرار داده اند.
اين رفتار دوگانه مثلث اروپا ، اگر چه با توجه به سياست هاي قبلي آنان در قبال ايران كه مي توان آن را به زبان عاميانه " دو دوزه" بازي سياسي ناميد، چندان عجيب به نظر نمي رسد اما در شرايطي كه قرار است يك گروه از صاحبنظران حقوق بشر اتحاديه اروپا هفته آينده چهارمين دور گفتگوهاي اتحاديه اروپا با ايران را در زمينه حقوق بشر و رفع ابهامات موجود در اين زمينه آغاز كنند غيرمنتظره است. در اين حال با نگاهي به اظهارات " كنت بريل" سفير و نماينده آمريكا در سازمان بين المللي انرژي اتمي كه هفته گذشته ايران را متهم به فريبكاري و پنهان داشتن برنامه هاي خود براي توليد سلاح هاي هسته اي كرده بود مي توان موضع گيري اخير سه كشور اروپايي را در مورد برنامه هاي هسته اي ايران با تامل بيشتري مورد بررسي قرارداد .
به نظر مي رسد كشورهاي فرانسه ، آلمان و انگليس كه به رغم برخي از مخالفتهايي كه مخصوصا از سوي آلمان و فرانسه در مورد سياست هاي كاخ سفيد در خاورميانه ابراز شده است، با تنظيم قطعنامه اخير سعي كرده اند چندين گام خود را به واشنگتن نزديك تر كنند و اين در حالي است كه به گمان آنها اينك وقت آن است كه در تقسيم غنايمي كه آمريكا در حمله به عراق نصيب خود كرده است ، با ايالات متحده شريك شوند.
در عين حال اين سه كشور اروپايي كه در صدر جدول شركاي اقتصادي ايران قرار دارند سعي دارند ضمن هم سويي با سياست هاي آمريكا ، موقعيت خود را در ايران نيز از دست ندهند و به همين دليل در قطعنامه تنظيم شده ضمن انتقاد شديد ازايران ، خواستار ادامه همكاري هاي بين المللي در ايران شده اند . اجراي چنين سياستي از سوي مثلت اروپا ، اين واقعيت را براي چندمين بار به ما ياد آوري مي كند كه اين سه كشور بيش از هر چيز در عرصه سياست خارجي به تامين منافع خود مي انديشند و بنابراين نمي توانند چندان قابل اعتماد به حساب بيايند و دستگاه سياست خارجي ايران بايد با توجه به همين رفتارهاي دوگانه درتنظيم روابط خود با اين سه كشور جانب احتياط را حفظ كند.
به هر حال آنچه مسلم است، مثلث اروپا و آمريكايي ها در سياست خارجي خود بيش از هر چيز به تامين منافع خود مي انديشند و موضع گيري هاي آنها نيز مبتني بر همين اصلاحات ، با اين تفاوت كه آمريكا يي ها بر پايه اخلاق سنيت و شخصيت " كابويي" خود رفتارشان مبتني بر زور و اسلحه و تهديد است و سه كشور اروپايي سعي مي كنند با بازي هاي سياسي منافع خود را تامين كنند و در نهايت هر دو به يك اندازه مي توانند براي ما خطرناك باشند.
روزنامه فرهنگ آشتي نيز در سرمقاله خود با عنوان "اروپا سرمست از حاكميت دوگانه ايران" به قلم هومان دورانديش مي نويسد:
ماجراي فعاليت هاي هسته اي ايران ، پس از گذشت يك سال ، ديگر امروز به داستان كشدار و اندوه باري تبديل شده كه براي افكار عمومي ايرانيان بيش از آن كه سوال پرور باشد، ملال آور است.
قطعنامه پيشنهادي كشورهاي آلمان ، فرانسه و انگلستان در آستانه نشست شوراي حكام در حالي صادر مي شود كه اتحاديه اروپا در يك سال گذشته اين پرونده را به بارزترين شكلي دستمايه اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران ساخته است. جهان غرب در كليت خود در قبال پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران استراتژي واحد و تاكتيكي دوگانه دارد. به عبارت ديگر غربي ها با احساس خطر از امكان دستيابي ايران به سلاح هاي هسته اي در صدد ممانعت از تحقق چنين امري هستند و در اين راستا سياستي را اتخاذ كرده اند كه در دو فاز اعمال مي شود ؛ اتحاديه اروپا عمدتا با استفاده از سياست "گفت و گو" و ايالات متحده آمريكا صرفا با تكيه بر "تهديد" در تلاش براي مهار كردن ايران هستند.
بسياري از عالمان سياست ، سياست خارجي را ادامه سياست داخلي مي دانند. اين قول حداقل در باب سياست خارجي ايران در سال هاي اخير صادق است. در ايران پس از دوم خرداد، بروز پديده حاكميت دوگانه باعث شد تا سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نيز سياستي دوگانه شود. بدين معنا كه اصلاح طلبان از تنش زدايي دم مي زدند ولي محافظه كاران با ادبياتي صحبت مي كردند كه مدلولي جز تنش زايي نداشت. اين وضعيت كه در حال حاضر نيز حاكم است، شرايطي را پديد آورده كه في المثل نايب رييسان مجلس ششم هر دو بر اين باور بودند كه اصولا فناوري هسته اي ايران در شرايط كنوني چندان اهمتيي ندارد و بنابراين چالش با جهان غرب بر سر اين موضوع در خدمت منافع ايران نيست. پذيرش دير هنگام پروتكل الحاقي ، پس از ماهها مشاجره ميان اصلاح طلبان و محافظه كاران به خوبي نشان دهنده حاكميت دوگانه مورد بحث است. چنين وضعيتي را كمتر عالمي در حوزه سياست به عنوان مصداقي از حاكميت دوگانه كاركردي مي داند. با اين حال اين وضعيت منجر به بروز دوگانگي در سياست جمهوري اسلامي در قبال پرونده فعاليت هاي هسته اي ايران نشده است؛ چرا كه حكمت ايران در نهايت پروتكل الحاقي را پذيرفت وبا تن دادن به بازرسي ها و ارايه گزارش به آژانس بين المللي انرژي اتمي ، سياست واحدي را در اين زمينه اتخاذ كرد. اما اين سياست يگانه در شرايطي كه مسبوق به حاكميت دوگانه غير كاركردي است. راه را بر جهان غرب باز مي كند تا با فراغ بال بيشتري جمهوري اسلامي ايران را تحت فشار قرار دهد. به عبارت ديگر جهان غرب با مفروض گرفتن اين نكته كه مشروعيت اصلاح طلبان و محافظه كاران در داخل ايران تضعيف شده است، جسورانه تر از سال هاي آغازين جنبش اصلاحات در ايران، دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را به بازي مي گيرد. از سويي ديگر پذيرش پروتكل الحاقي از جانب جمهوري اسلامي ايران را نمي توان اقدامي برآمده از سياست تنش زدايي دانست؛ چرا كه اولا اين سياست همواره مورد اعتراض كساني بود كه دولت اتمي را در طول هفت سال گذشته با بحران هاي متعدد مواجه ساختند و سرانجام با عملكرد خود باعث شكست اصلاحات در ايران شدند، ثانيا اگر بنا بود اين پذيرش در راستاي سياست تنش زدايي باشد، مي بايست خصلتي فاعلانه - و نه انفعالي - به خود مي گرفت . خصلت انفعالي اين قبول و تمكين چيزي نبود كه از ديد تيزبين سياستمداران كار كشته جهان غرب مخفي بماند.
بنابراين مي توان گفت به رغم اين كه پس از امضاي پروتكل الحاقي ، خاتمي به صراحت بيرون آمدن ايران از گوشه رينگ را اعلام كرد ولي ظاهرا دولتمردان غربي چندان با رييس جمهور نكته پرداز ايران موافق نيستند و هنوز خود را در مقام بوكسوري مي بينند كه حريف را گوشه رينگ به دام انداخته است. همنوايي اتحاديه اروپا با شوراي همكاري خليج فارس در ماجراي جزاير مورد اختلاف ايران و امارات ، بيش از آنكه ناشي از دلسوزي اروپا براي امارات باشد نشانه اعمال فشار بر ايران در آستانه تشكيل اجلاس شوراي حكام است.
قطعنامه پيشنهادي اخير آلمان ، انگلستان و فرانسه نيز دقيقا ناشي از اعتماد به نفسي است كه در نتيجه روند تحولات داخلي ايران نصيب اتحاديه اروپا شده است. بديهي است كه ايران براي خارج شدن از گوشه رينگ در حوزه سياست خارجي نياز به بازسازي سياست داخلي دارد. اما آيا در شرايط كنوني چنين چشم اندازي در سياست داخلي جمهوري اسلامي ايران وجود دارد؟
روزنامه شرق نيز در سرمقاله اي با عنوان "سياست خريد وقت " به قلم مهران كرمي مي نويسد:
شمارش معكوس براى برگزارى جلسه كارى شوراى حكام آژانس درباره ايران به عدد چهار رسيده است. هر چند كه محمد البرادعى در اظهارات اوليه اش پس از دريافت گزارش ايران به آژانس، از همكارى خوب تهران تشكر كرد، اما انتشار غيررسمى بخش هايى از اين گزارش و سپس انتشار بيانيه شديداللحن پيشنهادى سه كشور آلمان، فرانسه و بريتانيا كه ايران را به سبب پنهان كارى و همكارى ناقص با آژانس سرزنش كرده اند، گوياى آن است كه در چند روز آينده بر حجم تبليغات درباره اين پرونده افزايش مى يابد و نتيجه نشست نيز چيزى نخواهد بود كه پيشتر حسن روحانى و كمال خرازى وعده آن را داده بودند. اين سه كشور نقطه قوت ايران در تعامل با آژانس بودند و حتى پروتكل الحاقى نيز با پا درميانى آنها به امضاى ايران رسيد.
در سايه قول هايى كه اين سه به ايران داده بودند، تهران نتوانست گروه كارى كشورهاى جهان سوم را فعال كند و آراى لازم را براى تعديل موضع گيرى نهايى شوراى حكام به دست آورد.
اما شرايط بعداً به گونه اى پيش رفت كه در اجلاس اسفند ماه، برلين، لندن و پاريس موضع انتقادى ترى در قبال نحوه همكارى ايران با آژانس در پيش گرفتند و به نظر مى رسد در اجلاس آينده با صراحت و شدت بيشترى از ايران انتقاد كنند تا آنجا كه آمريكا نيز به طور ضمنى از موضع اين سه حمايت مى كند و چندان اصرارى بر كشاندن پرونده به شوراى امنيت سازمان ملى نمى ورزد.
اگر ايران در همكارى اش با آژانس بين المللى انرژى اتمى سياست خريد وقت را در پيش گرفته باشد، در صورت نرفتن پرونده به شوراى امنيت، مى توان گفت كه سياست ايران موفقيت آميز بوده است. اما متوليان امر بعيد است چنين نظرى داشته باشند.
آنها حداقل در سياست اعلامى خود خواهان بسته شدن پرونده در كوتاه ترين زمان هستند. در همين حال انتقاد «سه بزرگ» اروپايى در چارچوب قطعنامه پيشنهادى براى اجلاس قريب الوقوع شوراى حكام را نيز مى توان بخشى از تبانى ايران و اروپا براى در اقليت قرار دادن گروه راديكال شوراى حكام به رهبرى آمريكا قلمداد كرد. در چنين صورتى هم مى توان اميدوار بود كه به درازا كشيدن سير بررسى پرونده ايران پايانى مطلوب بيابد.
اما قطعنامه انتقادآميز آلمان، فرانسه و انگليس مى تواند پرده از اين واقعيت نيز بردارد كه آنها هم كه تاكنون ميدان دارى كرده و عمدتاً منافع ايران را در تعامل با آژانس لحاظ كرده اند، از به درازا كشيدن پرونده خسته شده و به اصطلاح به سيم آخر زده اند.
اين احتمال بدترين حالت براى ايران و بهترين موقعيت براى رقيب اصلى آن در پيگيرى برنامه غنى سازى اورانيوم است. در خوش بينانه ترين حالت، به درازا كشيدن مناقشه موجب تكرار اتهامات و افزايش حجم تبليغات درباره ميزان توانايى هسته اى ايران و ادعاى تلاش براى ساخت سلاح هاى كشتارجمعى مى شود.
اما در حالت بدبينانه مى تواند زمينه مشروعيت بين المللى تدبير تاسيسات هسته اى ايران را به هدفى براى ماجراجويى هاى نظامى كشورهايى كه در اين زمينه سابقه دارند، فراهم كند.
روزنامه قدس در سرمقاله خود با عنوان " آژانس و دور تازه صف آرايي " به قلم غلامرضا قلندريان نوشته است:
با نزديك شدن روز 14 ژوئن ( 25 خرداد) و زمان بررسي پرونده هسته اي ايران ، آمريكاييها و اروپاييها با سو استفاده از گزارش ارايه شده توسط مدير كل آژانس به شوراي حكام ، دور تازه صف ارايي در برابر برنامه صلح آميز هسته اي را به عنوان ابزار فشار بر ايران آغاز كرده اند.
اين روزها منابع خبري غرب با انتشار گزارشهاي خبري - تحليلي دامنه فشار تبليغاتي را افزايش داده و تلاش مي كنند استراتژي تهديد و فشار بر ايران را به گونه اي تبيين كنند كه موضوع متحد شدن آمريكاييها و اروپاييها بيش از هميشه درمورد فعاليت ها صلح آميز هستهاي اين كشور بزرگنمايي شود.
در اين راستا به رغم تلاش رسانه هاي تبليغاتي آمريكايي و راوپايي از جمله خبرگزاري وابسته به لابي صهيونيستي " رويتر" درجهت شكل گيري اتحاد تازه آمريكايي ها و اروپايي ها در قبال مسائل هسته اي ايران ، هر يك از طرفين به طور جداگانه تهيه پيش نويس قطعنامه اي را براي بررسي آژانس در دستور كار دارند.
انتشار متن و پيش نويس قطعنامه جداگانه انگليس ، المان و فرانسه و بررسي محتوايي آن نشان مي دهد كه سه قدرت عمده اروپا همچنان به همكاري خود با ايران ادامه مي دهند . اگر چه اروپاييها در اين قطعنامه با لحن انتقاد آميز انتظاراتي را مطرح كرده و تهران را به همكاري بيشتر و موثرتر با آژانس فرا خوانده اند، اما از نشان دادن شدت عمل عليه ايران پرهيز نموده اند.
اروپاييها در عين حال بر خلاف آمريكايي ها به ويژه " بازهاي پنتاگون" كه با ناكاميها و شكستهاي مكرر سياسي - نظامي در منطقه و عراق روبرو شد و تمايل دارند با فرافكني موضوع بحران عراق به مساله هسته اي ايران مفري بيابند، در پيش نويس قطعنامه پيشنهادي به ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت سازمان ملل و تحريم تهران كه خواست واشنگتن است، اشاره اي نكرده اند. اروپاييها به رغم انتقاد غير منصفانه در اين پيش نويس كه ايران را به كندي در روند همكاري ايران با آژانس متهم كرده اند به نظر مي رسد در صدد بوده اند نشان دهند كه در مقابل آمريكا قرار نگرفته اند.
اروپاييها به خوبي مي دانند كه آمريكا نگران موقعيت نامناسب خود در عراق اشغالي بوده و دولتمردان واشنگتن به ويژه در مقطع حساس كنوني مايل به تحريك ايران نيستند . اين در حالي است كه جمهوري اسلامي بنا به اعتراف مقامهاي مسوول آژانس به همكاري گسترده با اين مجمع فني - تخصصي در فاصله نشست سپتامبر گذشته تا ماه ژوئن جاري ( اسفند 82 لغايت خرداد 83 )ادامه داده و با ارايه گزارشي مفصل از فعاليتهاي هسته اي خود درجهت شفاف سازي دو جانبه به منظور افزايش اعتماد عمومي بين المللي تلاش كرده است، به همين جهت انتظار دارد كه اروپاييها به تعهدات خود در قبال ايران پايبند بوده و از زندگي كردن بحثهاي گذشته در باره سانتريفوژ P2 و آلودگي اورانيوم كه مورد استفاده تبليغاتي آمريكاييها قرار گرفته است احتراز نمايند.
بديهي است در راستاي عمل به تعهدات متقابل طبق بيانيه تهران ، اروپاييها بايد به گونه اي عمل كنند كه حق ايران براي دستيابي به فن آوري پيشرفته هسته اي براي مصارف صلح جويانه ضايع نگردد.
اروپاييها كاملا واقفند دسترسي به تكنولوژي پيشرفته هسته اي از سوي ايران بومي بوده و هيچ كشور و يافردي نمي تواند اين غرور و افتخار ملي را از ما سلب كند.
اين كه آمريكاييها دوست ندارند تكنولوژي هسته اي بومي و افتخار آميز جمهوري اسلامي ايران درمسير چرخه سوخت هسته اي قرار گيرد تعجب برانگيز نيست البته جهانيان بايد بدانند كه توقف كامل غني سازي اورانيوم سرابي بيش نيست كه در اوهام و خيالات بيهوده دولتمردان واشنگتن وجود دارد.
جمهوري اسلامي در زور آزمايي با آمريكا كه از بدو پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون ادامه داشته است همواره پيروز ميدان بوده و ترفند ها و تشبثات شيطان بزرگ را نقش بر آب كرده است و اين بار نيز در رويارويي چالش هسته اي با آمريكا كه قصد دارد با استفاده ابزاري و سياسي از آژانس بين المللي انرژي اتمي فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران را محدود كند، پيروز خواهد شد.
نظر شما