بیکاری، مشکلات اقتصادی و فقر سرمنشاء بسیاری از تلخیهای زندگی برای اهالی شهر ترکمن نشین مراوه تپه و روستاهای اطراف و محروم آن شده است. روستاهایی که در حاشیه رودخانه اترک و زادگاه عارف و شاعر شهیر ترکمن، مختومقلی فراقی و در نزدیکی مرز ترکمنستان در استان گلستان و شمال شرق ایران واقع شده است. مراوه تپه زمانی بهترین مراتع را برای دامداری و بزرگترین کشتزارها را برای کشاورزی داشت و مردمان سختکوش آن از دامداری و کشاورزی امرار معاش میکردند اما اکنون با بروز خشکسالی عملاً مرتعی برای چرا و آبی برای کشاورزی یا وجود ندارد و یا بسیار کم است.
اما دلایل فوق اندکی از مشکلات بسیار این مناطق به شمار میآید. بیکاری، فقر و محرومیت، مردم را با مشکلات و چالشهای بسیاری روبه رو کرده است. جوانان در سنین پایین عاشق میشوند و بدلیل سهل و آسان بودن ازدواج و تنها با پرداخت ۸ تا ۱۰ میلیون تومان پول بعنوان مهریه و با وجود نداشتن شغل مناسب و درآمد کافی، بدون در نظر گرفتن مشکلاتی که در آینده پیش رو خواهند داشت، ازدواج کرده و بچه دار میشوند. بسیاری از مردان بدلیل بیکاری به اعتیاد روی آورده و خانه نشین میشوند و عدهای نیز خانوادههای خود را ترک کرده و برای یافتن کار به تهران و شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند. زندگی ای که با امیدهای فراوان و با آئین سنتی و زیبای عروسی ترکمنی آغاز شده بود، با گذشت زمان ناخواسته به طلاق ختم میشود. این در حالی ست که برخلاف گذشته آمار افراد تحت پوشش کمیته امداد به سن ۳۰ سال و حتی پائین تر از آن هم رسیده است. کمیته امداد امام خمینی (ره) ۳ هزار و ۲۷۵ خانوار را در این منطقه تحت پوشش دارد که تعداد قابل توجهی از آنان شامل زنان سرپرست خانوار میباشند که به وفور در همه روستاهای منطقه زندگی میکنند. زنان مطلقه، سرپرست خانوار و همچنین زنانی که شوهرانشان بیکارند. آنها از افراد پیر گرفته تا جوان مجبور به کار کردن در مزارع و یا کارگاههای قالی بافی و پارچه بافی میشوند که بدلیل فروش نرفتن پارچه و فرش ناچارا با دستمزد بسیار پایین کار میکنند. برخی از این زنان زندگی را بسیار به سختی با پرورش اندکی دام میگذرانند. درد و رنج این گروه از زنان به اندازهای زیاد است که گویا سرنوشت آنها را با غم و اندوه نوشتهاند. این درد از چهره رنج کشیده پر چین و چروکشان پیداست. گویا که طوفان پیری زودرس، عمر و زندگیشان را به باد فنا داده است. زنان و مادران مهربانی که تحمل ناملایمات زندگی قامتشان را خمیده کرده است اما همچون سروی استوار، تمام خانواده را در زیر سایه فداکاری و مهربانی خود یکجا جمع کردهاند و به امید فردایی بهتر در خانههای کاهگلی روستاهای این دیار زندگی میکنند.
نظر شما