محمود معتقدی از پیشکسوتان نقد ادبی و فعال حوزه شعر در کشورمان است، درباره جایگاه فعلی شعر در ایران و سرنوشتی که در سه دهه گذشته پشت سر گذاشته است، به خبرنگار مهر گفت: اگر بخواهیم دورنمایی از شعر امروز تصویر کنیم، لازم است به 3 دهه اخیر نقبی بزنیم و شعر از دهه 60 تا 80 را مورد بررسی قرار دهیم.
وی ادامه داد: شعر در این سه دهه ضمن اینکه دنبال هم بوده و عکسالعملی از دوره قبل در دوره جدید دیده میشود، ولی هر کدام از این دورهها شاخصههای خود را دارد.
شاعر «پارههای ممنوع» تحلیل خود را از دهه 60 آغاز کرده و توضیح داد: دهه 60 به نوعی دوره آزمون و خطا بوده و جریانهای انقلابی و جنگ بر آن تاثیر زیادی داشته و به همین دلیل محتواگرایی در فضای شعر بارزتر است و محتوا بر فرم غالب میشود.
معتقدی افزود: وقتی شعر به دهه 70 میرسد، رجعتی دارد به فرم و فرمگرایی و زبان مقوله اصلی شعر 70 است. اگر دهه 40 را نقطه عطفی بر شعر بدانیم، دهه 70 دومین اتفاق در شعر معاصر است. فضای حرکت شاعرانه در این سالها به تجربههای تازه در زبان منتهی میشود که از دل آن نحلهها و صداهای تازه شعری نیز متولد میشود.
وی با اشاره به اینکه در آن دهه اتفاقهای خوبی در زمینه نشریات و محافل شاعرانه نیز تجربه میشود، توضیح داد: در آن سالها، رضا براهنی هم با فعالیتهای ادبیش حرکت تازهای در شعر ایجاد کرد. البته در آن دهه افراطهایی هم در شعر رخ داد و شعر به فضای معناستیزی نزدیک شد.
شاعر مجموعه «دستی میان پنجره و باران» اضافه کرد: زبان دغدغه اصلی شعر در دهه 70 شد و جوانها فضایی از شورشگری و حرکتهای تازه چون شعر حرکت، غزل فرم (که در دهه بعدی به فضاهای تازهتری رسید) را تجربه کردند، ولی اکثر آن تجربهها به فراموشی سپرده شد.
انتشار کتابها و نشریات شعر متنوع و برپایی محافل ادبی از دیگر عللی بود که معتقدی آنها را باعث ایجاد صداهای تازه در شعر دانست.
معتقدی، یکی دیگر از ویژگیهای شعر دهه 70 را اینگونه برشمرد: در میان آن صداهای تازه، شعر زنان نیز بروز پیدا میکند و در میان شاعران زن حرکات بزرگی دیده میشود و بسیاری از جوایز ادبی هم به آنها میرسد، اصلا زنان در این 3 دهه از موقعیت تازه تاریخی برخوردار شده و تاثیرگذاری آنها قابل تامل است.
این منتقد ادبی ادامه داد: وقتی به دهه 80 میرسیم، آن جنبههای شورشگری و تندرویها، آرامتر میشود و نحلههای تندرو به فضای تعامل و آرامش میرسند. دهه 80 برآمد همان دهه 70 است که آن فضاها را پشت سر گذاشته و عقلانیت در فضای شاعرانه جای خود را یافته و فرم و محتوا به تعامل میرسند که این مساله کم و بیش تا امروز هم ادامه یافته است.
وی با تاکید بر اینکه هر دهه برآمد فضای قبل از خودش هم هست، توضیح داد: امروز با اینکه مشکلاتی چون اقتصاد نشر، سیاستهای وزارت ارشاد، بحران مخاطب و تندرویهای حوزه زبان در برخی شاعران هست، ولی شعر سیر حرکتی و پویایی خودش را دارد.
شاعر «یک مهتابی دیگر با تو فاصله دارم» افزود: وقتی فضای سانسور، مشکلات پخش کتاب و تاثیر فضای مجازی را در نظر میگیریم، طبیعی است که بخشی از اقبال عمومی به شعر مکتوب کم شده باشد. البته درباره فضای مجازی باید گفت که این اتفاق بزرگ دهه 80 است و وبلاگها و سایتها به نوعی شعر امروز را در خود پناه دادهاند که این مساله تاثیرات مثبت و منفی خود را دارد.
معتقدی با اشاره به اینکه شعر در این سه دهه با افت و خیزهایی همراه بوده است، گفت: در مجموع، شعر به شعریت خود میپردازد و با فروکش کردن تندرویها، در فضای متعادلی حرکت خواهد کرد. به این دلیل عوامل چاپ و نشر و توزیع و سیاستهای فرهنگی - سیاسی در این چند سال اخیر رسالت خود را درست انجام نداده و ناشران برای کار ریسک زیادی را میپذیرند لازم است وزارت ارشاد به عنوان بانی فرهنگی در جامعه ، تسهیلاتی را فراهم کند.
وی درباره این تسهیلات توضیح داد: مثلاً ارشاد در خرید کتاب از ناشران خصوصی بهتر عمل کند و همچنین دست از برپایی جشنوارههای دولتی بکشد و به جای آن امکانات را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد تا خودشان جشنواره و جایزه برگزار کنند؛ نه اینکه شرایطی ایجاد شود که همان جوایز هم تعطیل شوند.
این نویسنده افزود: باید در سیاستهای فرهنگی به همگانی شدن صداهای شعری کمک شود؛ نه اینکه شعر رسمی و دولتی جای صداهای دیگر را بگیرد. اگر نشاط ادبی میخواهیم، باید امکانات عمومی را بیشتر در اختیار فرهنگ قرار دهیم، فرهنگسراها پویاتر و جریان نشر شعر بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
شاعر «پارههای عاشقی» تحلیل شرایط فرهنگی را محصول توجه به جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دانسته و گفت: برای اینکه بتوانیم به تحلیل درستی از وضعیت ادبی امروز برسیم، باید همه جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را کنار هم بررسی کنیم و اگر آسیب و نقصانی هست در هر کدام از اینها ریشهیابی شود.
معتقدی در پایان تاکید کرد: از آنجاکه دولت و حکومت تعیینکننده سیاست فرهنگی کشور است. اگر میخواهد از انسداد فرهنگی جلوگیری کند، باید شرایط کار را برای ناشران و دیگر اهالی فرهنگ تسهیل کند. ناشران به دلیل تعلل وزارت ارشاد در صدور مجوزها و یا مجوز ندادنها، از لحاظ مالی با مشکل روبه رو هستند. مگر اقتصاد کتاب چقدر تحمل دارد که سرمایههای ناشران به دلایل مختلف بخوابد؟ من چندین کتاب دارم که چاپ نمیشود و ناشرها هم برای چاپ هر کتابی ریسک نمیکنند و کتابهایی را چاپ میکنند که از فروش آنها مطمئن باشند.
نظر شما