پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۶ شهریور ۱۳۸۳، ۱۴:۱۶

" مهر " بررسي كرد :

" جلال آل احمد " از نگاه نويسندگان امروز

خبرگزاري " مهر" - گروه فرهنگ و ادب : جلال آل احمد ، خالق " خسي در ميقات " و چندين اثر مكتوب ديگر ، اينك سي و هفت سال است كه چشم از جهان فرو بسته ، اما صدايش همچنان به گوش مخاطبان ادبيات و جانهاي فرهيخته اي مي رسد كه اهتمام در حراست فرهنگ اصيل ايراني و ارزش هاي ملي و اسلامي آن دارند. آنچه مي خوانيد محصول گفت و گوي گروه فرهنگ و ادب خبرگزاري مهر با پنج نويسنده معاصر است كه جملگي از اين نويسنده فقيد - و به تعبير مقام معظم رهبري - از جلال آل قلم سخن گفته اند ...

 

محمود گلابدره اي : همه ويژگي هاي اخلاقي و حرفه اي " جلال " را نگفته ايم / آل احمد ، دغدغه ايراني نويسي داشت
محمود گلابدره اي - رمان نويس ، گفت : جلال آل احمد به زبان و ادبيات فارسي از صميم وجود ، عشق مي ورزيد و همواره در فكر اعتلا بخشي به فرهنگ ايراني بود.



اين رمان نويس كه در آستانه هجدهم شهريور ، سالمرگ زنده ياد جلال آل احمد با خبرنگار ادبي " مهــر" گفت و گو مي كرد ، با بيان اين مطلب افزود : آل احمد با هر نويسنده و اهل ذوقي كه مواجه مي شد ، صادقانه به تشويق  او مي پرداخت  و نگاه وسيع خويش را ازهيچ كس دريغ نمي كرد.
محمود گلابدره اي تصريح كرد : جلال ، به " حسين جهانشاه " كه به قماربازي شهره بود ، توصيه مي كرد كه از بازي هاي ايراني بنويسد كه نهايتا جهانشاه ، " قاب بازي در ايران " را نوشت و به عنوان اثري تحقيقي با عكس و شرح ، منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت.
اين رمان نويس ياد آور شد : اين كتاب ، با توصيه كتبي جلال آل احمد به وزارت فرهنگ و هنر آن روزها ، شانس انتشار پيدا كرد ، نكته جالب توجه اين است كه كتاب مورد نظر ، تنها اثري است كه توسط حسين جهانشاه  به چاپ رسيد.
وي با بيان اين كه برخي از ويژگي هاي اخلاقي و حرفه اي جلال آل احمد ناگفته باقي مانده است ، خاطرنشان ساخت : آنچه براي " جلال " واقعا مهم بود ، نوشتن و تفكر بود ، هيچ گاه نديدم كه نگاه او به فرهنگ و ادبيات ، شخصي باشد ، صرفا به كار مي انديشيد.

زنوزي جلالي : شخصيت و زندگي " آل احمد " داستاني تر از آثار اوست / او را الگوي نسل نويسنده مي دانم
فيروز زنوزي جلالي - نويسنده ، گفت : جلال آل احمد از نويسندگان صاحب سبك بود و بعدها خيلي ها سعي كردند مانند او بنويسند ، اما اصولا موفق نبودند و قلم آنها در اين راه ، عقيم ماند.

نويسنده رمان " مخلوق " در گفت و گو با خبرنگار ادبي " مهــر " با بيان اين مطلب افزود : در ارتباط با شخص جلال مي توانم بگويم كه نويسنده اي تجربي بود ، با بررسي دقيق آثار اين نويسنده و متفكر ، متوجه مي شويم آنجا كه خودش در صحنه حضور دارد و از نزديك مي بيند ، به خوبي مطلب را براي مخاطب بيان مي كند و گزارش صحيح مي دهد ، اما همين نويسنده بضاعت چنداني از وجه تخيل ندارد و نمي تواند در اين زمينه ، نيرومند عمل كند.
فيروز زنوزي جلالي كه در آستانه سالمرگ جلال آل احمد سخن مي گفت ، تصريح كرد : اگر درزمينه چاپ ديگرباره آثار جلال اقدام موثري صورت بگيرد ، شايد بتوان گفت كه روزگار ما بخشي از دين خود را به جلال ادا كرده است ، آل احمد در زمره نويسندگاني است كه همواره مورد عنايت است ، چرا كه طراوت و تازگي زبان و نثر جلال ، تضمين كننده مخاطب براي آثار اوست.
اين رمان نويس كه به تازگي از يك سفر فرهنگي دركشور لبنان بازگشته است ، ياد آور شد : طنز تلخ و گزنده جلال آل احمد از ديگر وجوه آثار اوست كه نوشته هايش را تقريبا منحصر به فرد ساخته است ، ضمن اين كه بايد گفت شخصيت و زندگي جلال ، داستاني تر از آثار اوست ، به طوري كه در تاريخ ادبيات اين كشور ،  كمتر با شخصيتي چند بعدي مانند اين نويسنده و متفكر ايراني مواجه شده ايم .
زنوزي گفت : يك دادگاه را در زمان " شاه " با وضعيت خاصي كه داشت ، مجسم كنيد  و تنها شاهدي را كه در اين دادگاه ، مقتدرانه مي بينيد  ، جلال آل احمد است ، بقيه حرف هايي گفتند و نوشتند كه بيهوده  بود و فقط مشاهدات جلال به كار مردم آمد.
وي اظهار داشت : پويايي جلال هم نكته ديگري است كه نبايد از آن غفلت كرد ، او مرتب وارد عرصه هاي مختلف مي شود ، اما نهايتا راه درست را انتخاب مي كند ، مويد اين نكته ، مخالفت خود جلال با تجديد چاپ برخي از نوشته هايش است كه شجاعت رفتار و عمل نويسنده را مي رساند و به اعتقاد من ، " جلال " بايد الگوي نسل هاي قلم به دست ما باشد.

محمد علي محمدي : جلال را يك مصلح اجتماعي مي دانم / بقيه راه را خود ما بايد طي كنيم
محمد علي محمدي - شاعر و پژوهشگر ادبي گفت : جلال در تمام عمر خود ، در پي يافتن مفاهيم تازه و كمك به پويايي جامعه خود بود و شرط اداي حق امثال آل احمد ، ادامه راه و حركت آنهاست.

اين شاعر و پژوهشگر ادبيات كه در آستانه 18 شهريور ، سالمرگ جلال آل احمد با خبرنگار ادبي " مهــر " سخن مي گفت ، با بيان اين مطلب افزود : جلال آل احمد را يك مصلح اجتماعي در زمان خودش مي دانم ، درست مانند دكتر علي شريعتي و عده اي ديگر كه خاطره حضور موثرشان ، به هيچ عنوان از صفحات تاريخ معاصرما محو نخواهد شد.
محمد علي محمدي " م. ريحان " تصريح كرد : مصلحان اجتماعي ، آورندگان پيشنهاداتي براي همسو كردن جامعه با زمان و ايجاد پويايي و تحرك و تعالي در مردم هستند و آل احمد دقيقا دراين راه قدم برمي داشت كه به اعتقاد من به توفيقاتي نيز رسيد.؟
اين شاعر و پژوهشگر ادبيات خاطرنشان ساخت : اداي دين به امثال جلال مي تواند با تداوم راه آنها و گام هايي رو به جلو تعريف و تبيين شود نه اين كه در همان گامي كه آنها برداشته اند ، متوقف و مغفول بمانيم ، متاسفانه رجوع ما به اين شخصيت ها ، با اشكالاتي توام است ، يعني سعي داريم با تكرار حرف هاي آنها كه مربوط به زمان خودشان است ، خود را توجيه كنيم و در عين اين كه بر راه اين بزرگان اصرار داريم ، متوقف مي شويم.
محمدي گفت : بهترين كار در جهت اداي حق مصلحان اجتماعي ، اين است كه دريابيم تا كجا پيش رفته اند و بقيه راه را خود ما ادامه دهيم. 

عليرضا طبايي : جلال مي كوشيد تا خروج از ورطه " غرب زدگي " را فرهنگ كند / او از تملق گويي و لامذهبي تنفر داشت
خبرگزاري " مهـر" - گروه فرهنگ و ادب : علي رضا طبايي - شاعر و منتقد ادبيات گفت : جلال در غرب زدگي و موضوعات مشابهي كه با مقوله غرب و استعمار غربي و درماندگي و عقب افتادگي شرق ارتباط دارد ، مي كوشد تا خروج از اين ورطه را با بهره گيري از فرهنگ ، نشان دهد ، او از راه تاريخ به گذشته پيوند مي زند و با طرح نقشه گذشته ، ريشه هاي بيماري را با قياس ها و طرح موقعيت ها نمايش مي دهد.

اين شاعرومنتقد ادبيات كه درآستانه سالمرگ جلال آل احمد با خبرنگارادبي " مهر" سخن مي گفت ، با بيان اين مطلب افزود : من قبل ازاينكه آل احمد را از نزديك ببينم، مثل همه جوانان و ديگراهالي قلم ، آثاراورا كه دردسترس بود ، خوانده بودم و چند باراو را درشيراز ديده بودم ، چرا كه همسروي اهل شيرازاست وجلال ، گاه همراه با همسرش به آنجا مي آمد.
عليرضا طبايي در ادامه گفت : سال 1347 بود كه من بعد ازاتمام دوران خدمت سربازي براي ادامه تحصيل دانشگاهي به تهران آمدم. درآن سال ها آل احمد وقتي در تهران بود لااقل يك روزازهفته را دركافه اي كه درخيابان نادري آن روزوخيابان جمهوري اسلامي امروزكه به "كافه فيروز" معروف بود ، مي آمد وهمه مي دانستند كه پاتوق او آنجاست.
اين شاعركه ازدوستان آل احمد است ، درادامه بازگويي خاطرات خود ازوي اظهار داشت : به خاطردارم كه روزهاي دوشنبه ، دوستان وتني چند ازروزنامه نگاران و  شاعران براي ديدن اوبه كافه فيروزمي رفتند .
طبايي تصريح كرد : درآن سالها وتا زماني كه ساختمان هاي آن منطقه ، بازسازي شود ، كافه فيروزپاتوق شاعران جوان تهراني وشهرستاني بود ، من هم چند بار جلال آل احمد را درهمان كافه فيروزملاقات كردم ، اوساده و صريح البيان بود واگر نظرش را درمورد موضوعي مي خواستند ، اظهارنظروراهنمايي مي كرد. من بيشتر گوش مي دادم ومثل ديگر دوستان ، همواره احترام او را داشتم .
طبايي با بيان اين كه نوشته هاي آل احمد تابع تفكر خودش بود ، افزود : جلال از جمله كساني بود كه درطول زندگاني خود فرازوفرودهاي گوناگوني را پيموده وعوالم مختلف وگاه حتي متضاد را طي كرد ، اودرخانواده اي بااصالت وشيعه رشد كرد و مدتي راهم دركسوت روحانيت گذراند.
وي گفت : بعدها يكباره به احزاب روزگارخود پيوسته وبه عنوان يك روشنفكر و نويسنده درحزب توده به كارنوشتن وانتشارروزنامه ونشريات ديگرپرداخت ، بعد همگام وهمراه با خليل ملكي، ازحزب توده انشعاب كرده وراه ديگري درپيش گرفت  وبا جبهه ملي همراه  شد .
اين شاعر و منتقد ادبيات گفت : او به آمريكا وشوروي سفركرد وسرانجام به " خانه پدري" بازگشته وسفرحج وزيارت خانه خدا را برگزيد ، جلال درتمام اين سالها از ميان امواج خروشان حوادث رنگ رنگ ، خود را گذرداده وره توشه هاي متفاوت گردهم آورد وآثارارزنده اي خلق كرد.
وي افزود : آنچه درمورد نوع جهان بيني اوبا توجه به رويكردهاي روزگاروزمانه او مي توان گفت ، اين است كه آل احمد درهرموقعيت ، انساني كوشا وپويا ، دلباخته فرهنگ وميراث سرزمين خود وعلاقه مند به پيشرفت كشوربودوبا قلم وگام خود با كژي ها ، كاستي ها ، خرافات ، آداب زيانمند وپوسيدگي وتحجروستم به مبارزه برخاست.
طبايي با بيان اين كه آل احمد تلاش مي كرد تا ريشه مفاسد وگمراهي ها وعناصر بازدارنده پيشرفت را درجامعه خود بشناساند ، اظهار داشت : او دراين قلمرو با دريافت درست وشناخت عميق، به تبيين ناكامي هاي تاريخي واجتماعي وعلل عقب افتادگي وبيان ريشه هاي درماندگي شرق و شرقيان دربرابر هجوم فرهنگ غرب و سيطره نفوذ صاحبان كارتل ها و شركت هاي بزرگ ، عوامل سرمايه داري و استعمار پرداخت .
اين شاعرتصريح كرد : آل احمد علت اصلي غرب زدگي را درروزگارما ،  درازدستي صنعت وتكنولوژي غرب و كوتاه دستي واحساس نيازما درشرق مي داند و راه شكستن طلسم غرب زدگي را هم مجهزشدن به تكنولوژي و صنعت غربيان مي داند و به دست آوردن جهان بيني درخور آن ؛ اما درتصوير" آدم غرب زده" ، آنچه ارايه مي كند ، تصويري است از بي ارادگي ، بي هويتي ، گيجي ، لامذهبي ، تملق گويي ، آب زيركاهي ، سربه زيري درعين حال فلسفي .
طبايي ياد آور شد : او گاه تا آنجا پيش مي رود كه فرنگ رفتگان را" تفاله " و " پادرهوا" مي خواند وپيشنهاد مي كند كه ازاعزام دانشجو به آمريكا واروپا جلوگيري شود وفقط با هند و ژاپن ازنظر تعامل و شناخت فرهنگي ، ارتباط داشته باشيم تا راه كنار آمدن با " ماشين" را بياموزيم!، اما در آخرين سطور، ازموخره "غرب زدگي" خود " ماشين" را عامل همه فاجعه ها ومسبب همه تلخي ها و سرنوشت شوم آدميان مي خواند.
وي اظهارداشت: كتاب غرب زدگي كه حاصل جهان بيني جلال دررويارويي با روزگارما وفرهنگ وسلطه غرب است ، دردوراني نوشته شده كه شرايط وعوامل و انگيزه هاي قدرتمندان واساس سياست جهاني ، با دوران ما دگرگوني يافته است كه  بايد درپاره اي ازنگرش ، باورها و پيشنهادات او تجديد نظرشود.

مصطفي جمشيدي : چرا در ايران جايزه ادبي جلال " نداريم ؟ / آل احمد از عاطفه شرقي و ايراني بهره گرفت
مصطفي جمشيدي - نويسنده ، گفت : پس از مرگ جلال آل احمد ، نسبت به آثار وي كم لطفي شد ، فقط كتاب " سفر روس " و " سفر آمريكا " از اين نويسنده عرضه گرديد و متاسفانه جامعه فرهنگي در باب انتشار آثار وي دچار تشتت در تصميم گيري شد و هنوز اين تشتت و بي توجهي به جلال ادامه دارد...

اين نويسنده كه در آستانه 18 شهريور - سالمرگ جلال آل احمد با خبرنگار ادبي " مهــر " سخن مي گفت ، ضمن  بيان اين مطلب افزود :  غفلت در انتشار آثار جلال بر اساس حرف هاي  برادرجلال يعني شمس آل احمد ، باعث شد كه اين نويسنده ، چنان كه شايسته است ، به نسل هاي بعد از خود معرفي نشود.
مصطفي جمشيدي - نويسنده تصريح كرد : جلال در زمينه قصه نويسي از عاطفه اي شرقي و ايراني در تمام آثارش بهره مي گرفت ، اما به لحاظ تكنيك نويسندگي ، كار خارق العاده اي انجام نداد ، او را يك نويسنده حرفه اي و مسلط به نثر مي دانم.
وي ياد آور شد : ابعاد تحقيقاتي و تفكر جلال و نظراتي كه درنقد هنر معاصر دارد ، وجه ديگري از جلال آل احمد است كه متاسفانه در رسانه ها و در جمع انديشمندان و مبلغان فرهنگي ما مورد غفلت قرار گرفته است ، صرحتا بايد گفت كه وجهه سياسي ، اجتماعي و هنري جلال ، بالاتر و پررنگ تر از وجهه ادبي آل احمد بوده است .
اين نويسنده گفت : متاسفانه پس از جلال ، موسسه اي با هدف پژوهش در آثار و تفكر جلال به وجود نيامد تا در اين زمينه كارهاي بنيادين كند ، در كشور ما متاسفانه مسئولان فرهنگي وقعي بر ادبيات نمي گذارند و آن را درحاشيه مي بينند ، به راستي چرا يك جايزه ادبي به نام جلال آل احمد اختصاص نمي يابد ؟ آيا نام جلال نامانوس تر است يا " يلدا " ؟ در حالي كه در تمام دنيا ، جايزه هاي ادبي را براساس نام بزرگان ادب راه اندازي مي كنند.



کد خبر 109834

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha