جفری آندرهیل استاد اقتصاد سیاسی بین الملل و روابط بین الملل در دانشگاه آمستردام است. "اقتصاد سیاسی و نظم متغیر جهانی" و "نظم نوین جهانی و سرمایهگذاری جهانی" از جمله آثار او به شمار میروند.
وی معتقد است نظریههای سنتی، خود امنیت را غایت تلقی میکنند. بر اساس این نظریهها تلاش دولتها برای حفظ و افزایش امنیت بود و به دولتها تجویز میشد که امنیت خود را افزایش دهند.
او میگوید بر اساس این نظریهها اکثر دولتها روشی مبتنی بر نظم وستفالیا را اتخاذ میکردند و این گونه نگرش را مد نظر قرار میدادند.
گونه دیگر دولتها احتمالا به موضوع امنیت، نگاهی فوری و موقتی دارند و درصدد مقابله با تهدیدات فوری داخلی و خارجی امنیتی هستند.
توجه به بعد سختافزارانه امنیت و رویکردی نظامی به امنیت باعث به وجود آمدن نوعی معمای امنیتی میشود. معمای امنیتی به این معناست که در حالی که هر دولت سعی میکند با بالا بردن قابلیتهای نظامی و سخت افزاری، امنیت خود را بالا ببرد همین موضوع منجر به نوعی نا امنی در نظام میان کشورها میشود.
باید توجه داشت اگر چه زور و قدرت میتوانند برخی چیزها را تغییر دهند و در برخی مواقع ضرروی هستند ولی استفاده و کاربرد زور هزینههای زیادی دارد.
این هزینه گزاف حتی برای کسی که که به اصطلاح برنده بازی بوده نیز بالاست و در مقابل این هزینه دستاورد و سود زیادی عاید او نخواهد شد.
حال سوال این است که با توجه به هزینه بالای اعمال زور، چرا استفاده از زور و به کار بردن گزینه نظامی مورد توجه دولتها قرار میگیرد.
تعریف مجدد امنیت به درک بهتر ارتباط تجربی و تحلیلی میان امنیت و اقتصاد و جامعه کمک میکند. مکتب کپنهاک این موضوعات را مورد توجه قرار میدهد.
آندرهیل میگوید به عقیده من اگر چه تلاشهای مکتب کپنهاک قابل تقدیر هستند ولی ما میتوانیم به باز تعریف موسعتری از مفهوم امنیت دست یازیم. ما فراموش کردهایم که امنیت، حفظ جامعه و ارزشهای آن است. همچنین فراموش کردهایم که ابزارهای ایجاد امنیت متفاوت هستند و شیوههای حفظ و افزایش امنیت متفاوت و گوناگون هستند.
باید توجه داشت که امنیت و قدرت فی نفسه غایت نیستند بلکه ابزاری برای رسیدن به اقتصادی برتر و نیل به اهداف اجتماعی، هستند. این اهداف اجتماعی و اقتصادی توسط جوامع سیاسی تعریف میشوند و دارای ابعاد داخلی و خارجی هستند.
این مفهومسازی مجدد از امنیت، تقسیمبندی دو گانه صورت گرفته توسط نظریههای سنتی مبتنی بر سیاست داخلی و سیاست خارجی را به چالش میکشد. بر اساس نظریههای سنتی سیاستهای داخلی و خارجی و بینالمللی دارای فرایندهای مستقلی هستند.
باید توجه داشت که مفهوم امنیت، ارتباط و پیوند با اهداف از پیش تعریف شده دارد و از اینرو شیوههای رسیدن به امنیت برای همه یکسان نیست.
تعریف کارآمد از امنیت با نوع نظام سیاسی ارتباط دارد. کارامدی امنیت بستگی به تعاریف نظام سیاسی از امنیت و اهداف تعریفی خود دارد.
وی میگوید تعریف امنیت بر اساس "یکی برای همه" با اصول و هنجارهای کنونی ما قابل دفاع و کاربرد نیست.
نظر شما