به گزارش خبرنگار مهر، در دومین روز همایش "فلسفۀ اسلامی و چالشهای جهان امروز" که چهارشنبه در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد حجت الاسلام قاسم کاکایی در مورد موضوعی با عنوان " بررسی و مقایسه الهیات و علم دین نزد دو فیلسوف مجدد شرق و غرب" سخن گفت.
استاد دانشگاه شیراز گفت: بی شک ملاصدرا (متوفای 1640 میلادی) و دکارت (متوفای 1650 میلادی) که به فاصله ده سال از یکدیگر فوت کردهاند از بزرگترین مجددهای فلسفه اسلامی و فلسفه غرب هستند که در قرن هفدهم میلادی، همزمان ظهور کردند و سرنوشت فلسفه را در دو فرهنگ شرق و غرب رقم زدند.
وی تصریح کرد: دکارت را پدر فلسفه جدید خواندهاند. باید توجه داشت که فیلسوفان جدید از پی دکارت آمدهاند. بدان معنا که یا موافق او بودند یا مخالف. هگل در مقام و اهمیت دکارت در فلسفه جدید میگوید دکارت همه چیز را از نو آغاز کرد و با اوست که تفکر و عصر جدید آغاز میشود.
این استاد دانشگاه یادآور شد: باید توجه داشت که هم دکارت و هم ملاصدرا طرحی نو در انداختند و صاحب مکتبی جدید در فلسفه شدند. گزاف نیست که بگوییم هر دو، دغدغه وحدت داشتند. دکارت در پی وحدت علوم بود. او میخواست این وحدت را به لحاظ روشی به انجام رساند. اما تلاش ملاصدار برای وحدت به معنای وحدت آموزههای نحلههای مختلف فکری بود و از جنبه محتوایی این وحدت را جستجو میکرد.
وی افزود: دکارت در صدد بود همه دستاوردهای فلسفی قبل از خود را فرو ریزد و طرحی نو در اندازد. از همین رو هگل میگفت او همه چیز را از نو آغاز کرده است.
کاکایی تصریح کرد: در عوض ملاصدرا به همه دستاوردهای اندیشه بشری از یونان گرفته تا فرهنگ اسلامی احترام میگذاشت و در صدد بود همه علوم حتی عرفان و قرآن را نیز برهانی کند و این برهانی کردن لزوما یونانی کردن نبود، بلکه در این راه هیچ چیزی را جز عقل منور به نور الهی پاس نمیداشت.
وی یادآور شد: ملاصدرا به عوض دکارت که به ذهن اصالت میدهد به وجود اصالت میدهد و آنرا مبنا قرار میدهد. او این اصالت وجود را از عرفان آورده ولی این موضوع فلسفه او را از حالت فلسفه بودن خارج نکرده و خللی به آن وارد نمیسازد. فلسفه او بر برهان استوار است ولی ملهم از حقایق ربانی است.
وی افزود: دکارت در طرح ذهنی خویش الهیات و خدا را برای پر کردن خلأ معرفت شناسی خویش به کار گرفت و هستی شناسی را نیز در رتبه پس از معرفت شناسی قرار داد.
در ادامه این نشست دکتر رشید حافظوویچ به بررسی موضوع "تأویل متن مقدس و تأویل نفس بنا بر روش هرمنوتیکی علاء الدوله سمنانی" پرداخت.
استاد دانشگاه سارایوو گفت: در تاریخ اندیشه مسلمانان، درباره تأویل چونان یک روش تفسیر کردن متن مقدس و چونان علم هرمنوتیک اسلامی سخن بسیار گفته شده است.
وی تصریح کرد: علاءالدوله سمنانی از راه مثال نشان میدهد که چگونه تأویل چونان فرایندی معنوی، که عرفان اسلامی در آن فهمیده میشود، عمل میکند. فرایند معنوی تأویل، همزمان، چونان حالت خودآگاه نفس انسان و حالت بودن نفس انسانی عمل میکند.
این استاد دانشگاه در ادامه یادآور شد: همه طرفداران متعهد تأویل، مثل خود علاءالدوله سمنانی، این فرایند معنوی را این چنین دیدهاند و دیدگاهشان را بر سنت استوار پیامبر اسلام مبتنی کردهاند. او تنها معرفت و شناخت را میطلبید که رو به سوی عالیترین غایتها دارد. فرایند معنوی تأویل، نماد باززایی حقیقی نفس انسان است، که از این رهگذر به مقام ملکوتی خود نزد خدا باز میگردد.
نظر شما