این مترجم ادبیات آلمانی در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن بیان این مطلب گفت: نقش دانشگاه در تربیت مترجم تقریبا صفر است؛ برای اینکه رشته خاصی به نام ترجمه وجود ندارد و دانشجویان رشتههای زبان و ادبیات خارجی در طول چهار سال تحصیلی تنها دو واحد درسی به نام ترجمه میگذرانند.
وی با بیان اینکه ترجمه امری تجربی است، افزود: استادان رشته زبان خود هیچ تجربهای در کار ترجمه ندارند و همان تئوریهای ترجمه را که خود آموختهاند به دانشجویان این رشته آموزش میدهند که این نظریهها به هیچ وجه مترجم پرورش نمیدهد.
حداد در ادامه با مقایسه وضعیت ترجمه ادبی قبل از انقلاب و پس از آن خاطرنشان کرد: هر چند هنوز بازار ترجمه در ایران آشفته است اما نسبت به دهههای گذشته هم تعداد ترجمهها بیشتر شده و هم کیفیت ترجمهها بهتر شده است حتی امروز یک سری از مترجمان که زبان مقصد را در کشور مربوطه خواندهاند ترجمههای ارزشمندی ارائه می کنند که از عهده مترجمان نسل گذشته خارج بود.
مترجم آثار فرانتس کافکا ادامه داد: افراد زیادی در سالهای اخیر قدم به عرصه ترجمه گذاشتهاند و تعداد ترجمهها از زبانهای مختلف بیشتر شده است. مثلا در دهه 50 به جز فرامرز بهزاد مترجمی که از ادبیات آلمانی ترجمه میکرد کسی دیگر در این حوزه به کار اشتغال نداشت و بیشتر ترجمهها از زبان انگلیسی ترجمه میشد، درحالیکه امروز مترجمان زیادی هستند که ترجمههای شسته - رفتهای از ادبیات آلمانی عرضه کردهاند.
وی با اشاره به مشکلات ترجمه ادبی در ایران یادآور شد: ناشران عموما شناختی از ادبیات جهان ندارند و نمیتوانند آثار ترجمه شده را ارزیابی کنند وهمچنین نگاه تجاری آنها به این مقوله بازار را پر از ترجمههای مغلوط کرده است، متاسفانه مخاطبان نیز توانایی تشخیص ضعفهای یک ترجمه را ندارند؛ در حالیکه برای فهم یک ترجمه خوب لازم نیست، هر کس مترجم باشد.
حداد افزود: اغلب مخاطبان هیچ توجهی به اسم مترجم و خوب یا بد بودن ترجمه ندارند و تعداد کسانی که بهواسطه نام مترجم کتاب می خرند، زیاد نیستند.
این مترجم تصریح کرد: برخی از ترجمههایی که در کشور منتشر میشود اصلا قابل قبول نیست. مترجمانی هستند که آثاری را برای ترجمه انتخاب میکنند که از ابتدا می دانند از عهده ترجمه آن بر نمیآیند و نتیجه چنین امری افزایش ترجمههای مغلوط است.
وی در پایان با اشاره به نبود نقد ترجمه در ایران اذعان کرد و گفت: نقد ترجمه بر عهده مترجمان نیست چرا که آنها مثل بازیگرانی هستند که نمیتوانند داور آثار یکدیگر باشند. نقد ترجمه وظیفه روزنامه نگاران، منتقدان و نویسندگان است و آنها موظف هستند ترجمههایی که اصول غلطی دارد به مخاطبان معرفی کنند.
نظر شما