خبرگزاري "مهر" - گروه دين وانديشه : امروز ما شاهد هستيم كه در بعضي از مطبوعات و مراكز علمي و دانشگاهي ما كه مي بايست در مسير انقلاب و مردم انقلابي ايران حركت بكنند، متاسفانه جريانات ضد ديني به صورت گسترده نفوذ كرده اند و به نوعي به اشاعه فرهنگ غرب و نهادينه كردن مدل غربي در جامعه اسلامي مشغول هستند. به نظر حضرتعالي حوزه هاي علميه و فضلا و انديشمندان آن و بالاخص موسسه آموزشي و پژوهشي حضرت امام خميني (ره) براي مقابله ماهيت ضد ديني، التقاطي و ضدانقلابي اين گونه جريانات چه تدابيري انديشيده اند؟
- حجت الاسلام احمد ابو ترابي : ما با مراجعه به تاريخ فلسفه غرب، به تاريخ فرهنگ غرب، به ويژه بعد از رنسانس ، به راحتي مي توانيم متوجه بشويم كه عمده مشكلات فرهنگي غرب در مسايل فكري و اعتقادي است، كه ناشي از بنيان ها غلط و مكاتب نادرست غربي است. به بيان ديگر، بسياري از خواسته هاي نفساني سياستمداران واستعمارگران نشات گرفته از همين بنيانهاي غلط است. بنابراين، براي مقابله جدي با آن مباني بهترين راه اين است كه به كارهاي بنيادي و تحقيقات بنيادي بپردازيم. تحقيقات بنيادي به راحتي پاسخگوي شبهات درجه دوم و سوم خواهد بود. ولي تحقيقات سطحي غيرعميق تنها پاسخگوي شبهاتي است كه در سطح افراد مطرح است . اما تحقيقات عميق مي تواند ريشه افكار انحرافي را پيدا كند و درمان اساسي براي آنها ارائه دهد. اين كار در حوزه هاي علميه و موسسه امام خميني(ره) به صورت جدي پيگيري مي شود. موسسه امام خميني (ره) با توجه به اين كه ريشه بسياري از انحرافات غرب را در انحرافات مربوط به مباني اين علوم مي داند، به ريشه ها و مباني علوم انساني پرداخته است. علاوه بر اين، موسسه امام خميني (ره) راههايي را براي مقابله با اشكالات روبنايي ترنيز دارد.
* در صورت امكان مثال هم بزنيد كه مستند باشد .
- مثلا كانون" طلوع " مجموعه اي از فارغ التحصيلان مرتبط با جامعه ، دانشگاهها ، و مراكز فرهنگي كشور است كه در جلسات خود به روزترين مسايل موجود فرهنگي و تحقيقاتي را با توجه به مباني مباحث بررسي مي كنند . در اين جلسات ازنظرات اساتيد برجسته اي همچون آيت الله مصباح يزدي استفاده مي شود . البته همه فعاليتهاي اين موسسه در پاسخ به شبهات خلاصه نمي شود و به طبع افكار حضرت امام، تحقيقات بنيادي در هر ي كاز رشته هاي مربوط به علوم انساني با توجه به آن چه در غرب در اين موضوعات وجود دارد نيز دراين موسسه صورت مي گيرد. همه آن چه كه محصول اين تحقيقات است پاسخ مستقيم به شبهات غربي نيست. بلكه تحقيقات و تئوري پردازي هايي راجع به ديدگاه هاي مربوط علوم انساني كه بنياد فرهنگ تشكيل مي دهد است .
* درباره واكنش و عكس العملهاي شخصيت هاي فرهنگي و انديشمندان حوزه و دانشگاه در قبال فعاليتهاي كلان موسسه امام خميني (ره) توضيحاتي ارائه بفرماييد؟
- در ديدارهايي كه شخصيت هاي فرهنگي كشور از اين مجموعه داشتند با عكس العملهاي متضادي از آن ها روبه رو شده ايم. بعضي كار اين مجموعه را به عنوان يك طرح ملي يا فرا ملي ارزيابي مي كنند و به عنوان يك طرح ابتكاري و بي سابقه برايش اهميت قائل هستند . در مقابل، برخي نيز ما را تخطئه مي كنند كه اين كارهاي بزرگ راهبردي و طولاني شايد تا بي نهايت طول بكشد و معلوم نيست كه به نتيجه برسد . يكي از مشكلات فرهنگي ما، چه در حوزه و چه در مراكز علمي غير حوزوي اين است كه به كارهاي بنيادي اهميت لازم را نمي دهند. تخطئه ها عمدتا از يك فرهنگ بر مي خيزد. فرهنگ ما آماده سازي سريع محصولات و عرضه كردن به بازار و به دنبال آن نام و عنوان و شخصيت و امثال اينها را مي پسندد . وقتي يك طرح پنج يا ده ساله با يك محقق مطرح مي شود، خيلي ازمحققين در ترديد قرار مي گيرند كه با اين طرح همكاري داشته باشند يا خير ، ولي اگر اين را مطرح كنيم كه مقاله شما، سال آينده در دايره المعارف ما به چاپ خواهد رسيد، چه بسا بدون هيچ چشمداشت ديگري با ما همكاري كنند.
* لطفا درباره ماهيت اين نوع تخطئه و مخالفين آن بيشتر توضيح بدهيد؟ هرچه هست، اين معضلي بزرگ و دردسرآفرين در كارهاي تحقيقاتي و پژوهشي جامعه ما به حساب مي آيد.
- ببينيد مجموعه فعاليتهاي اين مركز، يك پروژه بسيار بزرگ است كه شايد عمر يك نفر برايش كافي نباشد. قاعدتا كساني كه با اين برنامه ها رو به رو مي شوند و آينده اين كار را در نظر مي گيرند، اين فكر را با خودشان مي كنند كه چه بسا، با تغييرات مديريت ها، با تغيير برنامه ها، بسياري از اين برنامه ها عقيم بماند. اين فعاليتها بي نتيجه بماند. اين توجه، انتقادي را به دنبال دارد، كه ناشي از اين است كه، فرهنگ كشور ما، عادت به كارهاي درازمدت و كارهايي كه گاهي به چند نسل تحقيق مي رسد، آشنا نيست و نمي پسندد .
بعضي از اينها مي دانند كه چون اين فرهنگ در جامعه وجود ندارد. پيش بيني مي كنند كه اين كار عقيم مي ماند. نه اين كه اصل را نپسندد. بعضي ها هم، براين اعتقادند كه ما نبايد به كارهاي بسيار طولاني بپردازيم، يعني اصل كار را تخطئه مي كند، نه اين كه شرايط را فراهم نمي بيند، تخطئه دوم از يك فرهنگ غلط ناشي مي شود. تخطئه دوم را ما تخطئه مي كنيم، اما براي تخطئه اول بايد فكري كنيم. براي اين كه، ما زمينه تخطئه اول را از بين ببريم، بايد در صدد باشيم كه فرهنگ علمي خود را تغيير بدهيم.
* موسسه امام خميني ( ره) در اين باره چگونه عمل مي كند ؟
- آيت الله مصباح كه رياست اين مجموعه را بر عهده دارند، در سياستگذاري اين مجموعه نقش اول را دارند. ايشان در تشريح و تبيين سياستهاي بنيادي فرموده اند: براي شناخت بعضي از خطوط چند نسل وقت گذاشته شد. يعني نسل اول كار كردند، بخشي ازمشكلات را حل كردند، اما به نتيجه نرسيدند. چند نسل بعد مجموعه اين تحقيقات در كنار هم، يك فايده علمي بزرگ به وجود آورد يا يك فايده تاريخي بزرگي را براي دنيا به وجود آورد. اين امر فرهنگ خاصي را مي طلبد، كه بايد جامعه ما با آن آشنا شود.
فكر مي كنم، آنهايي كه براي فرهنگ سازي اين كشور كار مي كنند.اين ايده بزرگ آيت الله مصباح را كه ايده هر دلسوز و هر بلند انديش دور نگري است بايد ترويج شود. اين به معناي تخطئه كارهاي كوتاه مدت نيست. آنها به جاي خود لازم اند. همه موسسات تحقيقي كه نمي توانند به كارهاي بنيادي بپردازند. ولي درميان كارهايي كه وجود دارد، در هر يك از رشته ها و در هر يك از موضوعات لازم براي جامعه، بايد كارهاي بنيادي وجود داشته باشد و اين فرهنگ در جامعه ترويج بشود.
* به نظر حضرتعالي، اين تخطئه از طرف افراد دلسوز كه فرموديد، آيااز ترس آنها نشات نمي گيرد؟ يعني اين كه، ما جرات اين را نداريم، كه توانايي اين را نداريم، كه به مقابله با تفكر و انديشه غرب برخيزيم و هميشه بايد در حالت تدافعي قرار بگيريم تا كمتر آسيب ببينيم؟
- بله، نكته خوبي است كه انسان، در كارهاي بزرگ، علاوه بر اين كه بايد توانايي علمي و توانايي فيزيكي داشته باشد، بايد يك شجاعت و شهامتي هم براي پرداختن به اين كار داشته باشد. من بازهم وارد صحنه سياست مي شوم، براي اين كه مثال زيبايي از بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام (ره) داريم. شايد هيچ كدام از بزرگان ما باور نمي كردند و در خوشان جراتي نمي ديدند كه بتوانند با يك رژيمي كه پشتوانه دو هزار و پانصد ساله دارد مقابله كنند و به نتيجه برسند. حضرت امام توانايي هاي ملت ايران را سنجيد، استعدادهاي آنها را، هوشمندي آنها را، ايمان ملت ايران را سنجيد و با يك شجاعت و شهامت بي نظير در شخص خود ايشان، اين حركت را آغاز كرد و بعد از بنيانگذاري جمهوري اسلامي ايران به مقابله با بزرگترين قدرتهاي جهان پرداخت. كمتر كسي به خودش اين اجازه را مي داد و در خودش اين توانايي را مي ديد. اعتماد به نفس امام (ره) اين زمينه را پيش آورد. به نظر من بايد در كارهاي علمي هم، با همان شجاعت و شهامت و با همان اعتماد به نقس جلو رفت. حضرت امام باز مي فرمودند غربي ها براي پنجاه سال آينده ما فكر كرده اند و برنامه ريزي كرده اند. ما چه كرده ايم؟ ما در كارهاي علمي بايد براي پنجاه سال بعد فكر كنيم. تعبير حضرت امام (ره) كاملا يادم است. ايشان مي فرمودند حوزه هاي علميه بسيار قبل از اين كه چيزي در جامعه مطرح بشود پاسخ آن را بدهند. بدون اين گونه تحقيقات چطور ممكن است چنين كاري را انجام داد . اگر ما به اين فكر باشيم كه امسال كتابي بنويسيم و در سال آينده در بازار منتشر شود و فردا محقق و شخصيتي مطرح شود و در سخنراني ها و ميزگردها از آن نام ببرند ، جامعه ما با سطحي نگري رو به رو خواهد شد . به نظر من ، اگر ايده را جدي بگيريم و به صورت عميق بها دهيم، مي توانيم بگوييم يكي از زمينه هاي تحقق آمال و ايده هاي حضرت امام راحل و مقام معظم رهبري فراهم مي شود .
* مديريت موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ( ره) باآيت الله مصباح يزدي است و اين خود به نوعي نشان دهنده عظمت و اقتدار علمي و پژوهشي بودن اين موسسه است . اما اين نبايد به صورتي در بيايد كه از شخصيت ايشان بهره برداري شود و كاري صورت نگيرد. حضرتعالي فكر مي كنيد اين موسسه براي همپا شدن با اين طرز تلقي و تفكر و نشان دادن عظمت حقيقي و علمي و فرهنگي موسسه چه اقداماتي انجام داده است؟
- ما نقش آيت الله مصباح را در موسسه نمي توانيم ناديده بگيريم، ولي در طرف مقابل شاگرد پروري ايشان و فرهنگ سازي ايشان نسبت به حوزه را هم نمي توانيم ناديده بگيريم. آيت الله مصباح بخشي از ايده هاي خود يا عمده اي از ايده هايشان را در اين موسسه متبلور ساخته اند و شاگردان بنام ايشان هم، تبلوري از ايده هاي ايشان هستند و به نظر مي رسد فكر ايشان و ايده هاي ايشان نه تنها در موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) بلكه در كل حوزه علميه خودش را دارد نشان مي دهد. امروز فضلاي جوان حوزه اين ايده ها را مي پسندند و در مراكز ديگر هم ، ولو ناخودآگاه ، ولو بدون توجه و بدون اين كه بالفعل عبارتي از اين موضوع در ذهن شان باشد، اين چنين ايده هايي را دارند اجرا مي كنند.
البته نمي خواهم عرض كنم كه همه آن چه در جامعه اسلامي يا در حوزه هاي علميه اتفاق مي افتد ايده هاي شخصي ايشان است، نه اين ايده ها ايده هاي اسلامي است. حضرت امام در واقع بنيانگذار همه اينها در اين دوره و زمان بودند و بزرگاني در زمان قبل از پيروزي انقلاب مانند آيت الله بهشتي معتقد به اين ايده ها بودند و در اين راه زحماتي كشيدند ، ولي به هر حال، تبلور اين ايده امروز در حوزه هاي علميه آيت الله مصباح است .
به علاوه ، شاگردان حضرت آيت الله مصباح تقريبا در همه نقاط مهم اين كشور حضور دارند: دانشگاههاي مختلف، نهادهاي نمايندگي. برخي از پرورش يافته هاي درس ايشان تحصيلات خارج از كشور هم داشته اند ، و بعضي از آنها اداره موسسات در كشورهاي ديگر را به عهده دارند. در واشنگتن ، در تگزاس، در لندن و منچستر و امثال اينها. كساني كه رياست و مديريت اين موسسه ها را به عهده دارند از شاگردان بنام ايشان و معتقد به ايده هاي ايشان هستند. بنابراين ، مي توانيم بگويم اين ايده مختص به ايشان نيست. اين ايده در حوزه هاي علميه جا افتاده و به نظر مي رسد اين ايده در آينده اي نه چندان دور، همه حوزه هاي علميه كشور را فرا مي گيرد . تا آنجا كه ما مي دانيم اين ايده دقيقا و بدون هيچ استثنايي ايده مبارك حضرت امام بوده و از آن جدا نيست.
* فرمايشات حضرتعالي بجا و بسيار متين است . اما منظور و مراد من اين است كه طوري نشود تا ضعف هاي موسسه امام خميني (ره) و حتي حوزه هاي علميه ما، با استفاده از شخصيت شناخته شده حضرت آيت الله مصباح پوشيده بماند .
- بايد به يك مطلب كلي تري اشاره كنم . وقتي كسي مديريت يك مجموعه اي را به عهده دارد و يك شخصيت بزرگي است، بايد حضور آن شخصيت را در آن مجموعه يك حضور كلان ديد و به آثار آن مجموعه نگاه كرد. شما در نظام اسلامي ، ضعف كم نمي بينيد. مشكلات اقتصادي ، ضعف هاي اداري و امثال اين ها در نظام اصلامي كم نيست. كسي مي آيد، در درون شروع مي كند به تجسس و اينها را جلوه مي دهد. نبايد ضعف هاي اين نظام اسلامي به فلان شخصيت در نظام نسبت داده شود و نبايد ضعف ها به حدي باشد كه شخصيت آن مقام عظيم الشان را زير سوال ببرد. در نظام هاي بشري هم، هيچ وقت شما مطلق دست پيدا نخواهيد كرد.
بايد با يك نگاه بالاتري مجموعه را ديد. هر مجموعه اي براي خودش ضعف هايي دارد، ضعف مديريتي در زير مجموعه او پيدا مي شود ، اما اگر كسي بخواهد قضاوت كلي نسبت به كل اين مجموعه داشته باشد ، هيچ وقت نمي تواند اين ها را به رخ بكشد و نبايد اين كار را بكند. ما بسياري از عيب هاي اين نظام را مي پذيريم، اما اين وضع عيب نظام در كل است. اين نظام ، نظامي است كه دنيا را متوجه خودش كرده، مستضعفين عالم را متوجه خودش كرده، آنها را جلب كرده، مستكبرين عالم را تحقير كرده است . از يك طرف ، كل دنياي اسلام را دارد به حركت در مي آورد و از طرف ديگر، ممكن است در درون خودش هم دو نقر از اعضاي نظام با هم دعوا داشته باشند. اگر كسي از درون به اين مجموعه نگاه بكند ضعف را مي بيند ، ولي اگر كسي، از بالا به مجموعه نگاه بكند قوت مي بيند نه ضعف .
اصلا نظام دنيا، نظامي است همراه با ضعف، با تزاحم. وقتي شما به نظام عالم نگاه مي كنيد ، مي بينيد كه فقر هست، تبعيض هست، سيل هست، زلزله هست، ولي عالم را كه از بالا مي بينيد اهداف اين مجموعه را كه مي بينيد، مجموعه اين نظام به طرف يك حيات جاودانه و با اهداف تكاملي انسان در حركت است.
ممكن است يك مديريت كلاني در نظام اسلامي، اگر خودش را منحصر و متمركز كند روي يك اداره خاص، بتواند مشكل آن اداره را حل كند، اما مشكلات بيشتري در نظام بر زمين خواهد ماند. هميشه آنهايي كه در مقام بالاتري قرار دارند، كلي نگرتر هستند و بسياري از مشكلات را با سعه صدر بيشتري مي نگرند. با وسعت نظر خاصي به موضوعات نگاه مي كنند و ما هم حالا نسبت به اين موسسه و نسبت به كل نظام اسلامي بايد نگاه هاي اين گونه را داشته باشيم . البته تاكيد مي كنم، اين ، به اين معنا نيست كه اين عيب ها را نبايد برطرف كرد و بايد از ان صرفنظر كرد.
نظر شما