پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۶ خرداد ۱۳۸۹، ۱۵:۴۷

کچوئیان:

جامعه‏شناسی اسلامی باید به مسائلی مشخص جواب دهد

جامعه‏شناسی اسلامی باید به مسائلی مشخص جواب دهد

عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: در جامعه‏شناسی اسلامی باید به چیزهایی پرداخت که نظریه‏های موجود آنها را مورد توجه قرار نداده‏اند یا آن را به غلط توضیح داده‏اند.

به گزارش خبرنگار مهر، میزگرد "پارادایم جامعه‏شناسی اسلامی، چیستی و روش‏شناسی"، روز چهارشنبه، 26 خردادماه 1389 از سوی گروه جامعه‏شناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در دفتر تهران این پژوهشگاه برگزار شد. در این میزگرد حسین کچوئیان، حمید پارسانیا و حسین بستان نجفی بدر به ارائه دیگاههای خود درباره این موضوع پرداختند.

 

جامعه‏شناسی اسلامی ناشی از نگاهی پیشینی است

حسین بستان نجفی بدر در آغاز سخنان خود به ارائه توضیحاتی درباره اصطلاح پارادایم پرداخت و گفت: پارادایم به آن معنایی که اکنون وجود دارد نگاهی پسینی را تداعی می‏کند، یعنی در بحث پارادایم، نگاهها معطوف به گذشته است. وقتی از پارادایم سخن گفته می‏شود به این معناست که چیزی وجود دارد که اسم آن را پارادایم گذاشته‏ایم بنابراین این موضوع جنبه‏ای توصیفی دارد.

وی افزود: آنچه مدنظر ماست جنبه تجویزی آن است. به بیان دیگر ما جامعه‏شناسی دینی را به عنوان امر موجود لحاظ نمی‏کنیم و نگاه پیشینی به آن داریم. یعنی می‏خواهیم به جایی برسیم که پارادایم جامعه‏شناسی دینی داشته باشیم.

این پژوهشگر حوزه در ادامه با اشاره به فرصتها و تهدیدهای اصطلاح پارادایم تصریح کرد: آنچه من بر آن تأکید دارم فرصتهای این اصطلاح است و گرنه این محدودیتها در واقع بیشتر نگرانی است تا محدودیت.

وی خاطرنشان کرد: ما تعریفی کلی و اجمالی داریم که شامل پیش‏فرضها، نظریه‏ها، مبانی هستی‏شناختی، معرفت‏شناختی و انسان‏شناختی، شناخت جامعه، ارزشها و روشهاست که می‏توان علم را بر مبنای آنها سامان داد. بنابراین نمی‏توان نظریه را جای پارادایم گذاشت چرا که نظریه بخشی از پارادایم است.

بستان سپس با طرح این سؤال که آیا می‏توان موضعی همچون جامعه‏شناسی اسلامی را اتخاذ کرد، سخنانش را پی گرفت: در بحث هستی‎‏شناسی ما دو عنصر اصلی ماهیت و تعریف انسان و نیز واقعیت اجتماعی و حقیقت جامعه را داریم. هر پارادایم جامعه‏شناسی وجهی از وجوه واقعیت را مبنای کار خود قرار می‏دهد. این در حالی است که ما پارادایم جامعه‏شناسی اسلامی را محدود به این موارد نمی‏کنیم. بنابراین نسبت بین یک فرد و جامعه یا کنش و ساختار را باید به عنوان امری منعطف در نظر گرفت.

وی خاطرنشان کرد: وقتی از فرد و نسبت آن با جامعه حرف می‏زنیم باید مشخص کنیم که منظورمان از فرد  چیست که البته در اینجا پیش‏فرضهای ما از فرد مثل مسئله فطرت مطرح می‏شود.

 

جامعه‏شناسی اسلامی به چه مسئله‏ای جواب می‏دهد؟

حسین کچوئیان در میزگرد "پارادایم جامعه‏شناسی اسلامی، چیستی و روش‏شناسی" گفت: شاید نگاه اصلی در انتخاب عنوان پارادایم جامعه‏شناسی اسلامی این بوده است که می‏توان چیز متفاوتی در جامعه‏شناسی داشت. بنابراین قرار نیست که این بحث حتماً در چارچوب تئوری کوهنی بگنجد.

وی افزود: به نظرمن هیچ اصراری بر این نیست که حتماً خود را به این بحث محدود کنیم. باید توجه داشت که پارادایم کوهنی با پارادایم حوزوی متفاوت است چراکه نگاه حوزوی، نگاهی درون دینی است. 

عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ضمن اشاره به مفهوم دانش ضمنی که کوهن نیز به آن توجه دارد، افزود: علم از نظر کوهن آن چیزی است که توسط کسانی انجام و در آن مسئله‏ای حل شده است. به عنوان مثال نیوتون مسئله‏ای را حل کرد اما پس از او، کسانی بوده‏اند که بنا بر رابطه استاد و شاگردی کار او را دنبال کرده‏اند.

کچوئیان تصریح کرد: هنوز برای خود من هم این مسئله حل نشده که حوزه علم با حوزه‏های دیگر چه نسبتی دارد. ما با دو منطق زندگی اجتماعی و علم مواجهیم که با هم مرتبطند اما به نظر من هر چیزی که بخواهد از حوزه زندگی وارد حوزه علم شود باید به منطق علم توجه داشته باشد.

وی خاطرنشان کرد: برای ساخت مفهوم باید تجربه داشت و برای قرار گرفتن در ساحتی که بتوان چیزی را تجربه کرد باید برخی تمهیدات روانی و روحی را تدارک دید.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اصولاً هرگز اهل علم به صورت مستقل به مبانی و مبادی علم نیندیشیده‏اند بلکه توجه به این امور معمولاً در جریان حل مسئله به وجود می‏آمده است. دلیل هر نظریه‏پردازی، توضیح یک مسئله است. بنابراین جا دارد که این سؤال مطرح شود که جامعه‏شناسی اسلامی چه چیزی را توضیح یا به چه مسئله‏ای جواب می‏دهد.

وی یادآور شد: مهمترین مسئله در علوم اجتماعی این است که نظریات چه چیزی را توضیح می‏دهند و چه چیزی را توضیح نمی‏دهند. پس از آن است که می‏توان نظر خود را مطرح کرد. مثلاً فمینیستها می‏گویند یک زن در مواجهه با یک موضوع چیزهایی را می‏بیند که ممکن است یک مرد آنها را نبیند.

کچوئیان با تأکید بر اینکه یک نظریه آن چیزهایی را که از نظریات موجود بیرون افتاده است مورد توجه قرار می‏دهد، گفت: در جامعه‏شناسی اسلامی باید به چیزهایی پرداخت که نظریه‏های موجود آنها را مورد توجه قرار نداده‏اند یا آن را به غلط توضیح داده‏اند.

 

 نسبیت فهم و حقیقت از تبعات بحث پارادایم است

حمید پارسانیا در آغاز سخنان خود گفت: اصطلاح پارادایم ظرفیتهای خوبی دارد و شاید به همین دلیل است که بسیار مورد توجه قرار می‏گیرد اما محدودیتهایی هم دارد. بنابراین باید توجه داشت که ممکن است تأکید زیاد روی این لفظ، تئوری اصلی آن را نیز در پی داشته باشد. فرصتی که این لفظ دارد این است که علم فقط معرفتی جدا از حوزه‏های دیگر نیست و لذا علم وقتی می‏خواهد شکل بگیرد شامل مفروضات، روشها و عزمی جمعی است.

وی با اشاره به اینکه بر کوهن اشکال کرده‏اند که تعریف وی از پارادایم منقح نیست، افزود: وقتی ما از پارادایم سخن می‏گوییم در واقع دست و پای خود را بسته‏ایم. بنابراین پارادایم محدودیتهایی را در پی دارد. نسبیت فهم، نسبیت حقیقت و جایگزین کردن جامعه‏شناسی معرفت و جامعه‏شناسی علم به جای مباحث اپیستمولوژیک و انتولوژیک از تبعات نظریه کوهن و بحث پارادایم است.

عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم خاطرنشان کرد: حقیقت و کشف حقیقت و عوامل و زمینه‏های معرفتی علم در کنار زمینه‏های غبر معرفتی آن، هر دو در پیدایش علم دخیلند. همچنین نحوه وجود و رفتار در معرفت بسیار مهم است که این مسئله را می‏توان به عنوان مثال در عرفان مشاهده کرد.

پارسانیا با اشاره به ارتباط انسان با هستی نامحدود یادآور شد: این ارتباط سبب می‏شود که انسان مجموعه مفاهیمی را از متن آن هستی مطلق بگیرد که سرمایه مشترک همه بشریت محسوب می‏شود. این نگاه تأثیر بسیاری در شکل‏گیری نظریه‏ها دارد. در واقع همین که ما نگاه دینی را دخیل کنیم و برای "نقل" در علم مرجعیت قائل شویم، تعریف پوزیتیویستی از علم را در هم شکسته‏ایم.

کد خبر 1102184

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha