خاویر سولانا که امروز پس از 10 سال از مسئولیت سیاست خارجی اتحادیه اروپا خداحافظی می کند بر این عقیده است که کشورها باید خیالبافی را در این باره که می توانند سیاست های امنیتی و دفاعی خود را به تنهایی و بطور مستقل تعقیب کنند کنار بگذارند.
این اظهارات در حالی است که "هرمان ون رامپوی" رئیس دائمی شورای اروپا و "کاترین اشتون" وزیر خارجه اروپا امروز کار خود را آغاز کردند، که این امر بیانگر آغاز فصلی نوین در سیاست خارجی اروپا بویژه در حوزه سیاست امنیتی و دفاعی است.
سولانا در حالی اتحادیه اروپا را ترک می کند که به گفته بسیاری از تحلیلگران گروه وی توانسته در همگرایی این اتحادیه و تصویب پیمان لیسبون نقشی بسیار مثبت و قابل قبول ایفا کند، اما اظهارات او در زمینه دفاعی و امنیتی نشان از آن دارد که این اتحادیه همچنان در این حوزه ها دچار شکافهای قابل توجهی است.
به نظرمی رسد اتحادیه اروپا بر آن بوده است تا با تغییرات ساختاری بتواند در افکار عمومی ناهمگون و شکننده این اتحادیه تغییری پدید آورد تا بتواند درموارد بحرانی از جمله بحران های اقتصادی اخیر توازنی بین بخش هایی فقیر و غنی آن بوجود آورد.
تیم اتحادیه اروپا از 10 سال گذشته تاکنون تلاش های زاید برای حل مسائل مختلف یک واحد سیاسی جدی بعمل آورد.
این تیم گرچه در بسیاری از موارد از جمله ایجاد الگوهای مشترک اروپایی و فراملی، و تبعیت اروپا از آمریکا در زمینه سیاست خارجی که تا همین اواخر از مسائل مطرح بود، توانسته نقایص موجود را بر طرف کند اما همچنان در بخش های مهم و کلان که واحدهای سیاسی تشکیل دهنده این کنفدراسیون تمایلی به دادن اختیارات در این زمینه ندارند دچار چالش هایی است.
دفاع و امنیت ملی
دفاع و امنیت اتحادیه اروپا و اینکه این مجموعه تا چه حد می تواند این مسئله را در خارج از چارچوب ناتو انجام دهد یکی از مباحث مهم بود.
اظهارات فوق از سوی خاویر سولانا در زمینه سیاست دفاعی و امنیتی بیش از آنکه نشان دهنده بر طرف شدن یک دغدغه باشد در واقع بیانگر وجود یک دغدغه مهم است. در واقع اظهارات مسئول سیاست خارجی اتحادیه را می توان هشداری در این زمینه و عدم همکاری واحدهای سیاسی قلمداد کرد.
نبود ارتش مشترک اروپایی به معنای خاص و وابسته بودن آن به آمریکا و ناتو یکی از ضعف های مهم و قابل تامل در این اتحادیه است که هنوز حل نشده است.
تامین امنیت انرژی
از دیگر چالش های اتحادیه اروپا که تیم سابق آن را برای نیروهای جدید به ارث گذاشته تامین امنیت انرژی برای اتحادیه است. این اتحادیه همچنان به لحاظ نفت و گاز وابسته است و واقعیت تلخ تر اینکه به لحاظ گازی وابستگی انحصاری به روسیه دارد .
در صورتی که اروپا نتواند گاز مورد نیاز خود را از منابع گوناگون تامین کند آینده اروپا بلحاظ تامین امنیت انرژی با چالشی مهم رو به رو خواهد بود و تصویب پیمانهایی همچون لیسبون نخواهد توانست انسجام لازم و توام با رضایت را در اتحادیه ایجاد کند.
نظر شما