اثر اصلی و مهم رالز "نظریهای درباره عدالت" است که در سال 1971 به چاپ رسیده است. در طول یک دهه بعد از انتشار کتاب "نظریهای درباره عدالت"، ایده عدالت رالز در این اثر، سیطره مطلقی بر فلسفه سیاسی در جهان انگلیسی زبان داشت و انگیزه نوشتن حجم عظیمی از آثار و مقالات و نقدها و تغییرها شد.
اهمیت نظریه رالز از آن جهت است که این نظریه بر فلسفه سیاسی و نظریههای عدالت معاصر غلبه دارد. البته این غلبه و سیطره به معنای آن نیست که اندیشه وی به سبب محتوایی و روشی پارادایمی مقبول در زمینه اندیشهورزی سیاسی و عدالت پژوهی معاصر ایجاد کرده است؛ چرا که شمار زیادی نیز اندیشه وی را نپذیرفتند.
یگانگی و منحصر به فرد بودن فلسفه رالز از جهتی پارادوکسی است. از نظر ایدئولوژیکی دیدگاه رالز به هیچ روی نا آشنا نیست، او از مدافعان سنتز اجتماعی - سیاسی معاصر است که دموکراسی لیبرال، اقتصاد و بازار و دولت رفاه بازتوزیع کننده را با هم تلفیق میکند. آنچه یگانه و منحصر به فرد است کوشش او برای فراهم آوردن نظریه سیستماتیک و یکپارچه برای توجیه این سنتز است.
رالز با کمک این روش و اسلوب، دیدگاههای رهبران اولیه لیبرال مانند جرمی بنتام، لاک و استوارت میل را در خصوص ضرورت تدارک بیشترین شادی برای بیشترین افراد را مورد انتقاد قرار داد و این سؤال را مطرح کرد که آیا اصالت فایده میتواند مبنای قانع کنندهای برای اصول لیبرالی باشد؟
رالز میگوید، موضوع اصلی عدالت، ساختار اساسی جامعه و سازوکاری است که طی آن نهادهای اجتماعی، حقوق و وظایف اساسی در توزیع و چگونگی تقسیم مزایای حاصل از همکاری اجتماعی را تعیین میکنند، بنابراین عدالت همان حذف امتیازات بیدلیل و ایجاد تعادلی واقعی در میان خواستههای متعارض انسانها است که در ساختار یک نهاد اجتماعی پیشبینی شده است.
نظر شما