اين فيلم به مشكل بيماران رواني در جامعه مي پردازد. ولي به هيچ وجه وجوه روانشناختي داستان را برجسته نمي كند و به جنبه هاي اجتماعي بيشتر توجه نشان مي دهد. به عبارت بهتر، مساله وجود بيماران رواني در جامعه از ابعاد مختلفي مي تواند مورد توجه قرار بگيرد كه يكي از آنها بررسي نوع بيماري و رفتار اين گروه از افراد اجتماع است كه البته در آن صورت اثر بيشتر به يك فيلم آموزشي نزديك مي شود تا يك اثر فراگير . ولي فخيم زاده با هوشمندي خاصي بر وجه اجتماعي قضيه نظر انداخته و نگاه بيروني به اين آدم ها داشته است تا به اين ترتيب سطح بيشتري از افراد جامعه را مخاطب قرار دهد.
كارگردان " هم نفس" به هيچ وجه پز روشنفكري به خود نمي گيرد تا به طريقي بخواهد خود را فهيم تر از ديگران جلوه دهد. از طرف ديگر، سعي در سياه نمايي وضعيت موجود جامعه هم ندارد. او به سادگي و منصفانه درباره نگاه افراد مختلف اجتدماع به بيماراني صحبت مي كند كه به عنوان افراد رواني شناخته مي شوند. فخيم زاده با صميمت خاصي رو در روي مخاطبان خود مي ايستد و به آنها گوشزد مي كند: با آنكه تعداد افرادي كه به عنوان بيماران رواني در جامعه شناخته مي شوند و براي درمان خود به پزشك مراجعه مي كنند، حدود يك درصد جامعه را تشكيل مي دهند، اما حقيقت اين است كه بيماران رواني بسياري در اجتماع و اطرافيان ما هم هستند كه خود را به طور كامل عاقل مي دانند ولي از بيماران تحت درمان و مراقبت واهمه دارند. اين افراد ممكن است حتي براي جامعه خطرناك هم باشند. اما فقط به اين جهت كه به پزشك مراجعه نكرده اند، خود را عاري از هر گونه بيماري روحي و رواني مي دانند.
اين مساله در يكي از صحنه هاي مياني فيلم " هم نفس " نمود عيني مي يابد. آنجا كه دكتر آسايشگاه از طرفين دعوا و قاضي پرونده بهروز و شيرين دعوت به عمل مي آورد تا حقيقت ماجرا را به آنها نشان دهد. در حالي كه افراد رواني حاضر در جلسه افرادي بي آزار و منطقي هستند، دكتر با مرور گذشته افراد حاضر در جلسه، ثابت مي كند بيشتر آنها از بيماري هاي شديد رواني رنج مي برند اما به عنوان افرادي عاقل، سايرين را ديوانه و خطرناك مي انگارند.
فيلم " هم نفس " قصه ساده اي دارد. بهروز كه با برادرش زندگي مي كند ، بطور اتفاقي با زني مطلقه آشنا مي شود كه 2 فرزند دارد، اوكه از آزارهاي همسر برادرش به تنگ آمده به راحتي تشكيل خانواده مي دهد. اما چاپ مطلبي درباره بهروز كه بيماري رواني است، زندگي آنها را به هم مي ريزد. زيرا ساكنان خانه شيرين با آنكه به نظر مي رسد از بيماري او خبر دارند و دليل جدايي او از همسر سابقش ( به خاطر بيماري رواني ) را هم مي دانند، با اين حال تا چندي قبل نگاهي عادي به زندگي شيرين و بعد ازدواجش با بهروز داشتند حالا از ترس آزار، چنان عرصه را بر بهروز و همسرش تنگ مي كنند كه شيرين دوباره به آسايشگاه بر مي گردد . با گرفتن حضانت بچه ها از سوي همسر سابق شيرين، بهروز هم در آسايشگاه ساكن مي شود.
قصه با وجود اينكه از سادگي ظاهري برخوردار است و داستان آن بسيار روان و با ريتمي منطقي و منظم به پيش مي رود، بيانگر بخشي از درد جامعه اي است كه آدم هاي آن تفاهم و همكاري متقابل را با دشمني و كج فهمي عوض كرده اند و بي آنكه بخواهند درك درستي از اعمال و رفتار و افكار فرد مقابل خود داشته باشند، چنان بي رحمانه همديگر را مورد تهديد و تهمت قرار مي دهند كه كارشان به جدالي طولاني و بي حاصل مي كشد. اين موضوع در صحنه هايي از فيلم متبلور مي شود كه همه اطرافيان شيرين عزم خود را براي آزار او و خانواده اش جزم مي كنند و با رفتاري نامناسب و خودخواهانه راه بازگشت حالت هاي نامتعادل روحي را در او فراهم مي كنند، تا آنجا كه با ماشين خود مستقيم به يك كيوسك فروش گل مي كوبد.
در اين ميان بازي بسيار زيباي رويا نونهالي و مهدي فخيم زاده عنصر تاثير گذاري است كه هم احوالات يك فرد رواني را به خوبي انعكاس مي دهد و هم كشمكش موجود در داستان را ملموس مي سازد. چنانكه وقتي شيرين از سوي صاحب آژانس اخراج مي شود، چهره آرام و منطقي او در يك لحظه چنان منقلب مي شود كه هر بيننده اي را تحت تاثير قرار مي دهد.
پايان بندي فيلم " هم نفس " صحنه اي است كه زيبايي و تاثيرگذاري فيلم را به اوج مي رساند. اين صحنه علاوه بر اينكه از زيبايي خاصي برخوردار است و ارتباط معنايي عميقي با مضمون پيدا مي كند، نشانگر خلاقيت و فهم درست كارگرداني است كه تاكنون در ژانرهاي مختلف تجربيات بسيار خوبي داشته است. پرواز شيرين و بهروز همراه با فرزندان شيرين و همكاري همسر سابق وي با حضور قاضي پرونده در برگرداندن بچه ها، هر چند كه آرزوي كارگردان و تصوير مدينه فاضله است و در فيلم به واقعيت نمي پيوندد. اما در شرايطي كه فيلم ذهن مخاطب خود را به شدت آزرده است، چنان لطافتي به اثر مي بخشد كه نه تنها فيلم را از تبديل شدن به يك اثر تلخ و آزار دهنده مي رهاند، بلكه بيننده را به تفكر دوباره آنچه ديده وامي دارد.
اين فيلم هر چند كه عصبانيت و چهره سياه جامعه را به مخاطب خود نشان مي دهد، اما توامان به وي متذكر مي شود كه مهرباني و دوست داشتن همنوع عنصري است كه هر موجودي را تحت تاثير قرار مي دهد و اين خصوصيت مثبت انساني در جامعه ما به شدت كمرنگ شده است. دكتر آسايشگاه نمادي از اين مهرباني و عشق بي كران و بي دريغ است كه در كنار درك و فهمي برگرفته از عشق آدمي نسبت به همنوع قرار مي گيرد و به او مي آموزد كه بهترين راه براي رسيدن به زندگي بهتر و آسوده تر درك زندگي جمعي و علاقه به تمامي افراد اجتماع است.
فيلم سينمايي " هم نفس" به كارگراني مهدي فخيم زاده از جمله آثار ژانر اجتماعي است كه بررسي يك مضمون انساني و مهم را مد نظر قرار داده و در بيان تصويري آن موفق بوده است.
کد خبر 89861
نظر شما