نیما حسنینسب به خبرنگار مهر گفت: کسانی که در حوزه ادبیات سینمایی فعالیت میکنند دو گرایش دارند، گرایش به مطبوعات و روزنامه نگاری و گرایش به فیلمسازی. هنگامی که وجه اول یعنی علاقه به نوشتن در آنها ارضاء می شود به وجه دوم، تولید و ساخت فیلم رو میآورند. آنهایی که به مدیریت علاقه دارند به دنبال تهیهکنندگی میروند و گروهی دیگر که به ژورنالیسم خبری تمایل دارند به دنبال ساخت فیلم میروند .
این منتقد افزود: گاهی منتقدان براساس گرایش و تمایل فکری خود تصمیم به ساخت اثری سینمایی یا تلویزیونی میگیرند. نباید فراموش کنیم که لزوما یک منتقد خوب نباید فیلمساز خوبی هم باشد، شناخت سینما دلیلی بر آشنایی با تکنیکهای اجرایی ساخت یک فیلم نیست.
حسنینسب ادامه داد: تنها تفاوت یک منتقد با فیلمساز بیتجربه، سلیقه و ذائقه خاص منتقد است که براساس تجربیات نقد وآشنایی با ایدههای فیلمسازان مختلف بوجود آمده است. اگر منتقد بتواند سلایق خود را از فیلتر فردی و ذهنیت شخصی عبور دهد و علاوه بر داشتن ذات خلاقانه در پشت دوربین، تاثیر پذیریاشاز فیلمسازان مورد علاقهاش در حد ظواهر نباشد، موفق به ساخت اثری جدید و قابل توجه میشود.
این مستندساز درباره انتظار سینماگران ومخاطبان از یک منتقد فیلمسازافزود: آنچه اسم آن را توقع مخاطب از سینماگرمیگذارید به چند دسته تقسیم میشود. دسته اول خوانندگان نوشتههای آن منتقد هستند که بدون توجه به بیتجربگی منتقدان در ساخت فیلم تصوری مبنی بر شناخت کامل منتقدان از سینما دارند وهمین امر موجب افزایش سطح توقع آنها میشود.
وی گفت: دسته دوم منتقدان هستند که به دلایل مختلف و شاید برخی سوءنیتها علاقه ای به حضور همکاران خود در فعالیتهای اجرایی سینما ندارند و دسته آخر فیلمسازانی هستند که آثار آنها مورد نقد آن منتقد قرار گرفته و اکنون منتظر تماشا و ارزیابی اثر او بدون توجه به نکات مثبت آن هستند.
این روزنامهنگار در پایان گفت: این گونه توقعها و مقایسهها برای تحلیل و بررسی اثر ساخته شده توسط یک منتقد ناعادلانه و غلط است. امیدوارم در عرصه تلویزیون و سینما در هیچ حوزهای شاهد این ناداوریها نباشیم و سنجشها بر اساس سابقه فعالیت و فاکتورهای نظری و عملی موجود در هر حوزه صورت گیرد.
نظر شما