دکتر کریم مجتهدی در مورد اصالت در تفکر به خبرنگار مهر گفت: تشخیص اصالت در تفکر به صورت دقیق ممکن نیست. به همین دلیل چه بسا متفکران بزرگی بودند که در عصر حیات خود شناخته نشدند و اگر شناخته شدند ارزش افکار آنها دریافت نشد. به همین ترتیب آنچه که ما میتوانیم از ضوابط و شرایط تفکر اصیل در نظر بگیریم یکی از آنها صداقت است. یعنی متفکری تفکرش میتواند اصیل باشد که حداقل سوءنیت نداشته باشد و دارای صداقت باشد.
وی افزود: صداقت به تنهایی اگر لازم است ولی کافی نیست. یعنی ممکن است آدم راستگو باشد ولی اطلاعات دقیقی از مطلب نداشته باشد. این صداقتش تأمین است ولی کافی نیست. صداقت باید توأم با تحقیقات و مطالعات و تفکرات قبلی باشد. توأم با شناخت تفکرات قبل از خود و شناخت تفکر دیگران و مبادله فکری با دیگران برای رسیدن به عمق اصالت بیشتر باشد. صداقت به تنهایی صحت و ارزش یک تفکر را تأمین و تضمین نمیکند ولی در عین حال اگر صداقت نباشد آن تفکر به جایی نمیرسد. در تفکر اصیل نباید سوءنیت باشد و باید میل به حقیقتگویی باشد.
عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درادامه تصریح کرد: یعنی تفکر فلسفی از دل تفکر فلسفی بیرون میآید یعنی تجسس خودش موجب عمیقتر شدن فکرمان میشود و نباید به آن تجسس اکتفا کنیم تا اینکه به نکات جدید و تازهتری پی ببریم ولی آن تجسس قبلی شرط لازم است هرچند کافی نیست. این روند باید ادامه پیدا کند. یک چنین حالتی را فکر نمیکنم کسی به سهولت بتواند کسب کند. یعنی صداقت توأم با تحقیقات کافی داشته باشد.
این محقق و پژوهشگرحوزه فلسفه بامثالی از یک تجربه شخصی خود اظهارداشت: یک روز دانشجویی به من گفت چرا ما برای تفکر و اندیشیدن نیازداریم که کتاب متفکران بزرگ را بخوانیم و من خودم صاحب فکر هستم. این دانشجو دچار جهل مرکب شده بود زیرا اصلاً سوابق کار را نمیشناخت. سوابق تفکر باید تحقیقات باشد و آن تحقیقاتی که به تفکراتش عمق دهد و اگر همراه با صداقت باشد نوعی اصالت به تفکر او میدهد.
مجتهدی درباره نیاز ما به تفکر اصیل همچنین گفت: ما به تفکر اصیل نیاز داریم برای اینکه به هر جهت به حقیقت نیازمندیم. این اصالت به لفظ است درواقع دقیقتر بخواهم بگویم ما به تفکر دقیق و مستند نیازداریم و این تفکر مستند ما را میتواند به یک نحوی به حقیقت برساند. لازم نیست این حقایق الزاماً اخلاقی باشند، یک دانشمند فیزیک وقتی که تفکر میکند تفکرش موقعی اصیل است که در کشف آن حقیقت یک قدم به پیش رود یعنی فراتر از اطلاعات و دادههای قبلی برود یعنی پیشرفتی در آن رشته حاصل کند. این اصالت همان حقیقتجویی است. تفکری که در سلسله حقیقت نباشد اصلاً تفکر نیست. انسان به ناچار از روی مطالعات خودش میخواهد به یک حقایقی دست یابد. دقت کنید مفرد نگفتم که به یک حقیقت اخلاقی دست یابد بلکه جمع بستم.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران درمورد شرایط رشد تفکر اصیل در حال حاضر نسبت به چند دهه قبل نیز گفت: شرایط رشد تفکر اصیل موقعی بهوجود میآید که تعلیمات و آموزشهای ما ظاهرسازی نباشد. یعنی اینکه استادی که هر درسی که در دانشگاه میدهد تظاهر به علم نکند، زیرا تظاهر به علم کردن اصالت کار او را زیر سؤال میبرد. باید با صداقت کارش را درست انجام دهد. یعنی هر چقدر تعلیمات ما صحیحتر و معتبرتر باشد آن شرایط لازم برای رشد تفکر اصیل هم پیدا میشود .اینجا باید وضع مدارس و دانشگاههایمان را که محیطهای هستند که خانه فرهنگ محسوب میشوند ببینیم، ببینیم تفکر چقدر در این محیطها رشد پیدا کرده و میکند چرا که باید در آنجا فرهنگ رشد و تکامل پیدا کند.
این نویسنده و مترجم درادامه تصریح کرد: تاچه اندازه یک اراده قوی برای یادگیری و آموزش وجود دارد. به نظر بنده ما میتوانیم بیش از اینها شرایط را برای یادگیری مساعد کنیم و برای پیدایش اذهان قوی و قدرتمند مساعد کنیم. ولی با این حال چنانچه عرض کردهام من آدم خوشبینی هستم یعنی اراده میکنم که خوشبین باشم حتی اگر درباطن هم خوش بین نباشم میخواهم که خوش بین باشم. خوش بینی را سازندهتر از بدبینی میبینم و روی همین اصل سازندگی و خوش بینی به فراهمترشدن شرایط رشد تفکر اصیل درجامعهامان باوردارم. ولی باید بگویم خوش بینی این نیست که مشکلات را نادیده بگیریم و به آنها فکر نکنیم. بلکه مشکلات هرچقدر هم که زیاد باشند میشود بر آنها فائق آمد. خوش بینی یکجور اراده و اصلاح است.
مجتهدی در پایان گفت: باید یاس و ناامیدی و منفی بافی را کنار گذاشت و برای رفع آن مشکلات اراده کرد و نسبت به آن اراده و قدرت و استقامت شخصی خود باید خوش بین بود و بر مشکلات فائق آمد. البته ازاین نظر شاید شرایط مساعدتر از عصر گذشته شده است ولی هنوز خیلی از کارها باقی مانده است که باید انجام بشوند.
نظر شما