۱۲ خرداد ۱۳۸۸، ۱۴:۲۴

مطالعات زندگی علمی در ایران/

قواعد کسب منزلت علمی در ایران نیازمند بازنگری است

قواعد کسب منزلت علمی در ایران نیازمند بازنگری است

استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفت: قواعد بازی در دانشگاه ایران صرفاً مبتنی بر علم نیست و نظام پاداش‌دهی، کسب منزلت علمی، اعطای جوایز، تقدیرها و ستایشها صرفا از قواعد علمی پیروی نمی‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست "مطالعات فرهنگی در باب زندگی علمی در ایران" با سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه، دکتر نعمت الله فاضلی و دکتر محمد امین قانعی راد از سوی گروه علم و معرفت انجمن جامعه‏ شناسی ایران و با همکاری کمیته تخصصی مطالعات فرهنگی انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات عصر یکشنبه یازدهم خردادماه در محل انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

دکتر نعمت الله فاضلی با اشاره به تجربه زیسته خود از زندگی علمی در ایران، گفت: به عنوان یک مردم نگار یک پدیده را آشکار می‌سازم و به توضیح غنی از آن می‌پردازم. قصد من این است که بر اساس تجربه زیسته خودم ، آنچه را در ایران وجود دارد توضیح دهم. البته بر اساس روش بیوگرافی توضیح این مسأله طولانی خواهد بود لذا قطعه‌ای از زندگی دانشگاهی خودم را باز می‌کنم و کیفیت زندگی علمی و دانشگاهی در ایران را از منظر مطالعات فرهنگی بررسی می‌کنم.

مؤلف کتاب "فرهنگ و دانشگاه" در ادامه افزود: زندگی روزمره، عامه پسند شدن، مصرفی شدن جامعه و قدرت از جمله مفاهیم اصلی مطالعات فرهنگی هستند که آن را بر اساس تجربه زیستی خودم تبیین می‌کنم. تأکید من بر روی قدرت و فرهنگ است و اینکه چگونه زندگی دانشگاهی با قدرت در می‌آمیزد. "بوردیو" این رابطه را در کتاب "انسان آکادمیک" خود به شکل بسیار رسایی توضیح داده است. البته اثر "بوردیو" به انسان دانشگاهی در فرانسه می‌پردازد ولی می‌توان از آن جهت پرداختن به زندگی دانشگاهی در ایران بهره گرفت.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه خاطر نشان کرد: کارکنان، استادان و دانشجویان جامعه دانشگاهی را می‌سازند. بر اساس چارچوب تحلیلی "بوردیو"، دانشگاه یک میدان(field) است. "بوردیو" دانشگاه را محل منازعه و مناقشه می‌داند چون هم تولید ثروت علمی می‌کند و هم تولید ثروت اقتصادی. این میدان در جوامع گوناگون و نظامهای سیاسی متفاوت، چارچوب متفاوتی هم پیدا می‌کند. در ساختار توسعه یافته، قواعد بازی دانشگاهی روشن‌تراست و در مجموع بازی به گونه‌ای پیش می‌رود که افراد به منافع خود می‌رسند و دانشگاه هم به رسالت خود می‌رسد اگر چه همواره این فرآیند با چالشهایی همراه است. در این ساختار منازعه باعث باروری و سازندگی می‌شود.

این پژوهشگر مطالعات فرهنگی افزود: در جامعه کمتر توسعه یافته که تفکیکی پذیری نهادی صورت نگرفته و دولت استقلال دانشگاه را به رسمیت نمی‌شناسد، قواعد بازی دانشگاه بسیار پیچیده است. در این میدان بازیگران نمی‌توانند به منافعشان برسند و دانشگاه نیز نمی‌تواند به رسالت خود دست یابد. لذا در این دو سیستم دو برونداد (output) متفاوت خواهیم داشت.

وی تصریح کرد: "جیمز آلن بیل" کتابی تحت عنوان "سیاست در ایران" دارد. این کتاب گزارشی است از دانشگاه پهلوی سابق و مربوط به اوضاع این دانشگاه در سالهای ابتدای تشکیل آن در سال 1341. او در مورد استادان می‌گوید که استادان دانشگاه پهلوی را می‌شود به چهار دسته دنباله‌روان، بند و بساط‌چیان، فن سالاران و براندازان تقسیم کرد. به نظر او ویژگی عمده دنباله روها این است که جذب یک آدم قدرتمند می‌شوند و با هر رابطه‌ای پیوند برقرار می‌کنند که اکثریت اعضای هیأت علمی دانشگاه پهلوی از این دسته هستند. بند و بساط‌چیان کسانی هستند که تو سر پایین دستی های خود می‌زنند و تملق بالا دستی را می‌کنند و مراتب موفقیت را بدین صورت کسب می‌کنند. فن سالاران همیشه تسلیم متنفذان و قدرتمندان نمی‌شوند و در کل مخالف ساخت دانشگاهی نیستند. براندازان، اصول علمی برایشان مهم است و حاضر نیستند تن به آنچه نظام سیاسی می‌خواهد، بدهند.

فاضلی در پایان تصریح کرد: در دانشگاه ما نظام پاداش دهی، کسب منزلت علمی، اعطای جوایز، تقدیرها و ستایشها صرفا از قواعد علمی پیروی نمی‌کند.

در ادامه این نشست دکتر قانعی راد با اشاره به تفاوتهای رویکردهای جامعه شناسی علم و مطالعات فرهنگی علم خاطر نشان کرد: جامعه شناسی علم به نهاد علم می‌پردازد و هنجارهای آنر بررسی می‌کند و نظام پاداش دهی علم را مطرح می‌کند. در مقابل جامعه‌شناسی معرفت علمی کاری به سازمان علمی ندارد و می‌خواهد بداند معرفت علمی چگونه شکل می‌گیرد. جامعه شناسی معرفت علمی مباحث تئوریک و پیچیده‌ای دارد و مطالعات فرهنگی یکی از موضوعاتش مطالعات فرهنگی معرفت علمی است.

عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه افزود: در مطالعات علم و تکنولوژی به محتوای علم، واقعیتهای علم، حقیقت، دانش پرداخته می‌شود و علم به عنوان یک بر ساخت اجتماعی مد نظر است. جامعه شناسی علم به سازمان دانشگاه، اجتماعات علمی، هنجارهای علمی و تولید علم  می‌پردازد. مطالعات فرهنگی علم به سرشت گفتمانی علم، اهمیت خلاق در مصرف علم و تکنولوژی، نقش سازنده بازنمایی‌های فرهنگی در تکوین و تحول دریافتهای علم و ایماژها و تصاویر علم می‌پردازد.

او تصریح کرد: در جامعه شناسی علم، قواعد مبتنی بر اثبات‌گرایی و علم ناب و حقیقت علمی است. در مطالعات فرهنگی علم، قواعد بازی به مثابه شباهت خانوادگی است و  ایدئولوژی در برابر اصالت قرار می‌گیرد. در این نگرش سناریوهای از پیش تعیین شده وجود ندارد و یک نگاه "پان ایدئولوژی" وجود دارد و کل علم را به عنوان یک ایدئولوژی می‌بیند. در جامعه شناسی علم، واقعگرایی و الیگارشی علمی مطرح است. در مطالعات فرهنگی علم، سیاست معرفتی مطرح است و تأکید بر رابطه علم با جهان نیست بلکه تأکید بر روابط علم با قدرت است.

وی در پایان خاطر نشان کرد: فرهنگ در جامعه شناسی علم، فرهنگ علمی است و به تمایز فرهنگ والا و فرهنگ توده‌ای در علم و توازی‌های فرهنگی (علم/جامعه) پرداخته می‌شود. در مطالعات علم و فناوری، بر تأثیر جامعه بر فرهنگ و تبادلات فرهنگی (علم/جامعه) پرداخته می‌شود. در مطالعات فرهنگی علم، علم به مثابه فرماسیون فرهنگی است و به موضوعاتی چون فرهنگ علم، چند فرهنگ گرایی در علم، عدم تمایز بین فرهنگ والا و فرهنگ توده‌ای در علم، فرهنگ و زوج فرهنگ می‌پردازد.   

کد خبر 890021

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha