پرفسور مظفر اقبال
* مظفر اقبال: شما همواره بر حراست از ساختار و فضاى تمدن اسلامي كه در ارتباطش با امر قدسى منعكس شده است تاكيد كردهايد ، اما اين ساختار بارها مورد انتقاد قرار گرفته است. پاسخ شما به اين نقد چيست؟
- دكتر نصر : بسيارى از مراكز قدرت بر اين باورند كه جوامع اسلامى بايد تا حد امكان، توسعه و پيشرفتهاى تكنولوژيك غرب را دنبال كرده و در اين عرصه همانند ژاپنىها غرب را شكست دهند. اين عقيده رايج در جامعه مسلمانها بسيار خطرناك است. خصوصا اكنون كه بخشى از خانواده انسانى ( غرب) با مشكلات و سختىهاى غير قابل علاجى همچون پرسش از بحران و ويرانى محيط زيست، تعريف هويت شخصي انسانى ، اخلاق و هزاران سوال ديگر مواجه است. اگر جامعه اسلامى بخواهد به اين آشفتگى و اغتشاش بپيوندد و به نام زيستن در قرن بيست و يكم بودن بخواهد محيط زيست را نابود كند، به گمان من دست به خودكشى زده است .
* اقبال: آيا مىتوان كنترلى در اين فرآيند داشت؟
- نصر: منظورم اين بود كه جامعه اسلامى نبايد كوركورانه مقلد فناورى مدرن شود، بلكه بايد بتواند نقد خود را از آن توسعه دهد. ما در جامعه اسلامي در اين باره، كارهاى بسيار اندكى انجام دادهايم. اين امرى است كه بدان احتياج داريم. بايد كاملاً از تمام خطراتِ آن آگاه باشيم و به فكر رقابت با آنچه درآن جا وجود دارد نباشيم. اگر ما موضعى انتقادى و دفاعى داشته باشيم مواد و قضايا قابل تغييرند.
آرزوى من اين است كه علم غربي را با تمام وجود كنار بگذاريم و بتوانيم فناورى اسلامى خود را آن چنان كه درقرون ميانه بود توسعه دهيم؛ اما از آنجا كه اكنون اين مساله عملى نيست، آنچه كه بايد در قدم اول انجام دهيم اين است كه اذهان مسلمانان را تغيير داده و آنها را متوجه نتايج منفى علم غربي نماييم. ما به شجاعت كافى براى نشان دادن نقايص علم مدرن نياز داريم. قدم بعدى توسعه علم اسلامى است ، چيزى كه حدود 40 سال است ازآن سخن مىگويم. بنابراين، در اين راه نخست بايد بر علم مدرن فائق آمد و سپس قدم بعدى را با ساختار اسلامى و نه ساختار و قوالب غربى برداشت.
* اقبال: اغلب اصلاحگران مسلمان گمان مي كردند كه اين تنها دانش غربي است كه آنها را شكست داده است و راه حل اين است كه ايشان نيز آموختن علوم غربي را تجويز كنند. آيا شما مي توانيد درماني براي موقعيت كنوني پيشنهاد كنيد؟
- نصر: تلاش مي كنم تا از منظر ديني و فلسفي پاسخ شما را بدهم . به نظر من ، علم مدرن نتيجه معامله روح انسان و شيطان براي به دست آوردن دانش است . اين كه مسلمانان فكر به دست آوردن چنان دانشي را بدون معامله با شيطان داشته باشند خيالي باطل است. به دست آوردن چنين قدرت هولناكي هرگز با روح اسلام همخواني ندارد، چرا كه تمام تشكيلات علم مدرن بر پايه فراموشي ابعاد معنوي در طبيعت بنا شده است. اين به معناي بريدن دستان خدا از طبيعت است. حتي اگر يك دانشمند به صورت شخصي ديندار باشد ، از لحاظ فلسفي ابعاد روحاني وارد هيچ يك از آزمايشات فيزيكي و محاسبات او نمي شود. بنابراين، اين كه نوع نگاه دانشمند به جهان و طبيعت چگونه است ، به فضاي علم مدرن ربطي ندارد. باور يا عدم باور آنها ربطي به علمي كه آنها بر حسب فهم مدرن از دانش بر روي آن كار مي كنند ندارد.
گمان نمي كنم كه با تلاش براي دستيابي همه جانبه به قدرت فناوري بتوان هم اسلامي و هم كاملاًً مستقل باقي ماند. ما از اين طريق نمي توانيم مستقل شويم. اگر گمان كنيم كه مي توانيم بر تسليحات و فناوري غرب بدون انتقال علائم منفي و جهان بيني مادي آن غالب شويم به مسئوليتمان در قبال جامعه خيانت كرده ايم. به نظر من محققان اسلامي بايد اولا جهان بيني اسلامي را تا آنجا كه به علوم و طبيعت مربوط است حفظ كنند؛ ثانياً، همچون برخي از افراد در غرب تشكيلاتي براي دفاع از محيط زيست تأسيس كنند؛ ثالثاً، بايد دانش غرب را فهميده و آن را با ديدگاه اسلامي تكميل كنند؛ و رابعا، بايد سعي كنند تا آنجا كه مي توان جزيره هايي درميان جوامع اسلامي درست كنند كه درآن فناوريِي بر حسب جهان بيني اسلامي در باب طبيعت وعلم تمرين و بررسي شود.
دكتر سيد حسين نصر
* اقبال : ديويد كينگ و برخي ديگر از تاريخدانان گفته اند كه شما علم اسلامي را بدون اين كه بگوييد منظورتان از آن چيست، ايده آل سازي كرده ايد آيا به اين گونه انتقادات پاسخ داده ايد يا خير؟
نصر : خير، به اين كار عادت نداشته ام. مساله مهم زاويه نگاهي است كه من از دريچه آن به تاريخ علم اسلامي نگاه مي كنم، يعني همان نگاهي كه توسط " كينگ " و بسياري از تاريخدانان غربي قابل قبول نيست ، زيرا آنها از منظر" سارتون " و افراد مشابه او ا به تاريخ علم مي نگرند .
هر چند كه تعريف علم آسان نيست، اما مراد من از علم اسلامي بسيار روشن است. بهترين پاسخ اين پرسش همان است كه بزرگترين دانشمند تاريخ علم ابراز كرد : علم همان است كه عالم انجام مي دهد. بر همين مبنا مي توانيد بگوييد كه علم اسلامي همان است كه عالم اسلامي انجام داده است.
علاوه بر اين ، من تلاش نمودم تا علم را در سراسر متن جهان عقلاني اسلامي قرار دهم و گمان مي كنم كه اين موضوع را در مطالعات تاريخ علم اسلامي روشن نموده ام. آن متن ( جهان عقلاني اسلامي) البته مدت زيادي توسط مورخان علم غربي مورد قبول واقع نمي شد ، اما اكنون برخي از آنان هستند كه عقايد مرا قبول كرده اند.
نظر شما