آبانماه سال گذشته بود که برای ملاقات خانم نیکو خردمند در بیماستان قائم کرج به ملاقات این بانوی مهربان رفتیم. او اواخر مهرماه سال گذشته به دلیل بیماری قلبی در بیماستان قائم کرج بستری شده بود و حدود یک ماه در این بیمارستان بستری بود.
در بدو ورود به بخش سی سی یوی بیمارستان قائم با چهره مهربان خردمند روی تخت مواجه شدیم و او با روی باز از ما استقبال کرد.
حالش را پرسیدیم، در نگاهش غمی کهنه موج زد، آری او از بی توجهی مسئولان ذیربط به وضعیت زندگی پیشکسوتان بازیگری و عدم عیادت این مسئولان از بازیگران در زمان بستری بودن در بیمارستان غمگین بود و غمش را نیز به زبان آورد اما خواست رسانه ای اش نکنیم.
... و ای کاش آن روز بی توجه به خواسته خردمند، غم و نگرانی او را رسانه ای می کردیم زیرا انتشار حرفهای خردمند شاید می توانست بعضی از مسئولان را از خواب خرگوشی بیدار کند و گوشهای آنها را به روی شنیدن واقعیات تلخ باز کند.
کاش غم خردمند را رسانه ای می کردیم
... آری ما به خواسته خردمند احترام گذاشتیم و شکایتش را در خبر مطرح نکردیم غافل از اینکه نتیجه این امر، چیزی جز تداوم بی توجهی مسئولان ذیربط به حل مشکلات پیشکسوتان فرهنگی کشور نیست و همین گونه نیز شد.
نیکو خردمند، سال گذشته سالروز تولد خود را نیز در بیمارستان و در جمع پرستاران و اعضای خانواده جشن گرفت اما شاید دلش می خواست چند نفر از مسئولان نیز از همزمان شدن سالروز تولدش با روزهای بستری بودن در بیمارستان مطلع باشند و به پاس سالها تلاش هنری حداقل یک تماس در روز تولدش بگیرند و تبریک بگویند تا کمی از غمهایش سبک شود اما مسئولان از تماس تلفنی نیز دریغ کردند.
بی توجهی به مشکلات زندگی دیگران در زمان حیات آنها امری عادی شده است
این روزها برای بسیاری از ما عادت شده که تا زمانی که کسی در بین ما زندگی می کند، قدرش را نمی دانیم و حتی لحظه ای هم پای درددلش نمی نشینیم اما وقتی از میان ما رفت، تازه یادمان می افتد که این تازه سفرکرده روزی در میان ما می زیسته و ما هیچ گاه او را درک نکرده ایم.
کم توجهی به مشکلات دیگران و خودخواهی های ما پا را از این نیز فراتر گذاشته و به دنبال این امر، ما گاهی حتی کسانی را نیز که سالها برای هنر، ادب و فرهنگ کشور زحمت کشیده اند، فراموش می کنیم و به دردها و مشکلات آنها بی توجه می شویم.
اوضاع موجود از این هم اسفبارتر است و مسئولان ذیربط فرهنگ و هنر کشور نیز که باید الگویی برای مردم باشند، گاهی آن قدر به مشکلات اهالی هنر و ادب و فرهنگ کم توجه می شوند که اعتراض بسیاری از مجامع فرهنگی برانگیخته می شود.
در سالهای اخیر هنرمندان زیادی از بین ما رفته اند و در مورد بسیاری از آنها در زمان حیاتشان از سوی مسئولان کم توجهی های زیادی صورت گرفته است به عنوان مثال، مهری مهرنیا، پروین سلیمانی، خسرو شکیبایی، فرخ لقا هوشمند، مهدی فتحی و به تازگی نیکو خردمند از میان ما رفته اند درحالیکه در زمان حیاتشان آنچنان که باید و شاید مورد مهر و توجه مسئولان قرار نگرفته و به بسیاری از مشکلات زندگی آنها بی توجهی شده است.
لطف مردم به هنرمندان و اهالی فرهنگ هم جای خالی توجه مسئولان را پر نمی کند
البته مردم کشور ما همواره به هنرمندان و اهالی فرهنگ، هنر و ادب لطف خاصی داشته اند و چه در خیابان و چه بیمارستان در زمان عیادت با این افراد بسیار دلسوزانه برخورد کرده اند اما آیا دلسوزی و لطف مردم هر قدر زیاد هم که باشد، می تواند جای مسئولیت پذیری سمئولان ذیربط کشور را بگیرد؟
آیا دلسوزی و لطف مردم به همه خواسته های به حق پیشکسوتان فرهنگ، ادب و هنر پاسخ می دهد و می تواند جای خالی بیمه و نیز درآمدی پایدار و کافی را برای روزهای پیری و ناتوانی آنها پر می کند؟
در شرایطی که بسیاری از پیشکسوتان فرهنگ، ادب و هنر کشور حتی از داشتن بیمه هم محروم هستند، گفتن این حرفها فایده چندانی ندارد زیرا وقتی بیمه به عنوان یک حق طبیعی برای پیشکسوتان وجود ندارد، تکلیف بقیه خواسته ها روشن است.
این روزها بسیاری از پیشکسوتان امور فرهنگی کشور در شرایط اسفباری زندگی می کنند و با حقوق و درآمد کم باقی عمر را سپری می کنند.
حق طبیعی پیشکسوتان فرهنگ همچنان نادیده گرفته می شود
حق انسانی و طبیعی این پیشکسوتان است که پس از سالها تلاش برای ارتقای امور فرهنگی کشور، روزهای کهنسالی را در آرامش بگذرانند اما بی توجهی مسئولان ذیربط این حق را از آنها گرفته و اجازه نداده مزد سالها تلاش و خوردن خاک صحنه را به نحوی خوبی بگیرند.
عدم مسئولیت پذیری بسیاری از تولیدکنندگان سینما و تلویزیون نیز از سوی دیگر بر مشکلات پیشکسوتان فرهنگ و هنر افزوده به عنوان مثال بسیاری از هنرمندان پیشکسوت از بی توجهی این تولیدکنندگان و عدم تعهد و مسئولیت پذیری آنها در خصوص عمل به قراردادها شکایت دارند اما حتی یک مرجع مشخص برای رسیدگی به این شکایات وجود ندارد و رادیو و تلویزیون و وزارت ارشاد در این زمینه، پای خود را از مشکلات کنار کشیده اند و هیچگونه احساس مسئولیتی نمی کنند.
یک پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر در این زمینه گفت: بسیاری از تهیه کنندگان سینما و تلویزیون در حق پیشکسوتان بازیگری اجحاف کرده اند که این امر موجب شده مشکلات این قشر هنری افزایش یابد.
محمد ورشوچی ادامه داد: تعدادی از تهیه کنندگان برنامه های سینمایی و تلویزیونی در خصوص پرداخت به موقع دستمزد بازیگران پیشکسوت کوتاهی می کنند و گاهی این امر را مدتهای طولانی به تاخیر می اندازند.
وی بیان کرد: اجحاف تهیه کنندگان تنها به من نبوده و بسیاری از دیگر پیشکوستان بازیگری نیز با این مشکل مواجه بوده اند.
این هنرمند عنوان کرد: در حال حاضر پیشکسوتان بازیگری مشکلات خاص خود دارند و کم لطفی تهیه کنندگان این مشکلات را مضاعف می کند.
هیچ سازمان و مرکزی برای استخدام بازیگران وجود ندارد
ورشوچی در بخش دیگری از سخنان خود نیز بیان کرد: هیچ سازمان و مرکزی برای استخدام بازیگران وجود ندارد و لازم است این سازمان به وجود آید.
وی ادامه داد: اگر سازمان و مرکز یادشده تاسیس و برپا شود و بازیگران به استخدام آن درآیند، پیگیری خواسته های بازیگران بیشتر محقق می شود که این امر در کاهش مشکلات این هنرمندان تاثیر فراوانی دارد.
این پیشکسوت هنر عنوان کرد: البته در حال حاضر خانه سینما برپاست اما بهتر است سازمان و مرکزی نیز برای استخدام بازیگران داشته باشیم تا این سازمان بتواند در کنار خانه سینما در جهت پیگیری خواسته های به حق بازیگران گامهای موثری بردارد.
این پیشکسوت بازیگری یادآور شد: به وجود آمدن سازمانی برای استخدام بازیگران در حل مشکلات آنها و بهبود وضعیت آنها تاثیر زیادی دارد و باعث می شود بسیاری از مشکلات مادی این قشر حل شود.
ورشوچی خاطرنشان کرد: نبود سازمانی برای استخدام بازیگران سینما مانع تحقق حقوق این قشر و حل مشکلات آنها شده است و باید در این زمینه راه حل اساسی اندیشیده شود.
سهم پیشکسوتان بازیگری از توجه ویژه مسئولان تنها یک قبر رایگان است
یک پیشکسوت بازیگری دیگر نیز گفت: سهم پیشکسوتان بازیگری از توجه ویژه مسئولان تنها یک قبر رایگان در قطعه هنرمندان بهشت زهراست که این امر از کم توجهی به وضعیت این بازیگران حکایت می کند.
کیومرث ملک مطیعی ادامه داد: این پیشکسوتان از سالیان گذشته برای ارتقای هنر در کشور تلاش کرده اند و کم توجهی به وضعیت آنها حق آنها نیست.
وی اظهار داشت: پیشکسوتان بازیگری در سنین پیری و از کارافتادگی بیشتر از مواقع دیگر به حمایتها و توجه خاص مسئولان نیاز دارند و نباید به گونه ای عمل شود که همه زحمات آنها نادیده گرفته شود.
این هنرمند تئاتر، سینما و تلویزیون بیان کرد: عادت کرده ایم تنها وقتی که یک هنرمند از دنیا می رود به فکر او باشیم و تا وقتی که هست، کسی حالش را نمی پرسد.
ملک مطیعی خاطرنشان کرد: تنها یک قبر مجانی جوابگوی نیازهای پیشکسوتان بازیگری نیست و بسیاری از آنها در زمان حیات خود نیز نیازمند حمایت مسئولان ذیربط هستند.
وزارت ارشاد وظایف خود در مقابل بازیگران پیشکسوت را انجام نداده است
کیومرث ملک مطیعی در بخش دیگری از سخنان خود نیز به مهر گفت: وزارت ارشاد وظایف خود در مقابل بازیگران پیشکسوت را انجام نداده و در حق آنها اجحاف کرده است.
این پیشکسوت بازیگری اظهار داشت: با وجود اینکه بازیگران پیشکسوت برای ارتقای سطح هنری کشور از سالها پیش تلاش کرده اند اما وزارت ارشاد بسیاری از نیازهای آنها را تامین نکرده و در این زمینه به وظایف خود کم توجه بوده است.
حقوق بازیگران پیشکسوت بسیار پایین است
ملک مطیعی ادامه داد: در حال حاضر وزارت فرهنگ و ارشاد ماهیانه بین 110 تا 120 هزار تومان به بازیگران پیشکسوت پرداخت می کند که این میزان جوابگوی بسیاری از نیازهای آنها نیست.
وی بیان کرد: بسیاری از پیشکسوتان بازیگری سالها مشکلات مختلف را به جان خریده و با وجود همه مسائل به کار خود ادامه دادن اند و اگر پایداری آنها نبود، شاید وضعیت کیفی بازیگری در کشور به سطح کنونی نمی رسید.
این هنرمند تئاتر، تلویزیون و سینما عنوان کرد: هیچ خانواده ای نمی تواند با ماهی 120 هزار تومان زندگی بگذراند و از این جهت، ارشاد در حق بازیگران پیشکسوت اجحافی بزرگ کرده است.
ملک مطیعی خاطرنشان کرد: البته ممکن است برخی از این بازیگران کارمند اداره، شرکت و ... دیگری باشند و در محل دیگری هم حقوق بگیرند اما تعداد این گونه بازیگران کم است و بخش قابل توجهی از آنها تنها از وزارت فرهنگ و ارشاد حقوق می گیرند.
وی اضافه کرد: ضرورت توجه به مشکلات مالی بازیگران پیشکسوت وقتی بیشتر محسوس می شود که به یاد آوریم بسیاری از آنها وارد مرحله پیری شده اند و دیگر توان ظاهر شدن در برنامه های سینما، تلویزیون و تئاتر را ندارند که از این جهت نمی توانند درآمدزایی دیگری برای خود داشته باشند.
بسیاری از بازیگران پیشکسوت با دل شکسته کوچ می کنند
مرگ یک قانون طبیعی زندگی انسانها است و چیزی غیر از رفتن به دیار باقی نیست اما سئوال این است که چرا باید شرایطی ایجاد شود که انسانها در میان کم توجهی دیگران و با دلی شکسته به دیدار معشوق حقیقی بروند.
امید است مسئولان ذیربط کمی در نگاههای خود نسبت به مسئله پیشکسوتان فرهنگ و مشکلات آنها در زمان میانسالی و کهنسالی تجدید نظر کنند تا از این پس کمتر شاهد آه و حسرتهای زیاد پس از کوچ پیشکسوتان باشیم.
چه زیباست اگر در زمانی که پیشکوستان در کنارمان هستند به فکر حل مشکلات زندگی آنها باشیم و هر کدام در حد توان خود گامی در جهت رسیدن آنها به یک زندگی آرام در روزهای کهنسالی برداریم البته به طور مسلم عملکرد مسئولان ذیربط در این زمینه از حساسیت بیشتری برخوردار است و آنها باید در این خصوص با عملکرد خود الگویی برای مردم باشند.
.......................................
گزارش: لعیا آراسته
نظر شما