پیام‌نما

وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا * * * و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.* * * ز مسكين بكن دستگيرى تو چند / بده حق ابن السبيل نژند

۲۸ شهریور ۱۳۹۰، ۹:۵۸

نشست جشنواره داستان انقلاب ـ1/

ناصری: تولید ادبیات فاخر انقلاب اسلامی به زمان نیاز دارد

ناصری: تولید ادبیات فاخر انقلاب اسلامی به زمان نیاز دارد

مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری می‌گوید: ادبیات فاخر انقلاب اسلامی خیلی کاری نیست که بتوانیم زود از آن نتیجه بگیریم. به شکل طبیعی باید از این رویداد فاصله بگیریم تا بتوانیم درباره آن بنویسیم.

خبرگزاری مهرـ گروه فرهنگ و ادب: جشنواره داستان انقلاب به چهارمین دوره برگزاری خود نزدیک می‌شود و در این میان رویش‌های ادبی حاصل از این جشنواره به معرفی نویسندگان جویای نام و رمان‌های خوبی در این حوزه منتهی شده است.

یکی از آسیب‌هایی که این جشنواره در معرض آن قرار دارد،حرکت به سمت تولید و پذیرش آثاری است که نه از سر ذوق ادبی و جذابیت سوژه که صرفاً به منظور شرکت در جشنواره و کسب جایزه، تولید و به مخاطبان معرفی می‌شود. آسیبی که در چند سال اخیر از آن به عنوان «ادبیات جشنواره‌ای» یاد شده است.

در همین زمینه، امیرحسین فردی، مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، محمد ناصری دبیر علمی جشنواره داستان انقلاب و مدیر کارگاه قصه و رمان حوزه هنری و سیدهاشم حسینی، برگزیده دو دوره از این جشنواره با حضور در خبرگزای مهر درباره این موضوع به سئوالات مهر پاسخ دادند که در ادامه از نگاه شما می‌گذرد:

* بهانه صحبت ما برگزاری چهارمین جشنواره داستان انقلاب است. آنچه را هم که می‌خواهم بپرسم یک دغدغه است و نه یک نقد. فرض کنیم که جشنواره داستان انقلاب هم نبود. آیا در دهه چهارم بعد از پیروزی انقلاب باز هم رویش ادبی در این حوزه را مانند این روزها می‌شد دید؟

فردی: واقعیت این است که اگر جشنواره داستان انقلاب نبود، ما هم حرکتی در زمینه تولید اثر ادبی ذیل عنوان داستان انقلاب نداشتیم و اگر بود، خیلی کم‌رمق و کم جان بود. پس جشنواره در راه‌اندازی این حرکت خیلی موثر است. من فی‌ نفسه وجود این جشنواره را و تاثیراتش را منفی نمی‌بینم. جشنواره به نظر من مانند لیگ فوتبال است. برای برگزاری آن تیم‌ها همه خود را آماده می‌کنند و سخت تمرین می‌کنند تا بتوانند خود را خوب نشان دهند. این فی نفسه بد نیست. اگر بازی رسمی نباشد وهمه دوستانه بخواهند بازی کنند که دیگرکسی تمرین نمی‌کند و انگیزه‌ای برای بازی باقی ‌نمی‌ماند. پس جشنواره، محلی برای نشان دادن و ارزیابی حاضران در آن است و لذا می‌تواند مهم و قابل اعتنا باشد. البته خود جشنواره هدف نیست و بستر و محمل و فضا است، اما نتیجه‌اش برای رسیدن به هدف مهم است. قاطعانه می‌گویم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مهم‌ترین وموفق‌ترین جشنواره‌ها همین جشنواره داستان انقلاب است که خوب دیده شد و در مجامع ادبی هم خیلی خوب مطرح شد و اصلاً ادبیات داستانی انقلاب اسلامی را صورتی جهشی رشد داد. قبل از آن چیزی به این عنوان اساساً تعریفی نداشت و این مساله مهمی است که باید به آن توجه کرد.

سئوال ما هم همین است. 28 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ما به یاد ادبیات انقلاب افتاده‌ایم. چرا اینقدر این واکنش دیر انجام گرفت؟ همین جشنواره را هم که الان داریم حاصل دغدغه شخصی شما بوده و نه خواست مدیران و حتی شاید همین الان هم همینطور باشد. چرا واکنش ما به ادبیاتی که بیان کننده داستان انقلاب ملت خودمان است، اینقدر دیر رخ داد؟

فردی: این موضوع، جای تاسف دارد که چرا تا امروز سیاستگذاران فرهنگی ما به این موضوع فکر نکرده‌اند. هم باید تاسف خورد و هم باید تعجب کرد. انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین حوادث تاریخ بشری است. دو انقلاب بزرگ قرن گذشته شامل انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب سوسیالیستی شوروی را که بررسی کنیم، شاید هر کدام تاثیراتی داشته باشند، اما این انقلاب سوم ـ که انقلاب ما باشد ـ به مراتب تاثیرگذارتر از هردوی آنها بود و در جوامع بیرونی نیز بیش‌تر از هر دوی آنها بر توده‌های مردم اثر گذاشت. انقلاب‌هایی هم که این روزها در کشورهای منطقه در حال برگزاری است، به نوعی صدایی است که از انقلاب اسلامی ایران بلند شده و به زعم من در حال تغییر دادن تاریخ جهان است، اما این انقلاب، برنامه‌ریز فرهنگی ندارد. نه اینکه مردم به آن بی‌توجه‌اند. بلکه وقتی می‌گویم برنامه‌ریز، یعنی کسی که در قله نشسته است و برای این موضوع جدای از رصد تحولات، ساختار و برنامه تعریف می‌کند. کسی که نیازسنجی کند. اینکه یکی ـ دو سال بعد از پیروزی انقلاب و تثبیت آن کسی باید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به فکر ادبیات حاصل از انقلاب بیفتد که طبیعی و عادی است. ادبیات باید در انقلاب باشد. چرا بعد از گذشت 30 سال از انقلاب، تازه این اندیشه باید به وجود بیاید. تازه ما هم ارشاد را بعد از این همه مدت دعوت کردیم. باید این آسیب را ریشه‌یابی کرد. چرا این رخوت در وزارت فرهنگ و ارشاد وقت وجود داشت. مدیران وقت کی بودند؟ کار دست که بود؟ این یک مطالبه است. من روی صحبتم به مسئولان دهه 60 است که چرا این موضوع درک نشد. بحث من یک بحث و مطالبه ملی است که باید مدیران وزارت ارشاد وقت به آن جواب بدهند.

محمد ناصری در گفتگو با خبرنگاران مهر

شما تنها ارشاد را مسئول می‌دانید و یا دولت‌های حاکم و جناح‌های سیاسی در دهه 60 را هم مسئول می‌دانید؟

فردی: بحث من وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی امر فرهنگ در کشور ما است. حمایت از این جریان که جزو وظیفه ذاتی او بود، چرا انجام نشد؟

اما نکته‌ای دیگر هم در این میان مطرح است. ادبیات دفاع مقدس به عنوان یک رقیب برای ادبیات انقلاب اسلامی حاصل جوشش خود نویسندگان هم بود و نمی‌گوییم که فقط ارشاد دهه 60 خواست که ترویجش دهد. خب چرا ادبیات انقلاب از این موضوع جا ماند؟

فردی: مبحثی که می‌خواهم در این زمینه بگوییم، تکراری است، اما واقعیت این است که جنگ که آغاز شد، همه جامعه را تحت تاثیر خود قرار داد و خیلی زود همه با آن درگیر شدند و درست همینجاست که می‌بینیم ادبیات خاطره‌نویسی جبهه بود که خیلی زود جای خودش را در ادبیات و داستان ما باز کرد و ادبیات انقلاب را تحت تأثیر خود قرار داد و البته این موضوع طبیعی هم بود. این را هم اضافه کنم که به فاصله کمی از پایان جنگ، ما شاهد تشکیل نهادی به نام بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس هستیم که برای ادبیات دفاع مقدس ایجاد شد، اما هنوز در ادبیات انقلاب اسلامی شاهد به وجود آمدن این نهاد نیستیم. یعنی جایی نیست و نبود که مثل ادبیات انقلاب نویسنده حس کند خودش و اثرش تحت حمایت معنوی و مادی قرار می‌گیرد.

من مفهوم تعابیر شما را متوجه هستم، اما بحث ما این است که چرا جوشش‌های مردمی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی مانند ادبیات دفاع مقدس شکل نگرفت. ما نمونه‌ای داریم مثل شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه (ع) که از دل آن نویسندگان زیادی هم بیرون آمد. چرا این حرکت‌ها ادامه نیافت که حالا بعد از این همه مدت ما ارشاد وقت را مسئول بدانیم؟

ناصری: من قبل از این چند نکته را باید عرض کنم. اول از همه اینکه تفکیک قائل شدن بین ادبیات دفاع مقدس وانقلاب بیشتر از حیث یک نگاه تاریخی می‌تواند صحیح باشد، اما تنها از همین حیث. دفاع مقدس، دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی هم هست. در واقع این موضوع چیزی جدای ازادبیات انقلاب اسلامی نیست. در همان ابتدای پیروزی انقلاب به راه‌اندازه حوزه هنری رجوع کنیم. قریب به اتفاق داستان‌ها، داستان انقلاب است و مضمون اصلی آنها نیز به وقایع ورویدادهایی باز می‌گردد که درابتدای پیروزی انقلاب اسلامی زیاد مورد بحث بود. مثل جریان گروهک‌ها. این موضوع را در کتاب‌هایی که به عنوان بچه‌های مسجد و یا سوره منتشر می‌شد، می‌توانیم جستجو کنیم. در همان سال‌ها جریان داستانی انقلاب در حال رخ گرفتن در کشور بود که دفاع مقدس شروع شد.

امیرحسین فردی

شما به مسجد جوادالائمه (ع) و نویسندگانش اشاره کردید. نگاه فکری این جمع با شروع جنگ از انقلاب به جنگ متمایل شد و خواه و ناخواه جنگ هم ملموس‌تر از انقلاب در آن سال‌ها بود چون در لایه‌های مردم بیشتر نفوذ کرده بود. البته روح جنگ هم دفاع از ارزش‌های انقلاب اسلامی بود. پس نمی‌توانیم خط‌کش بگذاریم و ادبیات انقلاب و جنگ را از هم جدا کنیم.

از طرف دیگر، مدیریت فرهنگی برای ساخت جریانات فرهنگی نقش زیادی دارد. خیلی اوقات نویسنده تحت تاثیر آنچه در درون خودشان با تاثیر از پیرامونشان رخ داده است، شروع می‌کنند به ایجاد خلاقیت ادبی و گاهی هم تدبیر مدیران مملکت باعث می‌شود جریانی ادبی شکل بگیرد.

سال 86 بود که آقای فردی در گفتگو با یکی از خبرگزاری‌ها ایده جشنواره داستان انقلاب را مطرح کرد و بعد از آن بود که آقای پرویز اعلام کرد از این جریان حمایت می‌کند، اما بحث بر سر نیازی است که در جامعه بود و کسی هم این را ندید. نگاه آقای فردی به نظرم یک نگاه انقلابی و متعهدانه بود. نگاهی که از نگاه یک مدیر فرهنگی برآمده بود و به نظر من، این قضیه حائز اهمیت است و شما به این فکر کنید که چقدر از این ایده‌ها هنوز باقی مانده است.

من مثال دیگری می‌زنم. دوره‌ای بود که در کتابخانه‌های مدارس، آثاری در زمینه مفاخر فرهنگی کشور ما موجود نبود. جمعی از مدیران فرهنگی آموزش و پرورش متوجه این موضوع شدند و ایده آن منجر به تولید نزدیک به 300 جلد کتاب شد و درادامه، سایر ناشران و حتی بخش خصوصی هم به آن وارد شدند. طبیعت کار این است که مدیران بالایی بدانند و بتوانند به موقع، جریان را بو کشیده و شناسایی کنند. این موضوع در زمینه دفاع مقدس اتفاق افتاد، اما درباره انقلاب با تاخیرهمراه شد تا سه سال قبل.

البته نقش مشوق‌ها را هم نباید غافل شویم. باید از نویسنده بالاخره جایی حمایت شود تا او چیزی که در ذهنش هست را بکشاند بالا. این به نظرم امری است کاملا طبیعی و پسندیده.

طرف می‌گوید من داستانی می‌خواهم بنویسم.هیچ ایرادی نیست که نهادی و یا جایی بیاید و نویسنده را حساس کند و تحریک کند به نوشتن. این وظیفه مدیران فرهنگی است و داستان انقلاب هم چنین مقوله‌ای است.

منظور شما این است که اگر نهادی نبود که نویسنده را ترغیب کند تا درباره انقلاب بنویسد، نباید از او انتظار داشته باشیم که بنویسد؟

نهادها کار خودشان را باید بکنند و نویسنده هم کار خودش را. من باز آقای فردی را مثال می‌زنم. رمان «اسماعیل» او ناشی از دغدغه و اعتقاد و ارادت شخصی خود ایشان به انقلاب اسلامی است. نوشتن این کتاب هدف مهم او بوده که برای آن وقت و حوصله صرف کرده است.

یادمان باشد ادبیات فاخر انقلاب اسلامی، خیلی کاری نیست که بتوانیم زود از آن نتیجه بگیریم. به شکل طبیعی باید از این رویداد فاصله بگیریم تا بتوانیم درباره آن بنویسیم. کسی مثل امیرحسین فردی، الآن 20 سال است که درگیر نوشتن اسماعیل است. و دیگر اینکه نسل ادبیات انقلاب مگر چقدر سن و تجربه داشت که بخواهد بنویسد؟ پس در تقدیر همه نویسندگان انقلاب هست که درباره آن بنویسند، اما به طور طبیعی انتظار ما این است که زودتر این موضوع را ببینیم و شرایط آن را فراهم کنیم.

ادامه دارد....

کد خبر 1411281

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha