به گزارش خبرگزاری مهر، دفتر مطالعات سیاسی مرکز پژوهش های مجلس با بیان این مطلب که یکی از ابزارهای آمریکا برای منزوی سازی ایران ، بسترسازی برای انعقاد ترتیبات نظامی برون سیستمی در کمربند امنیتی محاطی جمهوری اسلامی ایران است ، افزود: این اقدام میتواند تحقق امنیتسازی بومی و پایدار را که یکی از اولویتهای دفاعی سند چشمانداز است، با چالشهایی مواجه کند.
مرکز پژوهشها افزود: ایالات متحده آمریکا هم اکنون 32 پایگاه نظامی در عمق استراتژیک امنیت خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد که با توجه به تنش میان واشنگتن و تهران و ابهام در دورنمای سیاستهای نظامی – امنیتی باراک اوباما، شایسته است اطلس جغرافیایی پایگاههای نظامی آمریکا و ناتو بر اساس شاخصهایی مانند میزان دوری یا نزدیکی به مرزهای ایران، نوع و تعداد تجهیزات و نیروهای نظامی، میزان آسیب پذیری، نوع و الگوی توافق نامههای امنیتی آمریکا با کشورهای میزبان، زمان انقضای قرارداد و سطح روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای میزبان از رویکرد امنیت ملی طبقه بندی شده و مورد آسیب شناسی قرار گیرد. این در حالی است که برخی پایگاههای نظامی آمریکا نیز به صورت محرمانه و به ظاهر در چارچوب همکاری در امنیت محلی و همچنین تقویت حضور شرکت های امنیتی خصوصی توسعه یافته اند.
مرکز پژوهشها اضافه کرد: افزایش ترتیبات امنیتی – نظامی آمریکا محور و همچنین توسعه کارکردی، جغرافیایی و ساختاری ناتو در اولین حلقه پیرامونی جمهوری اسلامی ایران، تفسیر جهت دار آمریکا از امنیت سازی در قالب دکترین حملات پیش دستانه، تاکید دمکراتها بر گسترش عمق و دامنه تحریمها و احتمال به کارگیری این پایگاهها در فرآیند نظارت بر ناوگان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران ، افزایش آفندهای روانی – رسانه ای آمریکا در برابر وزارت دفاع و سپاه پاسداران با هدف تضعیف توان دفاعی، انعکاس تصاویر مجازی از اهداف و قابلیتهای توسعه دکترین دفاع موشکی نامتقارن جمهوری اسلامی ایران با هدف افزایش آفندهای جنگ تبلیغاتی ایران هراسی در منطقه، توسعه کمی و کیفی جنگهای اطلاعاتی، کاربست شیوهها و ابزارهای براندازی نرم در جهت تقابل سازی جامعه با ساختارهای سیاسی و نظامی، رشد فزاینده بازیگران غیردولتی مانند گروههای تروریستی سازمان یافته در همسایگی ایران و احتمال بهره برداری ابزاری از آنها توسط ایالات متحده از مولفه هایی هستند که ضرورت واکاوی اهداف و دورنمای توافقهای امنیتی – نظامی آمریکا در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران را دو چندان می کند.
همچنین با توجه به سیاست باراک اوباما برای افزایش 30 هزار نفری نیروهای آمریکایی در افغانستان، طبیعی است که حداقل تا پایان دسامبر 2011 (مهلت خروج نیروهای آمریکایی از عراق) دغدغههای امنیتی ایران در دو جبهه مرزهای شرقی و غربی متمرکز می شوند و پیش بینی میشود در میان مدت بر حجم آفندهای روانی – رسانهای آمریکا در افغانستان با هدف تنش سازی در روابط تهران و کابل افزوده شود.
در پایان گزارش مرکز پژوهشها آمده است: تفسیر جهت دار از منازعات فرقه ای (مقابله با بحران های ناشی از خشونت های فرقهای در عراق ، افغانستان و پاکستان)، تروریسم (مقابله با سازمانهای تروریستی مانند القاعده) ، تسلیحات کشتار جمعی (تقویت نظارت بر شبکههای غیرقانونی تکثیر تسلیحات شیمیایی، میکروبی و هسته ای ) ، حفظ ارزشها و هنجارها (مقابله با نقض فاحش حقوق اقلیتهای قومی و فرقهای) و لزوم تضمین امنیت انرژی (تاکید بر امنیت خط لوله نفتی باکو – تفلیس –جیحان و یا امنیت تنگه هرمز) پنج متغیر دولت اوباما برای تعیین نوع جهت گیری دیپلماسی نظامی در کانون های استراتژیک خاورمیانه به شمار می رود و نکته قابل تامل این است که واشنتگن تلاش می کند با استفاده از کاریکاتوریسم امنیتی (انعکاس تصاویر مجازی از بزرگنمایی کاستیها و کوچک نمایی فرصت ها)، بین سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و سه مورد تروریسم ، تسلیحات کشتار جمعی و حقوق بشر وجود نوعی ارتباط ماهوی را تداعی کند، به طوری که بخش مهمی از توافقنامههای امنیتی آمریکا با کشورهای همسایه با ایجاد جنگ روانی و بهره گیری از ترفند ایران هراسی در حال شکل گیری است.
نظر شما