به گزارش خبرنگار مهر، بازیگر باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون ایران با اشاره به مشکلات موجود برای فعالیت در زمینههای مختلف هنری در آستانه انتخاب وزیر ارشاد دولت دهم نیازهای عرصه هنر و هنرمندان به ویژه اهالی تئاتر را برای رشد و ارتقای فعالیتهای هنری در چهار سال آینده تشریح کرد. دیدگاههای فراهانی را با حذف پرسشها میخوانید:
هنر قوانین از پیش تعیین شده را برنمیتابد
واقعیت این است که میدان هنر میدان شمشیرهای دولبه است. در سالهای اخیر در ایران جز در مقاطعی مدیریت هنری درستی وجود نداشته است. کسی که در تمام عمر خود تعداد اندکی تئاتر دیده نمیتواند دردی از جامعه تئاتری درمان کند. عرصه هنر قوانین دست و پاگیر را برنمیتابد، زیرا هنر پدیدهای است خلاق و مؤلف.
وزیر ارشاد باید با اصول و وجوه مختلف هنر آشنا باشد
بارها گفتهام هنرهای مختلف نداریم، زیرا هنر هنر است و برای خود تعاریفی دارد که با اندک تفاوتهایی در سطح جهان و تاریخ بشری تعریف شده است. متأسفانه در سالهای اخیر در جامعه هنری ما نه تنها شرح وظایف و وزن مخصوص یک وزیر برای پست وزارت ارشاد به ترازو و کنکاش و چالش گذاشته نشد بلکه به شوخی نیز گرفته شد.
واقعیت این است آن چیزی که دوستان به عنوان ویژگیهای یک وزیر ارشاد میانگارند برای یک وزیر ارشاد خوب است نه برای وزیر هنر. وزیر هنر باید حداقل اصول عام هنر، نقد هنر، فلسفه و روانشناسی و جامعه شناختی هنر را بداند و دستی در هنر هم داشته باشد. کسی که پای موسیقی سنتی ما ننشسته طبیعی است که مهری ژرف به پدیده هنر نخواهد داشت.
کسی که عاشق هنر نباشد نمیتواند برای آن دل بسوزاند
کسی که عاشق هنر نباشد نمیتواند برای آن دل بسوزاند و باید کاربردهای فکری، اخلاقی، اجتماعی و روانشناسی هنر را درک کرده باشد. کسی که بضاعت وزیر شدن در کشوری چندملیتی را میبیند باید حداقل شاهنامه را خوب خوانده باشد و شعرا و نویسندگان تاریخی ما را بشناسد. باید بداند شعر نیمایی یعنی چه و چرا سبک هندی تا امروز هم نفس میکشد.
تصمیمهای تئاتری باید توسط اهالی تئاتر گرفته شود
وزیر فرهنگ و ارشاد باید ادیب باشد اگر اینگونه نباشد مانند گویندگان تلویزیونی خواهد بود که به لحاظ مفهومی شعر را اشتباه میخوانند. یک وزیر ارشاد در تماشای تئاتر به جای اینکه دنبال ارتباط تئاتر با نظریههای مختلف باشد باید خود اثر را در چارچوب گونه و جنس خود به تجزیه و تحلیل بنشیند.
تئاتر باید به تئاتریها منتقل شود و دخالت مسئولین دولتی در هنر کمرنگتر و طبق قانون اساسی باشد. یعنی اگر هنرمندی از خطوط قرمز نظام و جمهوری اسلامی ایران عبور نمیکند، اجازه کار داشته باشد نه اینکه مسئولین حکم صادر کنند. معتقدم بخش اجرایی هنر باید از دست دولتیها خارج شود و به دست کننده هنر و صاحبان تولید قرار گیرد.
ما نیازمند قانونمندی هنر و آیینهای هنری هستیم
ما 250 هزار هنرمند دوره دیده تئاتر داریم که خود یک ارتش هستند و وقتی به آن توجه نکنیم نکبت ایجاد میشود. به دلیل نبود امکانات، آرشیو لباس، فرهنگستان زیبای نمایشنامه، اختصاص بودجه کافی برای چاپ آثار شریف و سالم بدون در نظر گرفتن وجوه ممیزی و ایجاد معرفت همبودگی و هماندیشی با مشکل مواجه هستیم.
بسیاری از مدیران تلاششان در ایجاد تفرقه بین هنرمندان این ملک بوده است. یکبار نشده که یک مدیر به من بگوید که اگر فلان کار را انجام دهم از من حمایت میکند. مسئله مهم دیگر مستقر نشدن قانونمندی هنر و آئینهای هنری است. رفاقتها و ضوابط ناهنجار در جامعه هنری ما بسیار تلخ است.
هنرمند تئاتر همیشه در یک دلشوره و نگرانی حضور دارد و نمیداند میتواند در عرصه هنری و تئاتر حضور داشته باشد یا نه. رفع این مشکلات نیاز به جامعنگری خردمندانه از طرف کسی دارد که جایگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را میگیرد.
نظر شما