فواد نظیری مترجم و شاعر در گفتگو با خبرنگار مهر دیدگاه خود را درباره جایگاه و ضرورت ویرایش متون ادبی اینگونه توضیح داد: ویراستاری مسئلهای حساس و ظریف است که ایجاب میکند روی این موضوع در ایران چه در جهت معرفی زمینههای معرفی عملکرد و چه در زمینه ضرورت آن متمرکزتر و جدیتر کار شود.
ویراستاری از دهه 60 به بعد شناختهتر شد
وی ادامه داد: از دهه 60 به بعد موضوع ویراستاری در ادبیات ایران نسبت به دهه 40 و اوایل 50 شناختهشدهتر شده است. در دهه 40 و 50 ویراستاری در انتشارات بزرگ و تخصصی جایگاه خود را پیدا کرده بود ولی هنوز در بین ناشران عمومی این جایگاه مشخص نبود.
مترجم "داستانهایی از هزار و یک شب" با ذکر مثالی گفت: در آن سالهای انتشارات بزرگ ویراستارانی چون دریابندری و امامی داشتند که خدمات ارزندهای در حق ادبیات ایران انجام دادهاند ولی نگاه حرفهای به ویراستارای در آن سالها در حد عمومی نبود. دهه 60 دورهای بود که به ویراستاری و تربیت ویراستاران تخصصی توجه ویژه شد.
خدمات ارزنده کریم امامی
نظیری تاکید کرد: در همان سالها زنده یاد کریم امامی در راه تربیت ویراستاران جوان و متبحر تلاشهای ارزندهای کردند. با برگزاری کلاسهای آموزشی در مرکز نشر دانشگاهی و چند مرکز فرهنگی خصوصی مسئله ویراستاری به جد گرفته شد ولی به لحاظ سنتی هنوز یک مقدار نویسندهها، شاعرها و مترجمان در برابر ویراستاران جبههگیری داشته و دارند.
وی درباره دلایل این جبههگیری توضیح داد: بخشی از این موضوع به توانایی و تخصص ویراستاران و تعداد ویراستاران متخصص و متبحر برمی گردد. در مورد ویراستاری متون ترجمهای این موضوع حائز اهمیت است که ویراستار هم به زبان مبدا هم به زبان مقصد آشنایی کامل داشته باشد. تا وقتی تعداد ویراستاران حرفهای کم است این مشکل به نوعی وجود دارد.
مترجم "رومئو و ژولیت" افزود: از سوی دیگر هنوز برای برخی از اهل قلم جا نیفتاده که کارشان را شخص دیگری مورد بازبینی قرار دهد و ما میبینیم حتی پس از ویرایش یک اثر بازبینی نهایی را باردیگر خود نویسنده برعهده میگیرد که یکی از دلایل این موضوع به برخورد غیرتخصصی برخی ویراستاران برمیگردد که در ذهن نویسندگان ایجاد بدبینی کردهاند.
ویرایش متن روندی ضروری است
این مترجم تاکید کرد: علیرغم همه این مسایل ویرایش متن روندی ضروری است که باید به دست یک ویراستار حرفهای و بدون حب و بغض انجام شود تا یک اثر پاکیزه و جاافتاده تحویل خواننده داده شود.
نظیری درباره جایگاه ویراستار و ویرایش در ادبیات جهان بیان کرد: این مسئله در غرب جاافتادهتر است. البته در آنجا ویراستاران به حدی حرفهای هستند که تواناییهای آنها در حد خود نویسنده و یا حتی بالاتر از اوست و نویسندگان هم به آنها اعتقاد دارند و میپذیرند که دخل و تصرف آنها به کمک متن خواهد آمد.
مترجم "زندگی گزینه گفتارها" (پائولو کوئیلو) با ذکر مثالی گفت: وقتی پاوند در ویرایش "دشت سترون" الیوت بخشی از این منظومه را کنار می گذارد و الیوت هم با روی گشاده میپذیرد دلیلش این است که او این ویراستار را قبول دارد و حتی او را یک سر و گردن بالاتر از خود میبیند.
ویراستاری هم علم است هم هنر
وی ادامه داد: در ادبیات ما هم اگر ویراستاران به مبانی علم و هنر ویرایش مسلط باشند نویسندگان هم آنها را میپذیرند و از اینکه کتابهایشان توسط آنها ویرایش شود ناراحت نمیشوند.
این شاعر در توضیح بیشتر علم و هنر بودن ویراستاری بیان کرد: ویراستاری از این جهت هنر است که ویراستار باید به ظرایف ذهن نویسنده یا مترجم پی ببرد و علم است چون باید به فن ویرایش تسلط داشته باشد. این دو موضوع کاملا لازم و ملزوم یکدیگرند و داشتن هر دو توانایی است که از یک فرد، ویراستار حرفهای میسازد.
مترجم "خوردن عسل کلمات" (رابرت بلای) در پاسخ به این پرسش که اگر نویسندهای در قید حیات نباشد آیا ویراست آثار او قابل پذیرش است یا خیر؟ گفت: من این کار را نمیپسندم. مثلا در مورد نوشتههای صادق هدایت اگر بخواهیم با دستور زبان امروزی با آنها برخورد کنیم اشکالاتی میتوان به کار او وارد کرد ولی آیا درست به اسم ویرایش متن خاص هدایت را تبدیل به یک متن شسته رفته کنیم؟
کتاب نویسندگانی را که در قید حیات نیستند نباید ویرایش کرد
وی ادامه داد: در مورد نثر آل احمد آیا میشود چنین برخوردی با کتابهایش داشت؟ به نظر من خصوصیات آن نویسندهها در همان نوع نگارش خاص خودشان است که نباید آن را ویرایش کرد ضمن اینکه وقتی نویسندهای در قید حیات نیست نباید در کتابهایش دست برد، تغییر در یک اثر باید با نظر نویسنده یا مترجم باشد.
نظیری توضیح داد: البته اشخاصی مانند ذبیحالله منصوری در لوای کلمه اقتباس دست خود را باز گذاشته بود و هر تغییری در متن اصلی ایجاد می کرد که آن قضیهاش خاص و جدا از بحث ما است. برخی به خلاصهنویسی یا تشریح کتابهای دیگر اقدام میکنند که این جریان کاملا با ویرایش متفاوت است.
مترجم "ساعت 12 بار نواخت"( اشعار آنتونیو ماچادو) افزود: اما در ویرایش ترجمه آثاری که نویسنده آنها در قید حیات نیست حکایت فرق میکند. در چنین وضعیتی ویراستار ضمن تطابق متن ترجمه شده با اصل کتاب میتواند تشریح و توصیفی از نکات خاصی از کتاب داشته باشد. یا در مورد نویسندگانی چون داستایوفسکی که در مواردی بدون توجه به ویژگیهای زبان روسی متنهایی را نوشته است حضور ویراستار در کنار مترجم خیلی مهم و کاربردی است.
وی در جواب به این سوال که نوشتن شرح و توصیف بر یک کتاب ترجمه شده وظیفه مترجم است یا ویراستار؟ گفت: این کار به نظر من بیشتر وظیفه ویراستار است. خیلی از کارهای ترجمهای نیاز به توضیحات حاشیهای دارد. این موضوع درباره متون کهن پررنگتر است و و شرح و بسط موضوع مبهم از کارهایی است که مصحح و ویراستار انجام می دهند.
این مترجم در پاسخ به این پرسش که چگونه ویراستار بدون اینکه در متن به ویژه متون کهن دست ببرد می تواند آن را برای خواننده امروزی قابل فهم کند؟ بیان کرد: اگر ویراستاران حرفهای و حاشیهنویسی و توصیفاتشان در کنار متون کهن نباشد نویسنده عمومی به خیلی از زوایای آثار ادبی قدیم پی نمیبرد. در اینجا ویراستار دیگر متن را ویرایش زبانی نمیکند بلکه تشریح می کند.
مهارت و بیطرفی دو ویژگی ویراستاران حرفهای
مترجم اشعاری از پابلو نرودا، باخمن و رابرت بلای در بخش دیگری از صحبتهایش مهارت و بیطرفی را دو ویژگی لازم برای ویراستار حرفهای برشمرد و گفت: ما به ویژه در زمینه ویرایش متون ترجمهای ویراستار حرفهای به اندازه کافی نداریم. دلیل آن هم می تواند این باشد که یا ناشران به اندازه کافی در این زمینه هزینه نمی کنند یا خوشبینی در مورد این قضیه وجود ندارد.
نظیری ادامه داد: علیرغم کوششهای که شده و مسیری که قبلا هموار شده ولی هنوز به جایگاه منطقی ویرایش ادبی نرسیدهایم و رسیدن به این جایگاه مستلزم این است که بزرگان ما در تالیف و ترجمه با تداوم بیشتری حضور ویراستاران را بپذیرند تا این موضوع برای جامعه و اهل قلم جا بیفتد.
وی در پایان تاکید کرد: این مسیری است که حرکت در آن زمان میبرد و آنچه که در وهله اول حرکت را سرعت میبخشد سهولت بده بستان فرهنگی، رهایی از ممیزیها است. تغییراتی که به نام ممیزی اعمال میشود یا بلاتکلیفی آثار تا صدور مجوز چاپ و ... از جمله مسایلی است که مسیر بده و بستان فرهنگی را سد کرده و مانع حرفهای شدن در این حوزه میشود.
نظر شما